کمبود آب، برق و گاز در ایران به عوامل متعددی وابسته است، اما سوءمدیریت در رأس این مشکلات قرار دارد. ورود حجم عظیمی از مهاجران افغان، بدون برنامهریزی مناسب، فشار مضاعفی بر زیرساختهای کشور وارد کرده است. به گفته مقامات، کاهش ۱۰ درصدی مصرف آب، برق و گاز برای جلوگیری از ناترازی ضروری است؛ مقداری که دقیقاً با مصرف مهاجران افغان همخوانی دارد. این مهاجران نه مالیات میپردازند و نه به خدمت سربازی میروند، اما از امکانات عمومی بهرهمند میشوند.
منابع آموزش و پرورش ایران که باید صرف بهبود کیفیت آموزش برای دانشآموزان ایرانی شود، به دلیل افزایش تعداد دانشآموزان افغان، صرف گسترش کمی کلاسهای درس شده است. این موضوع باعث شده تا فرصتهای آموزشی برای شهروندان ایرانی محدود شود و کیفیت آموزش تحت تأثیر قرار گیرد.
برخی معتقدند مهاجران افغان نیروی کار ارزانقیمت تأمین میکنند، اما این ادعا دیگر چندان معتبر نیست. حتی اگر در گذشته دستمزدهای پایینتر این کارگران مزیتی محسوب میشد، سود آن عمدتاً به جیب کارفرمایان میرفت که اغلب از پرداخت حق بیمه نیز شانه خالی میکردند. در این میان، کارگران ایرانی از فرصتهای شغلی محروم شده و با شرایط دشوارتری مواجه شدهاند.
برخلاف تصور رایج، بسیاری از مهاجران افغان نه به دلیل شرایط اضطراری مانند جنگ، بلکه به انتخاب خود و برای بهرهمندی از امکانات آماده ایران به این کشور آمدهاند. این موضوع باعث شده تا ایرانیانی که با سختی کار میکنند و مالیات میپردازند، نسبت به استفاده مهاجران از خدمات یارانهای مانند درمان، آموزش و امکانات اجتماعی احساس ناعدالتی کنند.
شاید بهترین کمک به مهاجران، تشویق آنها به خودکفایی و بازگشت به کشورشان برای بازسازی آن باشد. تداوم ارائه خدمات رایگان یا یارانهای به مهاجران، بدون مشارکت آنها در هزینههای کشور، نهتنها منابع ایران را تحلیل میبرد، بلکه انگیزهای برای حل مشکلات در کشور مبدأ ایجاد نمیکند.