به گزارش تابناک به نقل از عصرایران؛ آنچه عراقچی درباره نبود برنامه حذف اسرائیل از نقشه جهان در سیاست ایران مطرح کرد در راستای منافع ایران است.
عباس عراقچی وزیر خارجه ایران به تازگی در مصاحبه با فاکس نیوز در پاسخ به سوالی درباره ایران و سیاست" حذف اسرائیل از روی نقشه " گفت: "این هیچگاه سیاست ایران نبوده است که اسرائیل را از روی نقشه پاک کند، اما باید بگویم که یک امر محتوم وجود دارد: با این همه جنایتی که اسرائیل علیه فلسطینیها انجام میدهد، اسرائیلیها در واقع خودشان کاری میکنند که نتوانند در سرزمین فلسطین ادامه بقا داشته باشند".
این گفته عراقچی، با انتقاداتی و واکنشهایی روبه رو شد.
ضمن دفاع از این سخن او، میتوان به چند نکته اشاره کرد:
۱. آنچه عراقچی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت موضع جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی ایران، یک دولت، یک وزارت خارجه و یک وزیر خارجه دارد و او، مواضع رسمی آن را بیان میکند. این نه فقط موضع دولت/ گاورمنت بلکه حکومت /استیت هم هست. موضع جمهوری اسلامی ایران آن است که وزیر خارجه به صراحت گفت. پس هر آنچه که زیرمجموعه جمهوری اسلامی ایران است؛ باید موضع اجرایی آنها هم باشد و با این موضع، همسویی و همراهی عملی داشته باشد. افراد زیرمجموعه جمهوری اسلامی ایران، میتوانند درباره اسرائیل، نظرات مختلف داشته باشند، اما در عمل، باید از موضع رسمی پیروی کنند. افراد مختلف میتوانند نظرات مختلفی درباره اسرائیل داشته باشند، اما آن نظری در جمهوری اسلامی اعلام و اجرا و پیگیری میشود که از زبان وزیر خارجه اعلام میشود، زیرا یک کشور، تنها یک وزارت خارجه و یک سیاست خارجی میتواند داشته باشد و نه بیش از آن.
. در طرح پیشنهادی ایران برای حل مسئله فلسطین (رفراندوم در فلسطین) اشارهای به حذف اسرائیل نیست.
سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران که تاکنون دنبال میشود و بارها از زبان رهبری، رئیس جمهوری و وزیر خارجه نیز بیان شده خواستار برگزاری همه پرسی / رفراندوم تعیین سرنوشت در سرزمین تاریخی فلسطین در میان بومیان، ساکنان نخستین و اصلی این سرزمین و نه مهاجران است و جمهوری اسلامی ایران هم نتیجه آن را هر چه باشد قبول میکند. منظور از بومیان، ساکنان نخستین و اصلی سرزمین تاریخی فلسطین هم مشخص است. افراد یهودی، مسلمان و مسیحی که تا قبل از تاسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در این سرزمین ساکن بودند. در هیچ کجای این سیاست نه به حذف اسرائیل اشاره شده و نه درباره نتیجه مشخص همه پرسی یا گزینههای رفراندوم چیزی گفته شده است. به عنوان مثال ممکن است در این همه پرسی، نتیجه این باشد که دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل وجود داشته باشند و هر کدام به صورت مستقل، به حیات خود ادامه دهند.
۳. به نظر میرسد آنچه عراقچی در مقام وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت موضع اکثریت مردم ایران است که تقریبا درهمه انتخابات رقابتی، بروز و ظهور داشته. انتخابات ریاست جمهوری هر گاه به رفراندوم سیاست خارجی تبدیل شده مردم سخن خود را به صراحت گفتهاند. رای به پزشکیان مقابل سعید جلیلی، رای به روحانی مقابل رئیسی، رای به خاتمی مقابل ناطق نوری. انتخابات ۸۸ هم به جنجال کشیده شد.
موضعی باید از زبان وزیر خارجه اعلام شود که نظر اکثریت مردم است و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ نیز اکثریت مردم به کاندیدایی رای دادند که آن نظر را نمایندگی میکرد.
