عصر ایران؛ محسن سلیمانی فاخر- در سکانسی ماندگار از فیلم «قیصر»، یکی از لوتیها پس از کتکخوردن، ماجرا را وارونه برای دیگران تعریف میکند. اما وقتی نزد قیصر مینشیند، واقعیت را بازگو میکند و از او میخواهد: «ما به همه گفتیم زدیم، شما هم بگید زده!»
این دیالوگ، فقط یک جمله سینمایی نیست؛ بلکه خلاصهای از یک ذهنیت فرهنگی-روایی است که در آن، حقیقت قربانی حفظ ظاهر میشود. لوتی، از قیصر نمیخواهد که انتقامش را بگیرد، بلکه میخواهد دروغش را تأیید کند. او برای بازسازی پرستیژِ ازدسترفتهاش، به قیصری نیاز دارد که دروغش را مشروعیت ببخشد. این جهانبینی، اگرچه ریشه در ادبیات غیررسمی دارد، امروز در مناسبات فرهنگی، سیاسی و رسانهای ایران بازتولید میشود؛ با این تفاوت که گاه روایتسازان، خود را قیصر میپندارند و مردم را ابزاری برای تأیید روایت جعلیشان میدانند.
در جامعه امروز، روایتسازی بهجای واقعگرایی، نهتنها در عرصه سیاست، که در رسانهها، جشنوارهها، هنرهای تجسمی، موسیقی و حتی آمارهای اقتصادی به یک رویکرد تثبیتشده تبدیل شده است. در ادامه، با نمونههایی از مصادیق روز، به این پدیده میپردازیم:
روایتسازی رسانهای: ما پربینندهایم چون گفتیم!
صداوسیما در شرایطی که میزان رضایت عمومی از آن کاهش یافته و مخاطبان زیادی به پلتفرمهای آنلاین و ماهوارهای روی آوردهاند، همچنان مدعی است که سریالها و برنامههایش ۸۰ تا ۹۰ درصد بیننده دارند. آمارهایی بیمنبع و فاقد اعتبار، که بیشتر کارکرد «روانی» دارند تا اطلاعاتی. در واقع، سازمان رسانهای رسمی، به جامعه میگوید: ما گفتیم زدیم، شما هم بگید زده!
سلبریتیها و ژست بازگشت: مردم دوستمان دارند
بازگشت برخی چهرههای تلویزیونی یا سینمایی، در فضایی از شوخی، انتقاد یا سکوت عمومی رقم خورده است، اما خود این افراد با اعتماد به نفس بالا، مدعی «محبوبیت» و «حمایت مردمی» هستند. در اینجا، هم خودفریبی در کار است، هم تلاشی برای جلب همراهی مخاطبان با روایتی معکوس از واقعیت.
گالریها و برندهای نمایشی: تابلوی پرفروش بدون خریدار
در حوزه هنرهای تجسمی، گالریهایی با نامهای خارجی و ژست بینالمللی، آثاری را به نمایش میگذارند که یا خریداری ندارند یا فروشهای صوری با خریداران آشنا و خانوادگی دارند، اما گزارشها میگویند: «پرفروشترین نمایشگاه سال». در اینجا نیز همان جمله لوتی در قیصر طنین میاندازد: ما گفتیم زدیم، شما هم بگید زده!
سینمای سفارشی و جشنوارههای بیاعتبار
فیلمهایی با حمایت بودجههای دولتی ساخته میشوند، جوایز جشنوارهای میبرند و بعد در گیشه شکست میخورند یا حتی اکران نمیشوند. با این حال، سازندگان آنها از «جریانسازی فرهنگی» و «اثرگذاری اجتماعی» حرف میزنند؛ در حالیکه جامعه عملاً آنها را نادیده گرفته است. جشنوارهها نیز گاه با داوریهای سفارشی، سعی دارند موقعیت جعلی به آثار ببخشند و هنرمندان را وادار به پذیرش آن کنند.
کتابهایی که فقط برای گزارش عملکرد منتشر میشوند
نهادهای فرهنگی، گاه صدها جلد کتاب چاپ میکنند که خوانندهای ندارند. توزیع نمیشوند، دیده نمیشوند، اما در بولتنهای رسمی، از «حرکت فرهنگی عظیم» سخن میرود. در این موارد، کتاب نه برای آگاهی عمومی، بلکه برای آمارسازی و ارائه رزومه نهادی منتشر شده است.
آمارهای اقتصادی بدون لمس واقعیت
وقتی مسئولان از مهار تورم، ایجاد اشتغال گسترده یا ثبات بازار سخن میگویند، در حالیکه شهروندان عادی با گرانی گوشت، نان، دارو و مسکن دستوپنجه نرم میکنند، این یک مصداق آشکار از «روایتسازی» به جای «واقعگرایی» است. اینگونه اظهارات، فقط مصرف رسانهای دارند، نه کارکرد اجرایی.
کنسرتهایی برای مردم؟ مردم کداماند؟
برگزاری کنسرتهایی با بلیتهای چند میلیونی، در سالنهایی که تنها قشر خاصی به آن دسترسی دارند، با عنوان «برنامه فرهنگی مردمی» منتشر میشود. آنچه روی صحنه است، روایت موسیقی است؛ و آنچه در تیزرهاست، روایت دروغینِ همراهی مردم.
روایت سازی قدرت و نفوذ
در مباحثات سیاسی بینالملل نیز، روایتسازی بر مبنای قدرت و پرستیژ، اغلب جای حقیقت را میگیرد. در این فضا، آنچه مهمتر از واقعیت است، تصویری است که باید تثبیت شود. کشورها، همانند لوتیهای روایت ما، گاه به جای پذیرش خطا یا شکست، تلاش میکنند در سطح رسانهای، چهرهای پیروز و کنترلگر از خود بسازند؛ و از سایر بازیگران، چه همپیمان و چه رقیب، توقع دارند در این تصویرسازی همراهی کنند. گویی ساختار نظام بینالملل نیز صحنهای است که در آن، هر کنشگر میکوشد قیصر خودش را بسازد؛ کسی که حتی اگر حقیقت را میداند، باز هم بهخاطر ملاحظات قدرت، سکوت کند و دروغ را تأیید.
قیصر را فراموش نکنیم
در فیلم قیصر، لوتی به همه دروغ میگوید، اما به قیصر نه؛ چون قیصر را بالاتر میداند. در جامعه امروز اما بسیاری از نهادها، مسئولان و چهرهها، نهتنها حقیقت را پنهان میکنند، بلکه خود را به جای قیصر مینشانند؛ گویی هم گویندهاند، هم داور، هم مشروعیتبخش.
اما قیصر واقعی، مردماند. جامعهای که با تمام زخمهایش، باهوشتر و بیدارتر از چیزی است که بسیاری تصور میکنند. جامعهای که اگر هم مدتی سکوت کند، فراموش نمیکند. قیصر اینبار، نه در خفا، که در شبکههای اجتماعی، پشت گوشیهای هوشمند و در دل طنزهای مردمی، حقیقت را فریاد میزند.
و این قیصر، دیگر حاضر نیست به دروغ لوتیها مشروعیت ببخشد.