چند روزی است که به اصطلاحهای نگرانکننده برای مردم، «ورشکستگی آبی» هم اضافه شده؛ بله، ما به نقطه ورشکستگی آبی رسیدهایم. این جمله دیگر شعار رسانهای نیست، واقعیتی است که میتوان آن را در ترکهای زمین، قطعهای مکرر آب و خشک شدن سدها و رودخانهها دید.
با این حال، آیا مسئولان همچنان میخواهند این بحران را با همان روشهای قدیمی و مُسکنهای کوتاهمدت مدیریت کنند؟ آنهم وقتی دنیا به کمک فناوریهایی مانند اینترنت اشیا و سنسورها، سیستمهای آبیاری قطرهای هوشمند، تصویربرداری ماهوارهای و هوش مصنوعی توانسته راهکارهای موثری را برای مدیریت مصرف آب پیادهسازی کند و به نتایج قابلتوجهی دست یابد.
دیجیاتو برای بررسی این موضوع با رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران گفتگو کرده است. به عقیده «حمید بهنگار»، بحران آب در ایران نیاز به یک «جراحی فناورانه» دارد. از اینترنت اشیا در کشاورزی و پایش هوشمند مصرف گرفته تا تصفیه و بازیافت دیجیتالی منابع آبی، فناوری میتواند قفل این بحران را باز کند.
اهمیت ورود بخش خصوصی به مسئله بحران آب و هوشمندسازی آن، در جملات بعدی این کارشناس است که میگوید: «در صورتی که دولت از بخش خصوصی حمایت کند، نهتنها میتوان مسئله آب را در مدت کوتاه بین یک تا یک سال و نیم حل کرد، بلکه میتوان ظرفیتهایی را آزاد کرد که به بهبود کیفیت محصولات، کاهش مصرف نهادهها و کمک به رشد اقتصادی کشور منجر شود. براساس محاسبات، تنها در سال اول، استفاده از فناوری و تحول دیجیتال در این حوزه میتواند ۳.۵ میلیارد دلار ارزش افزوده برای کشور ایجاد کند.»
«مدیریت سنتی آب و سیاستهای بخشی، ما را به امروز رساندهاند»؛ بهنگار با بیان این جمله این راهکار را ارائه میدهد: «این بار اگر بخواهیم آیندهای پایدار برای نسلهای بعد بسازیم، باید از «دروازه فناوری» عبور کنیم اما فردای ایران بدون فناوری، فردایی بیآب خواهد بود.»
با همه اینها، بهنظر میرسد امروز زمان آن است که فناوری از حاشیه به متن مدیریت آب ایران آورده شود؛ پیش از آنکه تشنگی، تصمیمگیر نهایی شود. آنهم در شرایطی که به گفته بهنگار، از ۶۰ سال پیش که آمایش سرزمین در ایران انجام شد، همه مطلع هستند که موضوع آب و سرزمین خشک ایران، یک چالش جدی برای کشور در همه حوزهها از جمله صنعت و کشاورزی خواهد بود. با این حال در این ۶۰ سال تا امروز که موضوع هنوز به حالت بحران کامل نرسیده، هیچگاه به شکل جدی به آن پرداخته نشده است. هم بحث مدیریت مصرف، هم آبخیزداری، هم بازیافت و هم مدیریت زنجیره تولید و مصرف آب، آمارهایی دارند، اما اینکه این آمارها چقدر قابل اتکا و دقیق هستند مانند سایر بخشهای آماری کشور نیازمند بازنگری جدی است. به عقیده او «اگر این آمار دقیق بود، امروز ما بهطور ناگهانی دچار مسئله بحران آب نمیشدیم.»