۴. آنانی که در روزهای اخیر به این موضع عراقچی اعتراض کردهاند حق دارند به هر چیزتر و خشکی در ایران و جهان اعتراض کنند، اما نمیتوانند انتظار داشته باشند اکثریت به پزشکیان و نگاه او در سیاست خارجی رای بدهند، اما وزیر خارجه، موضع سعید جلیلی کاندیدای شکست خورده انتخابات را دنبال کند.
مردم به پزشکیان رای دهند، اما از زبان وزیر خارجه، سخنان سعید جلیلی را بشنوند؟
پس برای چه انتخابات برگزار میکنیم؟ همان سعید جلیلی، بدون انتخابات، هم رئیس جمهوری باشد هم وزیر خارجه هم مسوول هیات مذاکره کننده هستهای هم رئیس سازمان انرژی اتمی هم دبیر شورای عالی امنیت ملی ... و تمام.
میگویند امام خمینی در زمان رهبری جمهوری اسلامی ایران خواستار محو یا حذف اسرائیل شده بود. اولا میان نظرات فقهی و حکومتی امام خمینی تفاوت است. کما اینکه فتوا به کشتن سلمان رشدی داد، اما دولت جمهوری اسلامی ایران مسوول پیگیری و اجرای آن نبود و آن را به صراحت اعلام نکرد.
علاوه بر این، موضع گیری در مقام سیاسی، تابع شرایط و منافع ایران و همه ایرانیان و بر همین اساس هم، سیاستها و نظرات و موضع گیریها تغییر میکنند، اما آنچه ثابت میماند تلاش برای کسب و حفظ منافع ایران و ایرانیان است. راهی نیست جز اینکه براساس شرایط روز، حکم داد و اظهارنظر کرد و تصمیم گرفت و تغییر داد.
به همین دلیل با وجود اینکه امام خمینی حکم به قطع روابط با مصر داد امروزه تماسهای دو کشور حداکثری است. امام خمینی روزی بر قطع روابط با عربستان سعودی تاکید داشت، اما امروز روابط برقرار است و سران و وزیران دو طرف باهم گفتوگو و رایزنی دارند.
۵. در مقام نظر، همیشه، در همه کشورها، درباره اکثر موضوعات، معمولا اختلاف نظر یا تفاوت نظر وجود دارد. در ایران طیفی از نظرات مختلف درباره موضوع اسرائیل وجود دارد. تعدادی از جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران خواستار حذف اسرائیل هستند و تعدادی دیگر هم ممکن است خواستار به رسمیت شناختن اسرائیل باشند. در میان این دو نظر متضاد، نظرات متفاوت متعددی جای میگیرند. مثلا نه اسرائیل را به رسمیت میشناسیم نه با آن ارتباط رسمی برقرار میکنیم مخالف سیاستهای آن هستیم، اما برای حذف آن هم اقدام عملی اجرایی نمیکنیم و دهها نظر دیگر. همیشه این نظرات مختلف وجود دارند و قابل حذف هم نیستند. اینکه کدام نظر، به عنوان موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد و اجرا و پیگیری شود را انتخابات ریاست جمهوری تعیین میکند که کدام یک، نظر اکثریت مردم هستند.
۶. اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران در گذشته، (منظور قبل از مصاحبه عراقچی با فاکس نیوز است) چه نظری داشتهاند قابل توجه است، اما مهم این است که هم اکنون چه نظری دارند. تصمیم گیریهای مختلف و مواضع مختلف را براساس شرایط مختلف مطرح میکنند.
اگر قرار است نظر و موضعی در سیاست خارجی تغییر نکند اصلا چرا وزارت خارجه داریم و صدها کارشناس در این وزارتخانه فعالیت میکنند. تعدادی نظر را اعلام میکنیم و تا ابد آنها را تغییر نمیدهیم.
مهمتر از حذف یا بقای اسرائیل، منافع ایران و همه ایرانیان است. آیا اعلام و پیگیری سیاست حذف اسرائیل از نقشه، به منافع ایران و همه ایرانیان کمک میکند یا نه؟
دولتها تشکیل میشوند تا منافع کشور و شهروندان را دنبال کنند.
