به گزارش خبرورزشی، یکی از مشکلات فوتبال ما این است که فوتبالیها خیلی اهل ادبیات و مطالعه نیستند.
البته که مدیونید اگر فکر کنید فوتبال ما فقط همین یک مشکل را دارد! در واقع ما وسط دریایی از مشکلات، هر از گاهی توپی هم داریم و فوتبالی هم میزنیم!
حالا تصور کنید نویسنده «هزار و یک شب» میخواست امروز کتابش را بنویسد. شک نکنید که برای نوشتن صدهزار و یک شب هم در فوتبال ایران سوژه پیدا میکرد!
به همین یک نمونه توجه کنید؛ در سالهای اخیر به لطف تکنولوژی در کشور ایران به عنوان تنها نقطه از کره زمین، یک دنیای واقعی به وجود آمده و یک دنیای مجازی که پایتخت این دنیا اینستاگرام نام دارد.
در این دنیا هیچکس هیچ نیازی به اینستاگرام ندارد، اما هیچکس هم نیست که حاضر باشد در طول شبانه روز سرش را از توی این اپلیکیشن بیرون بکشد! در کشور ما امروز در مترو، رستوران و حتی در مهمانیهای خانوادگی همه دور هم نشستند اما حرفهایشان را هم در گوشی میزنند و البته که درصد بزرگی از این حرفها همواره در «پیوی» است! حرفهای باکلاس هم میرود برای «استوری»!
اما قشنگتر از آن، این است که خدا را شکر همه قبول دارند که با صد میلیون تومان هزینه میتوان در فضای مجازی موج راه انداخت! در واقع بر خلاف همه چیز که در کشور ما انقدر گران شده، هزینه «ربات ها» هنوز بسیار ناچیز است و هر کس این قدرت و توان را دارد که با چند ده میلیون هزینه، یک لشکر پیج را استخدام کند و بینام و نشان به همه بتازد و به هر چه خواست، برسد! چون الحمدالله هیچکس اینجا اینستاگرام ندارد، بخصوص مدیران!
یکی از ویژگیهای مثبت و مهم فضای مجازی در کشور ما این است که خوشبختانه هیچ نیازی به راستگویی نیست! و برای گفتن بزرگترین دروغها هم هیچ سند و مدرکی لازم ندارید! و از آن جالبتر آن است که همین دروغها و همین فضایی که از نظر هیچکس مهم نیست، سرنوشت فوتبال ایران و آدمها را در اختیار دارد!
اینجا همه میدانند که مثلاً اختیار دو کانال بزرگ طرفداری از دو تیم بزرگ پایتخت در دست فقط یک نفر است که هیچکس هم او را از نزدیک ندیده و با پرداخت مبلغی ناچیز میتوانید هر آگهی را سفارش بدهید! به هرکس فحش داده و هرکس را خواستید بیاورید و ببرید، خدا را شکر هیچکدام از مسئولان دو تیم هم با فضای مجازی کار ندارند!
اما باز جالب اینجاست که آدمهای بزرگ و با کارنامه در این فضا نیستند و نیازی به این فرافکنی ها ندارند، آنها در دنیای واقعی عرضه و توان خود را نشان داده اند اما خب آنها که در خانه کار دارند و نمی توانند در فوتبال مسئولیت قبول کنند!
آدم کوچولوها فقط چشم و گوششان به اینستاگرام و طوفان هشتگها و انقلاب پیجهای فیک است. کسانی که برای به میدان آوردن ۲۰ یا ۳۰ نفر آدم واقعی و کشاندن آنها مقابل درب یک باشگاه بودجه ندارند، میتوانند با یک صدم هزینه هزاران کامنت برای زیر پست آخر باشگاهها استخدام کنند!
و آن وقت خیلی راحت پیشینه و اعتبار آن باشگاه، منافع هواداران و سرنوشت جوانان و کارنامه و اعتبار بزرگان، به راحتی تاراج می شود تا آدم کوچولوها -حتی کوچکتر از مردان لی لی پوت- میداندار شوند و هر کار خواستند بکنند.
و البته که اگر نویسنده هزار و یک شب بود یا اگر میخواست به تقلید از «حضرت مولانا» بعد از قصه طوطی و بازرگان، نتیجهگیری داستان را برای نسلهای بعدی به نثر یا نظم درآورد، باید به این سوال بی جواب پاسخ میداد که اگر قرار است که هرچه رباتها در فضای مجازی میخواهند را انجام دهیم پس چرا ما حقوق بگیریم؟!
در فوتبال که هوادار از جیبش خرج میکند تا مسابقه و هنر ببیند، چرا باید کسانی که از فوتبال حقوق میگیرند اختیار همه مسئولیتهایشان را گردن فضای مجازی بیندازند؟ خوب چرا نمینشینند کنار یا خودشان هم بروند در فضای مجازی ادمین شوند!
همه جای دنیا در فوتبال، مدیر باید مدیریت کند، مربی مربیگری و بازیکن بازی، رسانه و داور هم کار خود را دارند و هوادار هم که تکلیفش مشخص است. اما اینجا ما عادت داریم که قیمهها را همیشه داخل ماستها بریزیم و البته که همیشه، همه چیز تقصیر فضای مجازی است! همان اینستاگرام که هیچکس ندارد و به آن نگاه هم نمیکند!
اینجا را ببینید: مروری بر عملکرد نقلوانتقالاتی بزرگان لیگ برتر؛ فوتبال به نفع دلال!