۶ دهه از زمان طرح بحران آب و خشکی ایران، گذشته و حالا در حداقل یک دهه اخیر، فناوری گره از بسیاری از مشکلات باز کرده و به کمک زندگی مردم دنیا آمده است. وقتی روشهای سنتی نتوانسته پاسخگو باشد این پرسش مطرح میشود که نقش و سهم فناوریهای دیجیتال در کاهش هدررفت آب چه میزان برآورد میشود؟ در این مسیر، آیا مطالعه یا پایلوت مشخصی از سوی اعضای صنف یا استارتاپها اجرا شده است؟ رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران در اینباره میگوید: «در حوزه مدیریت زنجیره تولید و مصرف آب در بخش کشاورزی، تجارب بسیار خوبی در بخش دانشبنیان کشور داریم. تفسیر من از این ماجرا این است که ما یک نسخه دیجیتالی یا به عبارتی یک «درمان دیجیتال» برای مسئله آب کشور داریم. بهعنوان مثال، تقریباً ۵۰ درصد مصرف آب کشور در حوزه صنعت و کشاورزی است و حدود ۷۵ درصد این رقم مربوط به بخش کشاورزی میشود. در روشهای سنتی کشاورزی، تجدید ذخایر آبی با مصرف ما حدود ۱۵ درصد ناترازی دارد. به عبارتی اگر بتوانیم فقط ۱۵ درصد مصرف آب را بهینه کنیم، کشاورزی سنتی ما از ورشکستگی آبی نجات پیدا میکند.»
بهنگار با تاکید بر اینکه برای همین ۱۵ درصد هم تاکنون برنامهریزی مناسبی نشده است، علت آن را اینطور توضیح میدهد که موضوع امنیت غذایی و بقا برای ما اولویت اول بوده است و نه توسعه و بهرهوری. ما آب را یارانهای کردیم، آبخیزداری را تنها با هدف پیشگیری از سیلاب طراحی کردیم، نه برای افزایش ضریب نفوذ آب به خاک و احیای ذخایر زیرزمینی. مدیریت مصرف ما نیز با این هدف نبوده و بیشتر بر افزایش حجم تولید و صادرات متمرکز بوده است.
در چنین وضعی، امروز چه میتوانیم انجام دهیم؟ این کارشناس معتقد است: «مثلاً در حوزه کشاورزی، خلق مدلهای نوین کسبوکار مبتنی بر هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و فناوریهای نوظهور میتواند در برخی محصولات مانند صیفیجات تا ۷۰ درصد در مصرف آب صرفهجویی ایجاد کند. این آب مازاد به منابع ملی بازمیگردد و میتواند برای توسعه صنایع نیز استفاده شود. با همین تغییر ساده، میتوانیم آب مصرفی بخش خانگی (که حدود ۷ درصد نیاز کل ذخایر را شامل میشود) و صنعت را تأمین کنیم و با حل این ناترازی، یک قدم بلند برای آینده کشور برداریم.»
این توضیحات بهنگار در حالی است که دولت تاکید دارد مردم باید برای عبور از این بحران در مصرف آب صرفهجویی کنند. رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر در اینباره میگوید: «مسئولان تصمیم گرفتهاند مردم را در این مسئله و دغدغه آب شریک کنند. کشاورزان و صنعتگران هم بخشی از مردم هستند و وقتی حساسیت اجتماعی ایجاد شود، صنایع دیگر نیز صرفهجویی خواهند کرد و این به بهبود کلی اوضاع کمک میکند.»
با این حال او یادآور میشود که مصرف شرب مردم تنها ۷ درصد از کل مصرف آب کشور است و صرفهجویی ۲ درصدی نمیتواند مسئله آب کشور را بهطور کامل حل کند، بلکه یک حل موقت ایجاد میکند. البته این حساسیت اجتماعی میتواند در بلندمدت به بهینهسازی مصرف آب منجر شود. بهعنوان مثال، اخیراً بسیاری از کشاورزان به دنبال راهکارهایی برای پایداری مصرف آب و استفاده از فناوریهای نوین هستند.
حالا که کشاورزان پای کار آمدهاند این سوال مطرح میشود که برای پیادهسازی سامانههای هوشمند مدیریت آب، همکاری بین دولت و بخش خصوصی چگونه است؟ رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران این همکاری را رضایت بخش نمیداند و میگوید: «انتظار ما بسیار بیشتر است. دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی متولی اصلی آب هستند و باید با استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان، مسئله را بهصورت بنیادی حل کنند. متأسفانه دولت بهجای واگذاری امور اجرایی به بخش خصوصی و استفاده از چابکی و خلاقیت این بخش، خود وارد عملیات اجرایی میشود و در عوض، در بخش تنظیمگری به حداقل اقدامات بسنده میکند. این باعث شده بخش خصوصی نتواند نقش واقعی خود را در نوآوری ایفا کند.»
