هوش مصنوعی، معماری اضطراب و مهندسی رفتار اقتصادی

عصر ایران یکشنبه 05 مرداد 1404 - 14:09
آینده‌ای امن‌تر و مقاوم‌تر، فقط با تولید قدرت سخت و تکثیر نقدینگی ساخته نمی‌شود؛ رمز پایداری اجتماعی و اقتصادی، بی‌شک در سواد روایی، شجاعت تحلیل، و همبستگی در برابر معماری اضطراب نهفته است.

عصر ایران؛ سعید کیائی -  تا همین اواخر، مناسبات اقتصاد و رفتار جمعی در ایران، مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان، بر بنیان رفع نیازهای ملموس شکل می‌گرفت؛ خانه‌ای بزرگ‌تر، کالایی ضروری‌تر، یا خدماتی پاسخ‌گو به یک کمبود واضح. در چنین فضایی، نقش ابزارهای تبلیغاتی و ظرفیت رسانه‌ها، صرفاً در شناسایی و تقویت نیازهای ازپیش‌موجود خلاصه می‌شد، و البته دولت و بازار و حتی شایعات هم در محدوده رفتاری قابل پیش‌بینی و مهارپذیر عمل می‌کردند. اما با ظهور فناوری‌های دیجیتال و رشد برق‌آسای هوش مصنوعی، انفجاری خاموش زیر پوست جامعه ایرانی و نظم جهانی رخ داد؛ انفجاری که آدمی را به جای پاسخ‌دهنده صرف، به تولیدکننده مدام داده‌های رفتاری تبدیل کرد.

حالا، هر کنش، جست‌وجو یا تامل او بر تیتری منفی، خوراک ماشین‌های عظیم تحلیل داده قرار می‌گیرد؛ گویی انسان به سلولی زنده در بدن کلان‌الگوریتم‌ها بدل شده است. این جابه‌جایی ظریف اما عمیق، مرز روشنی که تا دیروز «نیاز اصیل» را از «اضطراب» جدا می‌کرد، در هم شکست و اضطراب را به مهم‌ترین کالای جهان امروز بدل کرد—کالایی که هم محرک سود است، هم ابزار کنترل، و هم سوخت تصمیم‌سازی.

اقتصاد سنتی، حداقل برای یک سده اخیر در ایران و جهان، بر این فرض می‌ایستاد که هر فرد نیازهایی واقعی دارد و بازار، رسانه و حتی سیاست، برای پاسخ‌گویی به این نیازها شکل می‌گیرند؛ نیاز به امنیت، مسکن، دسترسی به خوراک، شغل، یا حتی آرزوهایی لوکس‌تر. تبلیغات، عمدتاً هنر شناسایی و تحریک این میل‌های آشکار بود. اما گذار تاریخی قرن ۲۱ مخصوصاً با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، پای هوش مصنوعی و سازوکارهای یادگیری ماشین را به دنیای اقتصاد و سیاست باز کرد.

 همان‌طور که شوشانا زوباف در نظریه مشهور خود، «سرمایه‌داری نظارتی»، با دقت تحلیلی شرح می‌دهد، تکنولوژی مدرن و انبوه داده‌های رفتاری، بشر را از سطح مصرف‌کنندگی یک پله پایین‌تر بُرد و به منبع دائمی و استخراج‌پذیر داده بدل ساخت.

دیگر سوال بنگاه‌ها فقط این نبود که «چه می‌خواهی»، بلکه فراتر از آن، این پرسش حیاتی بود که «چگونه واکنش تو را بسازم، چگونه اضطرابِ موردنیاز بازار را در ذهن تو پرورش دهم و چگونه هر حرکتت را به سیگنالی سودآور تبدیل کنم؟»

شوشانا زوباف: در عصر سرمایه‌داری نظارتی، انسان‌ نه مصرف‌کننده که مادۀ خام تولید است
شوشانا زوباف

این‌جا بود که «اقتصاد اضطراب» متولد شد، اقتصادی که هر پیامک هشدار، هر نوتیفیکیشن مالی یا هر تیتر داغ و شخصی‌سازی‌شده در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند درونی‌ترین لایه‌های احساس ناامنی را هدف بگیرد و به سوخت ماشین تولید اضطراب بدل شود.

دیگر خرید، فقط بر مبنای نیاز فوری اتفاق نمی‌افتد؛ چرخه‌ای بی‌پایان از نگرانی، پیشرفت‌های پیش‌بینی‌شده‌ توسط الگوریتم‌ها و رفتارهای هیجانی، اقتصاد و روان جامعه را بی‌وقفه در حال چرخش نگاه می‌دارد. به تعبیر زوباف، مهم‌ترین سلاح سرمایه‌داری نظارتی، همین هوش مصنوعی است که کوچک‌ترین داده‌های رفتاری را بلافاصله تفسیر و بازتولید می‌کند؛ هر نگرانی رصد می‌شود، هر بازخورد تحلیل، و هر حرکت کاربران، برای شکل دادن به موج بعدی اضطراب بسیار بااهمیت است.

