چرا تلویزیون جلیلی از شکست خود پیروزی میسازد و از پیروزی مردم، شکست!
پیشمقدمه:
آنچه بر صداوسیما رفت قطعا محکوم است و زدن رسانه ملی زدن آزادی بیان و آگاهیبخشی است و همچنین آنچه از خانم امامی در آن یک و نیم دقیقه دیدیم چیزی جز رشادت و حماسه نیست!
و اما بعد…
۱-اتفاقی که برای صداوسیما در میانه جنگ رخ داد طبیعتا نباید باعث شود عملکرد مدیریت این رسانه در طول چهار سال اخیر و سقوط کیفی و کمی تولیدات و مخاطب آن نادیده گرفته شود. حتی آنچه در همین اتفاق اخیر هم رخ داد بخشی از تصمیمات غلط مدیران فعلی در تمرکزگرایی حوزه خبر است. وقتی همه ظرفیت های خبری تلویزیون (ساختمان و استودیوهای شبکه خبر؛ باشگاه خبرنگاران؛ واحد مرکزی خبر) را در یک تحریریه به نام خبرگزاری صداوسیما جمع کردند با این حمله همه ظرفیت یک جا از کار افتاد!
مدیران ساختمان شیشهای از فردای حمله جنگ را فراموش کردند و سوار بر موج موشک ها؛ نمایش ساختمان و تعریف و تمجید شنیدن برایشان مهمتر شد تا آنجا که تور شیشهای دیدن سوژه شوخیهای اهالی رسانه شد. حمله و موشک صرفا به صداوسیما نخورده و محدود کردن همه چیز به موشک های اصابت کرده به ساختمان شیشهای ظلم به دیگران و نادیده انگاشته شدن شهدایی است که در سازمان های مختلف سر کار بودند و مورد حمله قرار گرفتند. در واقع دستاورد صداوسیما یک شجاعت فردی و یک مسیر اشتباه سیستمی بوده و نباید این موضوع فراموش شود!
۲-تفکر یا وجوه ایجابی برای عرضه دارد و یا با سلب دیگران خود را به نمایش می گذارد! گاهی کار آنقدر بیخ پیدا می کند که برای اعلام موجودیت و طرفیت داشتن ؛ دیگریای فرضی را طراحی می کند. کاری که وحید جلیلی در پساوحدت ملی جنگ ۱۲روزه کرد از همین جنس است. یک مصداق در فضای رسانهای کشور وجود ندارد که گزاره «کنار گذاشتن «به نام خدا» برای ایجاد انسجام و وحدت ملی» را گفته باشد! اما جلیلی برای اینکه از طرفیت رسانهای نیفتد ؛ یک طرف برای خود بوجود می آورد و در برابر آن طرف فرضی و خیالی خود را تعریف می کند و پس از آن نیز با آن گزاره «آغلی» در پس امر ملی شکاف ایجاد می کند؛ دقیقا همان کاری که در چهار سال مدیریتش بر صداوسیما کرد!
۳-رفتار مدیران صداوسیما به گونهای است که انگار موشک ها را فرصتی برای تمدید دوران اشتباه مدیریتی خود می دانند اما نخبگان و اهل رسانه باید شفاف و بیپرده باشند و به صراحت آنچه بر این رسانه ملی در این چهار سال گذشته را بیان کنند! سقوط تعداد آثار؛ بی کیفیت شدن آثار؛ تمرکزگرایی نابودکننده خلاقیت: حرکت و پویایی در سازمان رسانه ای؛ ریزش شدید مخاطبان؛ حذف گسترده تفکرها و سلایق مختلف چه در میان تولیدکنندگان و چه در طرف مخاطبان و…. همه فجایعی است که با تفکر بسته و گنگی وحید جلیلی در چهار سال اخیر رخ داده است و حتی حالا پس از انکه رهبری معظم سفارش به خواندن «ای ایران» می کنند کارشناس مطبوعشان علیه رهبری هم در آنتن تلویزیون صحبت می کنند و ای ایران خواندن را رفتن فانتزی و به کجراهه رفتن می بینند. در واقع تلویزیون جلیلی از شکست خود پیروزی میسازد و از پیروزی مردم، شکست و همه می دانند که ادامه این مسیر به معنای پایان رسانه ملی است!