روزنامه همشهری: رفتهرفته فصل نقلوانتقالات وارد فاز پایانی خود میشود و تیمها تکمیل میشوند. طبیعتا سرخابیها هم از این قاعده مستثنی نیستند و بهتدریج کادر بازیکنان خود را کامل میکنند؛ البته که پرسپولیس به شکل محسوسی از استقلال جلوتر است و آبیها تأخیر عجیب و غیرموجهی داشتهاند. با این حال نکته جالب در مورد هر دو تیم این است که از ابتدا به اهدافی حمله کردند که جذب آنها خیلی دور از ذهن بهنظر میرسید. حتی گمان میرود مطرح شدن نام این بازیکنان برای مذاکره، ترفند مدیران دو باشگاه برای خریدن زمان و فرار از زیر بار فشار هواداران بوده باشد.
این داستان کمکم دارد به حکایت کشدار هر تابستان تبدیل میشود. پرسپولیس مدتهاست برای جذب قلیزاده تلاش میکند و بهویژه پس از آشکار شدن تمایلات سرخرنگ این بازیکن، تلاش باشگاه برای استخدام او افزایش پیدا کرده است. با وجود این مانع بزرگی سر راه پرسپولیس وجود دارد و آن هم قرارداد قلیزاده با لخپوزنان است. آن باشگاه اتفاقا وینگر ایرانی را با قیمت بالا خریده و بعد از یک دوره رخوت و مصدومیت، قلیزاده تازه آنجا روی دور افتاده است. بنابراین امسال هم از ابتدا روشن بود که پرسپولیس نمیتواند این بازیکن را بگیرد، مگر با پرداخت ارقام چشمگیر دو، سه میلیون دلاری که حتی با ریختوپاشهای فعلی باشگاههای ایرانی هم برایشان مقدور نیست. در نتیجه شاید حق داشته باشیم فکر کنیم پخش اخبار مربوط به تلاش برای گرفتن قلیزاده، عمدتا با فلسفه زمان خریدن برای رضا درویش صورت گرفته؛ مدیرعامل پرسپولیس که در پایان فصل گذشته بهخاطر نتایج ضعیف این تیم بهشدت تحت فشار بود.
نه به اندازه قلیزاده، اما واقعا گرفتن نوراللهی هم از ابتدا تقریبا غیرممکن بهنظر میرسید. اینکه او بازیکن آزاد بود، امیدواریهایی ایجاد کرد، اما همه میدانستند عملکرد موفقیتآمیز احمد در لیگ امارات، باعث سرازیر شدن پیشنهادهای جذاب به سمت او خواهد شد. همین اتفاق هم رخ داد و حالا نوراللهی پس از بازی در شبابالاهلی و الوحده، به عضویت الاتحاد کلبا در آمده است. احمد تا 2فصل آینده در جمع زردپوشان باقی خواهد ماند و آنگاه شاید نوراللهی 34ساله، هدف در دسترستری برای پرسپولیس باشد!
طی 7ماه گذشته، مدیران استقلال به ندرت جملات قابل دفاع و منطقی به زبان آوردهاند که یکی از آنها با این مضمون از زبان علی تاجرنیا، رئیس هیأتمدیره باشگاه خارج شده است: «طبیعی است که هر کسی مربی استقلال شود، قائدی را میخواهد.» و به همان نسبت طبیعی هم هست که مدیران باشگاه نتوانند این بازیکن را جذب کنند! از ابتدای این پنجره روشن بود که قائدی گزینه غیرممکن آبیهاست. او همه فاکتورهای یک انتقال محال را داشت؛ تحت قرارداد طولانیمدت با شبابالاهلی بود، فصل گذشته عملکرد بسیار خوبی داشت و در نهایت باشگاههای مختلف اماراتی هم دنبالش بودند. آخرش هم این شد که الاهلی او را به النصر واگذار کرد تا فقط هواداران استقلال چند هفتهای سر کار باشند.
او هم شرایطی مشابه قائدی داشت. ستاره پیشین استقلال، فصل موفقی را در فوتبال روسیه و پیراهن تیم روستوف پشت سر گذاشته بود. عملکرد فنی او در این سالها بهتر و پختهتر شده و در تیم ملی هم جایگاه در خور توجهی بهدست آورده است. بنابراین جذب و بازگرداندن این بازیکن به ایران نمیتوانست ماموریت آسانی باشد. ریکاردو ساپینتو در دوره اول حضورش روی نیمکت استقلال تجربه موفق همکاری با قائدی و محبی را داشت و اصلا بخش مهمی از اعتبار فوتبال هجومی او به حضور همین دو ستاره برمیگشت، اما آنها در این دوره هرگز در دسترس نبودند.
شاید بتوان نفرات دیگری را هم به این فهرست اضافه کرد. بهعنوان مثال پرسپولیس عزم جدی برای جذب شهریار مغانلو داشت، اما این مهاجم تحت قرارداد الاتحاد کلبا بود و باید رقم هنگفتی صرف رضایتنامهاش میشد. استقلال هم هفتهها پروژه جذب علی کریمی، هافبک پیشین خودش را دنبال میکرد که آن هم گویا به نتیجه نرسیده است. تازهترین هدف برونمرزی استقلال اما گرفتن سعید سحرخیزان از اورنبورگ روسیه است که معلوم نیست نتیجه خواهد داد یا نه.