اقتصاد اضطراب در نمونه جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل

برای مثال، به وضعیت روزهای منتهی به جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل نگاه کنیم: با انتشار هر اخباری درباره سایه جنگ، یا شایعه وضع تحریم‌های تازه، ناگهان رفتار میلیون‌ها کاربر ایرانی در فضای سرچ تغییر می‌کند. موج گسترده جست‌وجوی عبارات «قیمت دلار امروز»، «خرید سکه و طلا»، «دلار دیجیتال»، یا حتی جملاتی از جنس «خروج سرمایه» به سمت پلتفرم‌های جست‌وجو و شبکه‌های اجتماعی سرازیر می‌شود. 

هر کلیک، هر توقف یا هر بازنشر یک شایعه مالی یا امنیتی، بلافاصله به داده‌ای زنده برای ماشین‌های تحلیل بحران تبدیل می‌شود؛ این رفتارهای انبوه، همان پالس‌های اضطراب‌اند که هسته نظام اقتصادی، بانکی و حتی سیاست‌گذاری کشور را تکان می‌دهد. الگوریتم‌های خبری و اقتصادی در گوگل، فید اینستاگرام و حتی اکسپلور تلگرام یا اپلیکیشن‌های بانک‌ها، این امواج رفتاری را با دقت ثانیه‌ای رصد و گاه خود، آن را دامن می‌زنند—یا شاید هم در خدمت مدیریت یا تشدید بحران، بهره‌برداری می‌کنند.

طبل‌های جنگ به اضطراب اقتصادی می‌افزایند
طبل‌های جنگ به اضطراب اقتصادی می‌افزایند

در نخستین روزهای شروع بحران، جامعه ایرانی همزمان با صدای موشک‌ها و تصاویر انفجار، یک انفجار روانی و سوبژکتیو را از سر گذراند. دیگر هر کسی خاموش و منفعل نبود، بلکه هر فرد خود یک رسانه، یک توزیع‌کننده داده و یک حلقه از شبکه جهانی پخش اضطراب شد. شایعات با سرعتی بی‌سابقه، از کانال‌های تلگرامی به گروه‌های خانوادگی، و از پست‌های صوتی خانگی تا پیامک‌های خودساخته، منتشر شد و ماشین روایت‌سازی را به‌گونه‌ای فعال کرد که پیش‌تر حتی در بحران‌های قبلی نیز کم‌تر تجربه شده بود.

 اختلال در اینترنت، محدودیت پلتفرم‌ها و قطعی شبکه‌های انتقال مالی، بر پیچیدگی ماجرا افزود. کاربر ایرانی دیگر صرفاً مخاطب روایت نبود، بلکه خود در معماری آشوب شرکت جُست -چه در قالب ترس و وحشت و چه گاه در قالب انتشار روایت‌های آرامش‌بخش، طنز یا امیدآفرین.

همزمان با این رخدادها، بازارهای مالی و سیاست‌های بانکی نشانه‌هایی آشکار از تسلط ویرانگر اقتصاد اضطراب را عیان ساخت. اختلال سنگین بر شبکه بانکی کشور، که به گونه‌ای مستند بانک‌های سپه و پاسارگاد را برای ساعاتی از دسترس خارج کرد (ایسنا، ۱ تیر ۱۴۰۴)، نه نتیجه تصمیمی رسمی و «سیاست محدودیت» بلکه برونداد حمله سایبری و شوک سیستماتیک بود؛ اما بطور همزمان، ماشین شایعه، روایت قطعی برداشت و صف‌های بانکی ساختگی را به گردش درآورد.

بازار ارز و سکه نیز، چنانکه داده‌های وبسایت‌های قیمت نظیر مثقال و سیگنال و گزارش‌های اقتصادآنلاین (۲ تیر ۱۴۰۴) گواهی می‌دهند، تحت تأثیر این موج اضطراب، افزایش ناگهانی قیمت و نوسانی غیرقابل پیش‌بینی را تجربه کرد. 

صرافی‌های آنلاین به ناچار در بحبوحه «شوک» و برای مهار زیان و هجمه کاربران، مشاهده قیمتی و معامله را برای ساعت‌هایی متوقف کردند. با این حال، هیچ‌ اعلام رسمی درباره ممنوعیت خرید و فروش یا اِعمال سقف جدید منتشر نشد؛ بلکه همین سردرگمی و سکوت، خوراکی تازه برای شایعه و خلق بحران ثانویه شد و بار دیگر چرخه اضطراب را تشدید کرد.

