در آن، دیدگاهی متفاوت از نگاههای هشداردهنده نسبت به ETFهای اهرمی مطرح میشود. بر خلاف بسیاری از تحقیقات که این ابزارها را به عنوان منبع نوسان بازار یا پتانسیل بحران معرفی میکنند، چاروپات و میو معتقدند که عملکرد این صندوقها کاملا منطبق بر منطق طراحیشده آنهاست و رفتار آنها قابل پیشبینی است. بهعبارتی دیگر، آنچه به عنوان «بیثباتی» در بازار توصیف میشود، در حقیقت، جلوهای از پویایی طبیعی بازار است. بررسی دادههای بازار آمریکا مربوط به صندوقهای اهرمی دو و سه برابر در دورهای چند ساله، تلاش کرده است تا نشان دهد که نحوه بازدهی این صندوقها در بازههای زمانی مختلف، اعم از روزانه تا چندماهه، تابعی از ساختار ذاتی آنها و ویژگیهای بازار مرجع است.
اگرچه عملکرد این صندوقها در بازههای زمانی بلندمدت ممکن است از شاخص مرجع انحراف داشته باشد، این مساله ناشی از ویژگیهای فنی مانند تعدیل روزانه (daily rebalancing) و اثر ترکیب بازدهی (compounding effect) است و نه ناکارآمدی ذاتی در طراحی یا مدیریت آنها. از این رو، انتقاداتی که صرفا بر مبنای بازدهی بلندمدت صندوقهای اهرمی صورت میگیرد، فاقد درک صحیح از نحوه عملکرد این ابزارهاست.
نارندرا چاروپات و پیتر میو تاکید دارند که ETFهای اهرمی عمدتا برای سرمایهگذاران حرفهای طراحی شدهاند و کاربرد آنها در استراتژیهای معاملاتی کوتاهمدت بسیار شفاف و کارآمد است. طبق یافتههای این دو، زمانی که سرمایهگذار آگاه به ساختار بازدهی روزانه باشد، میتواند با دقت بالا رفتار صندوق را پیشبینی و از آن در استراتژیهای پوشش ریسک، هجینگ یا آربیتراژ استفاده کند. بهویژه در شرایطی که بازار نوسانی است، این صندوقها امکان ساخت پرتفویهای واکنشی را در اختیار معاملهگران حرفهای قرار میدهند.
از منظر سیاستگذاری نیز دیدگاه محافظهکارانهتری نسبت به مداخلات تنظیمگرایانه مطرح میشود. چاروپات و میو صراحتا دخالت بیشازحد نهادهای نظارتی در محدودسازی اهرم یا کنترل ساختاریETFها را لازم نمیدانند. آنها استدلال میکنند که شفافیت اطلاعاتی، آموزش سرمایهگذاران و اعلام دقیق نسبت اهرمی و ماهیت روزانه بازدهی، ابزارهایی بسیار کارآتر برای کاهش ریسک سوءبرداشت هستند تا ایجاد محدودیتهای سختگیرانه. همچنین تاکید میشود که بازارگردانان خصوصی و آربیتراژگران با استفاده از الگوریتمهای دقیق، نقشی موثر در تثبیت قیمت و اصلاح انحرافات قیمت نسبت به ارزش واقعی صندوق دارند و این خود سازوکاری بازارمحور برای حفظ تعادل است.
تفاوت بین قیمت بازار و NAV در اکثر ETFهای اهرمی در آمریکا، بسیار اندک و کوتاهمدت است. این امر نشان میدهد که بازار در اصلاح این انحرافات کارآمد عمل میکند. حتی در دورههایی که انحراف قیمتی افزایش یافته، بلافاصله پس از تعدیل پرتفو، تفاوتها کاهش یافتهاند. این پدیده، نشانهای از عملکرد موثر سازوکار آربیتراژ و فعالیت بازارگردانان حرفهای است. درواقع، مطالعات آنها اثبات میکند که بازار، با ابزارهای موجود، توان مدیریت ریسکهای ناشی از ETFهای اهرمی را دارد.
در نهایت، چاروپات و میو نگاهی واقعگرایانه به جایگاه ETFهای اهرمی در ساختار بازارهای مدرن ارائه میدهند؛ نگاهی که نه آنها را بیخطر و بیعیب میداند و نه به دنبال محدودسازی افراطی آنهاست. آنچه این دو پژوهشگر برجسته پیشنهاد میکنند، بهجای مداخلههای تنظیمگرایانه، ایجاد محیطی شفاف، رقابتی و همراه با آموزش برای فعالان بازار است. در چنین فضایی، ابزارهایی نظیر ETFهای اهرمی میتوانند نهتنها تهدیدی برای بازار نباشند، بلکه در بهبود نقدشوندگی، افزایش کارآیی قیمتها و امکانپذیر ساختن استراتژیهای پیشرفته سرمایهگذاری، نقش مثبتی ایفا کنند.