به گزارش همشهریآنلاین، در بحبوحه تحولات ژئوپلیتیک، جنگهای ارزی و افول تدریجی اعتماد جهانی به دلار، دو کشور بیش از دیگران در سکوت و بدون اعلام رسمی، به انباشت طلا روی آوردهاند: ایران و چین.
در حالی که چین از طریق بازار لندن بهصورت بیسروصدا طلا میخرد، ایران نیز مسیر بومی خود را برای تقویت ذخایر طلایی در پیش گرفته است.
هر دو کشور، عضو بریکس و یکی درگیر شدیدترین تحریمهای مالی تاریخ، در عمل به یک حقیقت واحد رسیدهاند: در عصر بیثباتی، طلا آخرین سنگر استقلال مالی و امنیت اقتصادی است.
پکن با خریدهای پنهانی از بازار لندن و تهران با بهرهگیری از ظرفیتهای معدنی و واردات غیردلاری، دو نسخه متفاوت از یک راهبرد واحد را اجرا میکنند: تبدیل طلا به سپر ژئوپلیتیکی و ابزار استقلال اقتصادی در عصر تحریم و بیثباتی.
چین؛ ابرخریدار خاموش با مأموریتی ژئوپلتیک
چین از سالها پیش با برنامهای بلندمدت به سمت کاهش وابستگی به دلار و بینالمللیسازی یوآن حرکت کرده است.
یکی از ارکان این راهبرد، انباشت گسترده و پنهان طلاست؛ طوری که به گفته گلدمن ساکس، این کشور تنها در ماه مه ۲۰۲۵ حدود ۱۵ تن طلا خریداری کرده که ۸ برابر آمار رسمی اعلامشده است.
خریدهایی که در بازار OTC لندن انجام میشوند، به دلیل شفافیت پایین، قابلیت ردیابی اندکی دارند و چین نیز دقیقاً از همین ویژگی برای اجرای استراتژی «ابهام سازنده» بهره میبرد.
اهداف چین فراتر از صرف ذخیرهسازی طلاست.
این کشور بهدنبال ارائه پشتوانه غیررسمی برای یوآن در معاملات بینالمللی، تسویه نفتی با طلا، و کاهش ریسکهای ذخایر دلاری خود در اوراق خزانه آمریکاست.
همچنین چین با استفاده از طلا، به دیگر اعضای بریکس سیگنال میدهد که میتواند نقش لنگر پولی را در ائتلافهای غیرغربی ایفا کند.
ایران؛ خرید طلا در دل محاصره اقتصادی
ایران نیز در سالهای اخیر با استفاده از مسیرهای غیرمتعارف و هوشمندانه، موفق شده ذخایر طلای خود را افزایش دهد؛ بدون آنکه تحت رادار نهادهای تحریمی قرار بگیرد. از واردات شمش طلا از طریق امارات و ونزوئلا گرفته تا مالیسازی طلا در بورس کالا از طریق صندوقهای سرمایهگذاری طلا و اوراق گواهی، ایران هم ذخیرهسازی را پیش برده و هم بازار داخلی را کنترل کرده است.
بر اساس آما در سه ماه اول سال، واردات طلای ایران از ۱۰ تن فراتر رفته است.
در کنار آن، فعالسازی معادن طلای داخلی همچون زرشوران، ساریگونی و موته باعث شده ایران نه تنها واردکننده، بلکه تولیدکننده طلا نیز باشد.
این تولیدات داخلی، در شرایط محدودیت ارزی، به تکیهگاهی استراتژیک تبدیل شدهاند و به بانک مرکزی امکان دادهاند بدون استفاده از دلار، بازار ارز و طلا را مدیریت کند.
نقاط اشتراک ایران و چین در سیاست طلایی
کارشناسان معتقدند خرید طلا توسط ایران و چین با اهدافی مشترک رخ می دهد:
ابهام هدفمند: هر دو کشور اطلاعات کامل از ذخایر طلای خود را منتشر نمیکنند. پنهانکاری، بخشی از دکترین امنیت اقتصادی آنهاست.
استفاده غیرسنتی از طلا: برخلاف کشورهای غربی که طلا را صرفاً دارایی ذخیرهای میدانند، ایران و چین از طلا برای تأثیرگذاری بر سیاست پولی، کنترل بازار داخلی و حتی تنظیم روابط خارجی استفاده میکنند.
نظام پرداخت جایگزین: چین با سامانه CIPS و ایران با توسعه زیرساخت ریال-محور و مبادلات تهاتری، طلا را بخشی از نظام تسویه بینالمللی میبینند.
تفاوتها: چین ساختارمند، ایران بومیسازیشده
مقیاس و عمق: چین با منابع عظیم و ابزارهای جهانی، انباشت طلا را در چارچوب استراتژی کلان بریکس و یوآن جهانی انجام میدهد؛ ایران اما با ظرفیتهای محدود و تحریمشده، مدل بومیشدهای از اقتصاد مقاومتی اجرا کرده است.
منابع تأمین: چین از بازارهای جهانی، ایران عمدتاً از منابع معدنی داخلی یا همپیمانان محدود طلا تأمین میکند.
کاربرد داخلی: ایران، برخلاف چین، طلا را مستقیماً وارد سازوکارهای بازار داخلی و ابزارهای مالی کرده است—کاری که نقش تنظیمگر طلا را تقویت میکند.
طلای آینده، طلای حاکمیتی است
محمد بیات، کارشناس اقتصاد ایران، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس گفت: چین و ایران به دو سبک متفاوت اما همراستا، طلای خود را افزایش دادهاند. یکی با اقتصاد عظیم و شبکه جهانی، و دیگری با مقاومت در برابر بزرگترین محاصره اقتصادی قرن.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اما پیام مشترک آنها روشن است: در دوران افول دلار و بازتنظیم نظم مالی جهانی، طلا نه یک کالای لوکس بلکه یک ابزار قدرت حاکمیتی است.
وی افزود: ایران توانسته با سیاستی کمسروصدا و مؤثر، طلا را از حاشیه به متن حکمرانی اقتصادی بازگرداند؛ دقیقاً در مسیری که چین نیز با ظرفیتهای خود در آن گام برمیدارد.
با دنبالکردن صفحه اقتصادی خبرگزاری فارس در جریان آخرین تحولات اقتصادی ایران و جهان قرار بگیرید.