مثلابعد از حمله صدام به کویت و اشغال این کشور در سال ۱۳۶۹، ایران از به رسمیت شناختن اضافه شدن کویت به خاک عراق خودداری کرد و با وجود اینکه خاک کویت کاملا اشغال شده بود، اما همچنان دولت در تبعید کویت را به رسمیت شناخت و با آن به تعامل پرداخت. سفارت کویت در تهران نیز همچنان فعال بود. هم اکنون نیز ایران از به رسمیت شناختن اقدام روسیه در اضافه کردن ۵ منطقه شرق و جنوب اوکراین به خاک خود، خودداری کرده است.
دولت و وزارت خارجه ایران بعد از سقوط جمهوری اسلامی افغانستان و برپایی دولت طالبان (امارت اسلامی افغانستان) در سال ۱۴۰۰، دولت جدید طالبان را به رسمیت نشناخت. ممکن است فردا به این تصمیم برسند که باید این دولت را مورد شناسایی قرار دهند. این در حالی است که بعد از حمله نظامی
تاکنون دولت جمهوری اسلامی ایران، از شناسایی دولت کشور کوزوو (جنوب صربستان) خودداری کرده ولی شاید فردا آن را به رسمیت بشناسد. ممکن است فردا تصمیم بگیرد با امریکا رابطه رسمی برقرار شود یا ایران دولت روسیه را به رسمیت نشناسد. حکمرانی، محل تصمیم گیریهای متنوع و گاه متضاد است برپایه منافع کشور و شهروندان.
فرض کنیم مقامات جمهوری اسلامی قبلا این نظر را داشتهاند که باید اسرائیل را حذف کرد همانطور که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری وقت در سال ۸۴ چنین چیزی را به صراحت اعلام کرد و موجی از مخالفت و واکنشهای به شدت منفی را از سوی کشورهای غربی برانگیخت. واکنشهایی که کشور نیازی به آنها نداشت. حالا مقامات جمهوری اسلامی، تصمیم گرفتهاند با تغییر، نظر جدیدی را داشته باشند براین اساس که سیاست حذف اسرائیل را پیگیری نمیکنند. اشکال کار کجاست؟
۷. اصولا اگر کشوری در جهان بخواهد کشور دیگری را حذف کند هیچ گاه این موضوع را علنی اعلام نمیکند. چرا؟ چون بی دلیل هزینههای زیادی را جلب میکند و طرف مقابل را نیز برای مقابله همه جانبه، تحریک میکند. اسرائیل که جای خود دارد.
پیگیری سیاست حذف و محو کردن اسرائیل از روی نقشه جهان، به دور از اینکه اتفاق خوب یا بدی باشد چند نکته اساسی دارد:
اول: با وجود اینکه حدود ۳۰ کشور جهان، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند، اما اسرائیل، عضو سازمان ملل متحد است. درخواست یک عضو برای حذف یک عضو دیگر، اقدامی نامعتارف و برخلاف چهارچوبهای حقوقی سازمان ملل متحد تعریف میشود و تصویری جنگ طلبانه و منفی از عضو خواهان حذف عضو دیگر، ارائه میکند.
تاکنون از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، ۱۶۲ کشور، اسرائیل را به رسمیت شناختهاند و بقیه یعنی ۳۰ کشور هم به رسمیت نشناختهاند که از جمله ایران در میان آنهاست.
برخلاف اسرائیل، فلسطین عضو کامل سازمان ملل متحد نیست بلکه عضو ناظر است (عضو ناظر حق رای ندارد). از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد، ۱۴۶ کشور عضو سازمان ملل از جمله اسرائیل، فلسطین را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت نمیشناسند.
دوم: ایران، اسرائیل به را به عنوان یک کشور و یک دولت مستقل به رسمیت نمیشناسند و این از حقوق حاکمیتی هر کشوری است، اما در واقعیت باید گفت اسرائیل، نه یک گروه مسلح به مانند داعش بلکه در قالب "کشور"، بالاترین روابط نظامی – سیاسی، تسلیحاتی و امنیتی را با امریکا و اروپا دارد و مورد حمایت جدی آنهاست.