 بازار رمز‌ارز، به روایت CoinDesk فارسی، شاهد افزایش محسوس معاملات تتر و بیت‌کوین میان کاربران ایرانی شد و البته مانند سایر حوزه‌ها، قطعی و کندی اینترنت بخش زیادی از این معاملات را ناکام گذاشت. در این میدان، نقش الگوریتم‌ها در شناسایی امواج تقاضا، تشدید پراکندگی اخبار، و حتی سوگیری روایت‌ها دیگر امری پوشیده نبود.

نقطه اوج بحران اما شاید نه در شاخص‌های اقتصادی، که در همان میدان جنگ روایت‌ها، روان جمعی و شکل‌گیری هویت‌های جمعی جست‌وجوپذیر باشد. تحقیقات مؤسسه Data & Society و تحلیل‌های شبکه دانشگاه صنعتی شریف نشان می‌دهد شبکه‌ای از اکانت‌ها—از ترول‌های خارجی و اتاق‌های عملیات مجازی گرفته تا برخی کنشگران فارسی‌زبان—با به‌کارگیری هشتگ‌های بحران‌زا نظیر #بحران_ریال و #فروپاشی_بورس موج پرقدرتی از ناامنی و ترس را در پلتفرم‌ها به گردش درآوردند.

الگوریتم‌های هوشمند، آتش این اضطراب را با شتاب بیشتر بین کاربران توزیع کردند و چهارراهی ساختند که در سوی راست شایعه سقوط و در سوی چپ دعوت به کنش هیجانی اقتصادی قرار داشت. 

همزمان، جبهه مقابله و مقاومت نیز شکل گرفت؛ رسانه‌نگاران، هنرمندان و گروهی از فعالان با روایت‌سازی‌های مستند، پیام‌های امیدبخش و گاه حتی طنز، تلاش کردند فضای التهاب را کنترل کرده و مسیر اعتماد و همبستگی مجدد جامعه را به جریان بیندازند.

پایان جنگ و کاهش تنش‌های مستقیم، پایانی برای اضطراب نبود. آنچه پس از این فاز باقی ماند، نه فقط زخم‌هایی در حافظه بانکی یا آمار کلان اقتصادی، که مجموعه میراث‌های روانی و رفتاری دیرپا بود: تردید و دورماندن از منابع رسمی، اعتیاد دائمی به جست‌وجوی قیمت و اخبار، پناه بردن به شبکه‌های غیررسمی و حتی مهاجرت فکری به سمت اقتصاد زیرزمینی و بازارهای پنهان.

 رفتارهایی مانند شتاب در خرید ارز و طلا، وسواس فوروارد شایعات و حتی دل‌بستگی به دارایی‌های غیرمولد، اکنون به جزئی از هویت رفتاری دوره پساجنگ بدل شده است. عمق بحران را می‌توان در تزلزل اعتماد عمومی، ظهور ترومای جمعی و احساس دائمی ناامنی و بدگمانی سراغ گرفت؛ نسلی شکل گرفت که یادگار بحران را در رفتارش و منش‌اش همیشه حمل می‌کند.

در همین تلاطم، مفهوم مقاومت روایی بار دیگر اهمیت یافت. آن گروه از روزنامه‌نگاران، معلمان و هنرمندانی که بی‌وقفه کوشیدند با روایت مستند، طنز یا حتی تکرار شکست‌های کوچک و امیدهای محلی، جامعه را به سمت ترمیم تدریجی سوق دهند، واقعی‌ترین پادزهر در برابر اقتصاد اضطراب و جنگ روایتی بودند. این کنش ها نشان می‌دهد، قدرت جامعه آینده نه تنها بر سرمایه مالی و فناورانه، بلکه بر سواد روایی، تحلیل انتقادی و شجاعت رمزگشایی معماری اضطراب استوار خواهد بود.

تجربه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل را باید بیش و پیش از یک قدرت‌نمایی نظامی، یک نمایش آشکار از قدرت هوش مصنوعی، بازار داده‌های رفتاری و میدان روایت‌ها دانست—کارزاری که در آن کاربر ایرانی همزمان مخاطب، داده‌ساز و هدف اصلی مهندسی اقتصاد اضطراب بود.

 اکنون، بیش از هر زمان دیگر، ضرورت آموزش سواد رسانه‌ای و تربیت نسلی است که بتواند خطوط سازنده روایت، موج بحران و بازی با هیجان جمعی را بخواند، تحلیل کند و آگاهانه در برابر آن مقاومت نشان دهد. آینده‌ای امن‌تر و مقاوم‌تر، فقط با تولید قدرت سخت و تکثیر نقدینگی ساخته نمی‌شود؛ رمز پایداری اجتماعی و اقتصادی، بی‌شک در سواد روایی، شجاعت تحلیل، و همبستگی در برابر معماری اضطراب نهفته است.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.