راهکار بهنگار این است که نهادی فرادولتی و توسعهمحور مانند قرارگاه آب با رویکرد توسعهای ایجاد شود، با حضور قوای قضاییه، مقننه، دولت، بخش خصوصی و دانشگاه، تا ظرفیت دانشبنیانها به فعالیت تبدیل شود. اکنون چنین ساختاری وجود ندارد و ترکیب فعلی بهدلیل محافظهکاری دولت، فرصت توسعه در این حوزه را از کشور گرفته است.
او درباره اینکه حمایت دولت در توسعه سامانههای مدیریت مصرف و کاهش هدررفت آب باید در چه زمینههایی باشد، توضیح میدهد: «در این مسیر، ترویج و تسهیل اولویت دارد. دولت باید با مشوقهایی همچون معافیتهای مالیاتی، تخصیص یارانههای هدفمند و تسهیل استفاده از فناوری، کشاورزان را بهسمت مصرف بهینه و تولید سالم هدایت کند.»
به اعتقاد این کارشناس حوزه آب «برای شرکتهای دانشبنیان، دو اقدام ضروری است: نخست، دولت به نقش تنظیمگری خود بازگردد و اجرا را به بخش خصوصی و نهادهای مردمنهاد بسپارد. دوم، دادههای خود را باز کند زیرا محدودیت دسترسی به دادهها مانع جدی توسعه فناوری است.
بهنگار زیرساخت اینترنت پایدار را یک نیاز کلیدی میداند؛ زیرا به گفته او «قطعی یا محدودیت اینترنت باعث میشود فناوری بهجای فرصت، بهعنوان یک ریسک در ذهن بهرهبردار (کشاورز، دامدار، آبزیپرور …) ثبت شود. تسهیل دسترسی به زیرساختهای پردازشی، داده و اینترنت از سوی دولت میتواند کشاورزان را بهسمت هوشمندسازی سوق دهد.»
او در این زمینه فناوری را در دو بخش قابل بررسی بیان میکند: بخش اول، فناوریهای موجود که در کشور قابل دسترسی است. بخش دوم، فناوری اطلاعات که با چالشهایی روبهرو است. به عقیده بهنگار «مسئله اصلی امروز، فرهنگی و مدیریتی است، زیرا فناوری در ذهن بسیاری از تصمیمگیران هنوز یک امر لوکس و فانتزی تلقی میشود و به حوزه عملیاتی و صنعتی وارد نشده است. باید بهطور همزمان موضوع فرهنگی و افزایش عمق نفوذ فناوری و دانش دنبال شود. به نظر من برای حل مسئله آب و کشاورزی، از نظر فناوری محدودیتی نداریم، بلکه چالش اصلی در پذیرش و اجرای یا همت جدی در اجرای آن است.»
به گفته رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران، امروز بحران آب، که اثرات آن در زندگی تکتک ایرانیان ملموس است، میتواند به فرصتی برای آغاز یک مسیر جدید تبدیل شود؛ مسیری برای حل مسئلهای حیاتی در کشورمان و سامان دادن به آن، یکبار برای همیشه. ما مسئولیت داریم ایرانی پایدارتر و زیستپذیرتر را به نسلهای آینده تحویل دهیم.
بهنگار اینطور جمعبندی میکند: «برای حل مسئله امروز، میتوانیم بسیاری از چالشهایی را که اکنون تلاش میکنیم از «سوراخ سوزن» بگذرانیم، از «دروازه فناوری» به سلامت عبور دهیم. امروز به راهکارهایی همچون جیرهبندی آب فکر میکنیم که اگرچه دشوار و ضروریاند، اما در کنار این مسیرهای سخت، «درمان فناورانه» یا همان «درمان دیجیتال» وجود دارد؛ مسیری که میتواند راهحلهای پایدار و نوآورانه را برای این بحران رقم بزند.»
تاکید او بر این است که مسئله آب، مسئلهای واقعی و امروزین در کشور است. اما من معتقدم این بحران، علاوهبر امکان حل پایدار آن، میتواند به فرصتی برای صادرات خدمات مهندسی و خلق ظرفیتهای جدید اقتصادی و فناورانه برای ایران تبدیل شود. اکنون زمان آن است که بحران آب را به فرصتی برای ساختن آیندهای پایدار برای ایران و نسلهای بعدی بدل کنیم.