جزئیات شنیده‌نشده از سردار وعده‌های صادق به روایت خانواده

صدا و سیما جمعه 27 تیر 1404 - 21:31
خانواده سپهبد شهید حسین سلامی فرمانده فقید کل سپاه پاسداران مهمان برنامه بدون تعارف شبکه دوم سیما بودند.

جزئیات شنیده‌نشده از سردار وعده‌های صادق به روایت خانواده

 

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، خانواده سپهبد شهید حسین سلامی فرمانده فقید کل سپاه پاسداران مهمان برنامه بدون تعارف شبکه دوم سیما بودند.

همسر شهید سلامی در ابتدای این برنامه گفت: وقتی خبر شهادتش را شنیدم، می‌دانستم که آرزوی قلبی‌اش شهادت بود. همان لحظه به او گفتم: «مبارک باشد». تنها آرزویم این بود که به شهدا و حاج قاسم سلیمانی بپیوندد.

وی افزود: روز شهادت، ایشان ابتدا حوالی ساعت ۹ یا ۱۰ شب به منزل آمدند، اما حدود ساعت ۱۲ شب دوباره به دفتر برگشتند، چون آماده‌باش اعلام شده بود و احتمال می‌رفت اتفاقاتی در پیش باشد. همان شب، با سردار حاجی‌زاده تماس داشتند و ایشان هم به محل کار خود رفت و شهادت سردار سلامی همان‌جا رخ داد.

دختر سردار سلامی نیز بیان کرد: وقتی خبر شهادت را شنیدم، تنها از یک جمله مادرم پشت تلفن که گفتند «یا حسین»، فهمیدم که پدر شهید شده، خیلی سخت بود. مثل همان جمله‌ای که خود ایشان درباره حاج قاسم گفته بود: «تحمل ندیدن قاسم سخت است». حالا تحمل ندیدن خود ایشان هم برای ما بسیار سخت است.

همسر سردار سلامی عنوان کرد: ما ۴۱ سال زندگی مشترک داشتیم، سال ۱۳۶۳ با هم ازدواج کردیم. آن زمان، ایشان جوانی انقلابی، نخبهٔ مکانیک از دانشگاه علم و صنعت بود و از بدو تأسیس سپاه به عضویت آن درآمد. از همان ابتدا تا ۶ ماه پس از پایان جنگ در جبهه حضور داشتند و پس از آن هم این مسیر را تا روز شهادت ادامه دادند.

دختر سردار سلامی با اشاره به یکی از سخنرانی‌های او گفت: در سخنرانی پدرم، ایشان جمله‌ای گفتند که همیشه در ذهنم مانده: «اگر صد بار بمیرم و زنده شوم، دو چیز را حتماً انتخاب می‌کنم: یکی لباس سبز پاسداری و دیگری همسری که حالا دارم».

وی افزود: این نشانهٔ وفاداری، صبوری و همراهی مادری است که همیشه پشتوانهٔ سردار بود. دغدغه‌های ایشان روشن بود: اسلام، ایران، امام و امت. عشق و علاقه ایشان به حضرت آقا حقیقتاً وصف‌ناپذیر بود.

همسر سردار سلامی در بخش دیگری از این برنامه بیان کرد: هیچ‌گاه در کلامشان خستگی نبود. همیشه با لبخند وارد خانه می‌شدند.

دختر سردار سلامی نیز می‌گوید: زندگی ما مثل همه بچه‌ها بود. برای رفتن به دانشگاه با مترو می‌رفتیم، امکانات خاصی نداشتیم. اگرچه امکانش بود، اما ایشان هیچ‌وقت اجازه نمی‌دادند ما از موقعیت‌شان سوءاستفاده کنیم.

وی ادامه داد: مثلاً در روز دختر، قرار بود به دختران پاسدار هدیه‌ای داده شود. ما هم جزو آنها بودیم، اما پدر خودشان شخصاً اسم ما را از سیستم حذف کردند تا هدیه شامل ما نشود.

دختر سردار سلامی بیان کرد: ایشان کتاب لاتین فیزیک و جزوات دانشگاهی مکانیک خود را تا یک هفته پیش از شهادت مرور می‌کردند. عادت روزانه ایشان بود که وقتی صبح زود بیدار می‌شدند، نماز شب، نماز صبح، یک جزء قرآن، زیارت عاشورا... صدای قرآن‌شان، صدای بیدارباش خانه بود.

وی افزود: ایشان ورزش را دوست داشتند و تیم‌های ملی را دقیق دنبال می‌کردند. آخرین سال، در دیدار با تیم ملی فوتبال، پیراهن شماره ۱۲ به ایشان اهدا شد؛ با اسم «حسین سلامی»؛ ایشان حتی برای فوتبال تیم ملی هم این پیراهن را بر تن کرده بودند.

او گفت: خود ایشان ورزش و پیاده‌روی می‌کردند و کسی که ۱۶ الی ۱۷ ساعت در روز کار می‌کند حتی جمعه‌ها نیز در محل کار حاضر می‌شدند و هیچ جمعه‌ای در زمان فرماندهی خود در منزل نبودند. ایشان هیچ بیماری‌ای نداشتند و همیشه سلامت و تندرست بودند و بسیار بنیه قوی‌ای داشتند.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.