سوم: اینکه اسرائیل باید محو شود با اینکه جمهوری اسلامی به تنهایی آن را محو کند متفاوت کند.
حذف اسرائیل به عنوان یک عضو سازمان ملل متحد، بالاتر از توان و انرژی جمهوری اسلامی ایران به تنهایی است و این یک واقعیت است. اینکه در آینده چه رخ میدهد قابل بحث است. ممکن است در آینده توان و انرژی جمهوری اسلامی ایران به حدی برسد که در آن تصمیم بگیرد اسرائیل را حذف کند، اما تا آن زمان فعلا این قدرت و انرژی وجود ندارد. ایران مثل همه کشورهای دنیا، قدرت و توان محدودی دارند. ضمن اینکه دهها اولویت داخلی و خارجی مهمتر وجود دارد.
مثلا آیا ایران هم اکنون میتواند با حمله نظامی به آنچه که پاکستان مدعی است اشغال منطقه کشمیر توسط هندوستان پایان دهد؟ آیا ایران میتواند برای حمایت از شهروندان مسلمان چینی در شرق این کشور (منطقه سین کیانگ یا ترکستان چین) به چین حمله کند؟ آیا دولت ایران میتوان با حمله به افغانستان، مانع از ادامه حکومت طالبان شود و دولت جدیدی بر سر کاربیاورد؟ آیا ایران میتواند حکومت امریکا را سرنگون و حکومت جدیدی براساس میل و خواست برخیها بر سر کار بیارد؟
هدف گذاری باید واقعی و براساس توان و انرژی و امکانات باشد. قدرت و توان و انرژی مالی و انسانی و ... هیچ کشوری، مطلق نیست بلکه محدودیتهایی دارد. به مانند همه کشورها و همه دولتهای جهان. ضمن اینکه چنین برنامههایی به شدت انرژی و توان کشور را درگیر و به کشور هزینه وارد میکند و به اصطلاح نه تنها غیراقتصادی است بلکه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم زیادی برای کشور دارد.
چهارم: حذف اسرائیل نه در سیاستهای کلی ابلاغی رهبری اثری از آن دیده میشود نه در سخنان رئیس کشور (رئیس جمهوری) و نه در مطالب مطرح شده از سوی وزیر خارجه. البته عادی است که نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی و صاحبنظران میتوانند هر نظری داشته باشند؛ بیان کنند و برای اجرای آن تلاش کنند، اما بدیهی است که موضع جمهوری اسلامی به شمار نمیآید و قابلیت اجرا ندارد.
پنجم: از میان ۱۹۲ عضو سازمان ملل به عنوان کشور / دولت مستقل، همه به جز دو عضو، از سیاست دو کشوری برای حل مسئله فلسطین - اسرائیل حمایت میکنند. براساس این سیاست، دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین باید شکل بگیرند و وجود داشته باشند. ایران این سیاست را قبول ندارد. اگر ایران سیاست دو کشوری برای حل مسئله اسرائیل و فلسطین را قبول ندارد به این معنی نیست که خواهان حذف اسرائیل از نقشه باشد.
ششم: طرح موضوع حذف اسرائیل از نقشه، برای کشورهای غربی، یادآور هولوکاست و قتل عام مردم یهودی از سوی حکومت آلمان هیلتری است. در نتیجه، بی دلیل، افکار عمومی غرب و دولتهای غربی را علیه ایران بسیج میکند.
۸. خودداری از به رسمیت شناختن به معنای تلاش برای حذف آن نیست. کشورهایی زیادی هستند که جمهوری اسلامی ایران، آنها را به رسمیت نمیشناسد، اما قصد و برنامه عملی و عملیاتی برای حذف آنها از نقشه را هم ندارد. از جمله میتوان به کشورهای تایوان، کوزوو، اوستیای جنوبی، آبخازیا و قبرس شمالی و یمن جنوبی اشاره کرد. جالب اینکه سه کشور کوزوو، قبرس شمالی و یمن جنوبی هر سه کشورهای اسلامی هستند، اما جمهوری اسلامی ایران، نه آنها را به رسمیت میشناسد و نه برنامه حذف آنها را دارد گرچه از یمن شمالی حمایت میکند و حذف یمن جنوبی، یکی از برنامههای یمن شمالی است. عکس آن هم صادق است. یعنی یمن جنوبی هم به دنبال حذف یمن شمالی است.
