احساس میکنم قضیه دیگر فقط مربوط به فلسطین و اسرائیلِ جعلی نیست، بلکه این خود شیطان است که دارد در غزه از انسان انتقام میگیرد. همانگونه که رهروان راه حق دست و بازوی خدا میشوند تا آنجا که قرآن میفرماید «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»، رهروان راه شیطان نیز که روح خود را به شیطان میفروشند دست و بازوی او میشوند؛ تا آنجا که قرآن ناطق، امیر مؤمنان علیهالسلام در یکی از جنگها خطاب به صحنهگردان فتنه میفرماید: «و ما رمیت اذ رمیت، ولکن الشیطان رمی…». غلو نیست؛ آنچه در غزه شاهدیم آخرالزمان است. کمیت تحلیل لنگ میشود اگر بخواهیم از پنجره ادبیات و واژگان نظامی یا سیاسی و یا حتی صرفاً دینی یا روانشناختی فجایع باورنکردنی غزه را تحلیل کنیم. در غزه، آل صهیون با فلسطینیان نمیجنگند؛ این ابلیس است که دارد کینه دیرینه خود را از آدم و بنیآدم باری دیگر به شکلی عیان و هولناک ظاهر میکند. همانگونه که در کربلا، آن حجم از نامردی و جنایت و سختدلی را نمیتوان تحلیل کرد مگر با پذیرش اینکه آن لشکر، اختیار خود را به دست شیطان و جنود شیطان سپرده بود تا ابلیس انتقام نعرهای که روز غدیر زد را از خاندان پیامبر بگیرد.
این چه جنونی است که صدهاهزار انسان بیگناه را آنقدر گرسنگی بدهی که پیش چشم میلیاردها انسان بمیرند؟ مردمی که نزدیک به دو سال است منهای یک برهه کوتاه، علیالدوام بمباران میشوند، در چادرهایی ناامن زندگی میکنند، در برابر سرما و گرما بیدفاعاند، از شیوع انواع بیماری رنج میبرند، از وجود یک سیستم درمانی کارآمد با حداقل امکانات کاملا محروماند، برای دریافت غذا باید جبراً به نقاطی دور از محل سکونتشان بروند، ساعتها در صف بایستند و درست لحظهای که در صف غذا ایستادهاند و برخیشان معلوم نیست زنده به غذا برسند و جان به لب نشوند؛ ناگهان با آتش تانکها و سربازان ارتش رژیم غاصب مواجه میشوند و روی خاک میافتند. آیا این دوزخی نیست که شیطان و جنود او در این دنیا برپا کردهاند تا از انسان و انسانیت انتقام بگیرند؟ گناه مردم غزه هیچ نیست مگر انسان بودن و شیطان نه فقط دشمن اهل ایمان، که به گواه قرآن، از اساس دشمن انسان است: «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً».
بعد از دوسال آتشباری و شهادت چیزی در حدود ۶۰ هزار نفر، امروز تنها انتخاب اهالی غزه نوع مرگشان است. آنها یا از گرسنگی میمیرند و یا در صف دریافت غذا یا آرد به ضرب گلوله کشته میشوند. تنها در روز یک شنبه همین هفته دشمن صهیونی حداقل ۱۱۵ فلسطینی را در سراسر غزه کشت، از این میان ۹۲ نفر هنگام تلاش برای تهیه غذا در گذرگاه زیکیم در شمال و نقاط امدادرسانی در رفح و خانیونس در جنوب با گلوله کشته شدند. کشتار یک شنبه در حالی رخ داد که مقامات بهداشتی غزه از مرگ حداقل ۱۹ نفر بر اثر گرسنگی ظرف تنها یک روز خبر دادند.
چقدر دقیق و کامل است آن سخن شهید سردار ایزدی یا همان حاجرمضان عزیز که اسرائیل را نه یک کشور با ابعاد و خصوصیاتی مشخص، بلکه ماحصل تمام تلاشهای ابلیس از ابتدای خلقت آدم تاکنون میداند و ازاله اسرائیل را ازاله خود شیطان میخواند.
این روزهای غزه را ببینیم و بار دیگر به خود یادآوری کنیم که ما ۱۲ روز به طور مستقیم با چه اهریمنی جنگیدیم. جنگ ما در وهله اول با رژیم جعلی اسرائیل بود. در وهله دوم، با خود آمریکا بود. در وهله سوم با تمام دنیای استکبار و کفر بود. غرب و متحدینش در این ۱۲ روز برای کمک به رژیم از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. اما در وهله نهایی، جنگ ما با کلیت و تمامیت جبهه شر و تاریکی و ظلمت بود. این روزها برخی از استفاده دشمن از نیروهای ماورائی به وسیله علوم غریبه سخن میگویند. ما منکر استفاده یهودِ ظالم از این علوم نیستیم، اما شاید اصلا نیاز چندانی هم به این کارها نیست! به نظر میرسد شیطان و لشکریان او تا کنون سربازانی بهتر از نتانیاهو و دیگر صهاینه نداشتهاند و اسرائیل امروز چیزی جز عروسک خیمهشب بازی شیطان نیست. بنابراین شیطان، نخوانده به یاری این سربازان مخلص خود میرود. اما جنگ ۱۲ روزه نشان داد وعده «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ» از تمام وعدههایی که شیاطین به خود میدهند صادقتر است و در کنار وعده و وعید الهی هیچ وعده و وعید دیگری اعتبار ندارد. همان خدایی که موشکهای ایرانی را تحویل گرفت و درست به همانجایی که باید میخورد کوبید تا قلوب مجرمان از ترس مملو شود و در همین حال دشمن را در رسیدن به بسیاری از اهدافش در ایران ناکام گذاشت؛ از احوال گرسنگان غزه غافل نیست. ما نیز غافل نباشیم؛ هرچند برای بسیاری از ما اقدام عملی گسترده فعلا ممکن نیست؛ اما دستکم میتوانیم بیقرار باشیم! به قول شاعر: «دلآشفته بودن دلیل کمی نیست؛ اگر بیقراری بدان یار یاری…»!
به مملکت خودمان که هنوز در جنگ است به هر طریق ممکن کمک کنیم، برای نابودی دشمن دعا کنیم و سوره فتح بخوانیم، دلمان برای مظلومان غزه بسوزد و تا حد امکان صدای مظلومیت آنها باشیم و از راههایی که برای کمک به آنها وجود دارد بهره ببریم و الباقی را به خداوند بسپاریم که قاصم جبارین و مبیر ظالمین است. خصوصا، این صدای مظلوم بودن را دست کم نباید گرفت: کشتار غزه، نبردی است بر سر حافظه انسان. شکی نیست که فردا خواهند گفت: «هیچگاه چنین چیزهایی رخ نداده بود! کشتار مردم گرسنه در صفوف توزیع غذا؟ چه پروپاگاندای کثیفی! فیلمهایش موجود است؟ کار هوش مصنوعی نیست؟». همانگونه در مورد بمباران بیمارستان المعمدانی هزار رقم داستان سر هم کردند. اما آدمهای این دوران، با نوشتن، گفتن، فریاد زدن، تصویر ساختن، شعر گفتن و شهادت دادن، سندهایی زندهاند که نمیگذارند این جنایات بیحد و حصر، در آرشیوهای فراموشی دفن شود. این هم جهاد است: به تواتر رساندن حقیقت پیش از آنکه تحریف شود.
نویسنده : جواد شاملو |