۹. ایران، دولت فلسطین را به رسمیت میشناسد و سفارت فلسطین در تهران نیز در اختیار سفیر اعزامی از سوی دولت فلسطین است که در ایران به اشتباه، تشکیلات خودگردان فلسطین، نام دارد. این دولت، اسرائیل را به رسمیت میشناسد.
مرکز موقت دولت فلسطین به ریاست محمود عباس (ابومازن) در شهر رام الله در کرانه باختری مستقر است. هم اکنون به صورت ناقص، اداره کرانه باختری را برعهده دارد. دولت فلسطین که به اشتباه همچنان از سوی مقامات ایرانی به عنوان تشکیلات خودگردان فلسطین خطاب میشود اسرائیل را به رسمیت میشناسد و هیچ ادعایی درباره حذف اسرائیل ندارد. این دولت خواستار حاکمیت بر سرزمین فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ است که شامل کرانه باختری وغزه و و به پایتختی قدس شرقی (بخش شرقی شهر قدس /اورشلیم/ بیت المقدس) میشود. بقیه آن را متعلق به اسرائیل میداند از جمله بخش غربی شهر قدس.
این دولت فلسطین هم اکنون به صورت ناقص تنها بر کرانه باختری اداره غیرنظامی و به صورت محدود کنترل امنیتی دارد. شهر قدس / اورشلیم هر دو بخش هم اکنون تحت حاکمیت اسرائیل است.
البته این تنها دولت فلسطینیها نیست. دولت موازی فلسطینیها به ریاست حماس، در منطقه غزه قرار دارد. دولت حماس، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و خواستار حذف اسرائیل و بازگشت همه سرزمین تاریخی فلسطین به فلسطینی هاست. البته برخی مقامات حماس بارها گفتهاند اگر دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ تشکیل شود شاخه نظامی خود را منحل میکنند و به یک حزب کاملا سیاسی تبدیل میشوند.
ایران دولت حماس در غزه را به رسمیت نمیشناسد به همین دلیل سفارت فلسطین در تهران، در اختیارسفیر اعزامی از دولت محمود عباس است و نه حماس. حماس به عنوان یک حزب فلسطینی در تهران دفتر نمایندگی و نماینده دارد. در نشستهای بین المللی در سطح سران کشورها هم محمود عباس دعوت میشود و نه مقامات حماس.
البته در نشست سران عدم تعهد در تهران، دولت ایران قصد داشت همزمان هم از محمود عباس به عنوان رئیس دولت فلسطین و هم از اسماعیل هنیه به عنوان نخست وزیر دولت حماس در غزه دعوت کند. با تهدید وزارت خارجه دولت محمود عباس برای تحریم نشست، تهران عقب نشست و از دعوت از هنیه خودداری کرد.
اگر ایران از ایده حذف اسرائیل حمایت میکرد قطعا سفارت را به نماینده اعزامی دولت حماس تحویل میداد و نه دولت محمود عباس.
البته جمهوری اسلامی ایران در موضع گیریهای خود مستقل است و میتواند دیگران را به عنوان دولت به رسمیت بشناسد یا نشناسد. میتواند خواستار حذف دیگر کشورها باشد یا نباشد.
۱۰. اسرائیل، برنامه هستهای ایران را در کنار شعار حذف اسرائیل قرار میدهد و میان این دو ارتباط برقرار میکند. نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مدعی است ایران میخواهد بمب اتمی بسازد تا به وسیله آن اسرائیل را نابود کند. شعار "حذف اسرائیل" از سوی تهران میتواند سبب بهره برداری اسرائیل علیه برنامه اتمی ایران شود.