به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی تابناک، کتاب «Rise and Kill First» (تو زودتر بکش) نوشته رونین برگمن روزنامهنگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و طی سالهای گذشته دو ترجمه از آن در ایران عرضه شد. یکی از اینترجمهها، با بازگردانی وحید خضاب در قالب مجموعهای چندجلدی منتشر شد که سهجلد آن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ منتشر شدند و جلد چهارم آن همزمان با سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در اردیبهشت ۱۴۰۴ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و ایننسخه ترجمه از کتاب، تکمیل شد.
عنوان فرعی کتاب، «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هستهای و موشکی ایران» است و عنوان اصلی آن ناظر به یکی از آیههای «تلمود» است با اینمضمون است که اگر کسی قصد کشتنات را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! نکته مهم درباره اینکتاب، این است که در عین پردهبرداری از آدمکشیهای اسرائیل و نشاندادن وحشیگریهای جوخههای ترور یهود، در نهایت تصویری مقتدر از رژیم صهیونیستی ارائه میکند که دشمنانش را هرکجای جهان از بین میبرد و حذف یکفرد حتی اگر سالها طول بکشد، توسط آنها انجام میشود. اما در عین حال، تسلط و اقتداری که برگمن در اینکتاب نشان میدهد، بیانگر ترس و وحشت اسرائیل از دشمنانش هم هست و به اینترس، گاهی در فرازهایی از کتاب به صراحت بیان میشود.
قسمتهای اول تا ششم مرور و بررسی اینکتاب چندی پیش منتشر شدند که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:
* «ابوجهاد پنجبار به رگبار بسته شد/افتضاحی که اسرائیل را از ترور صدام منصرف کرد»
* «ماجرای ترور محتشمیپور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیستها را بیچاره کرد؟»
* «نتانیاهو: خالدمشغل را طوری بزنید کسی نفهمد!/شیخ احمد یاسین: شما در نهایت محو میشوید!»
* «کشف اسرائیلیها: چه ترورها که با تلفن همراه نمیشود کرد!/قرار بود نتانیاهو با سیاست خداحافظی کند»
در ادامه مشروح هفتمینقسمت از بررسی اینکتاب را میخوانیم؛
* واحد ۸۲۰۰ از امان تا شینبت
پس از انقلاب فناوری در دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل که شینبت طلایهدار آن بود، واحد ۸۲۰۰ بهعنوان شاخه اطلاعات الکترونیک امان بزرگترین تغییر و تحول را به خود دید. حالا آنتنها، تاسیسات جاسوسی و بخشهای رمزگشایی و هک رایانهای اینواحد روی جنگ علیه حملات انتحاری فلسطینیها تمرکز داشت. یکی از پایگاه استراق سمع اینواحد بهنام «دستار» که در آغاز روند صلح در آستانه تعطیلی قرار گرفته بود، با تغییر ماموریت، بهصورت کامل در اختیار شینبت قرار گرفت و به بزرگترین پایگاه واحد ۸۲۰۰ و یکخط تولید برای ترور تبدیل شد.
اطلاعات الکترونیک لحظه به لحظه، بهمرور تبدیل به یکبخش حیاتی شدید شدند چون سوژههای ترور، به گفته رونین برگمن از اتفاقات قبلی درس میگرفتند و از تدابیر احتیاطی استفاده میکردند. موقع جابهجایی سریع حرکت میکردند، خودروهایشان را تغییر میدادند و گاهی لباس مبدل میپوشیدند.
* سر و ساماندادن به جنگ رسانهای
در ادامه، IDF شروع به انتشار بیانیههای پس از هر ترور کرد. شینبت هم که تا زمان آغاز انتفاضه نسبت به برقراری ارتباط با رسانهها بهشدت بیمیل بود، گزیدههایی از برگه قرمز مربوط به ترورهای مختلف را بین رسانهها توزیع کرد. اسرائیل در اینمقطع مشغول بازچینش کامل سیاست رسانهای خود بود و یکجنگ تبلیغاتی را سروسامان میداد. صهیونیستها همچنین در ادبیات خود، عبارت «انتفاضه» را که مفهوم خیزش مردمی را با خود داشت، با عبارت «جنگ با بمبگذارهای انتحاری» جایگزین کردند.
* حمله پهپادی به جمال منصور
۳۱ جولای ۲۰۰۱ (۹ مرداد ۱۳۸۰) پهپادهای IDF چند موشک به دفتر جمال منصور از اعضای شاخه سیاسی حماس و رهبران دانشجویی دانشگاه النجاح نابلس که رئیس یکموسسه تحقیقاتی هم در فلسطین بود، شلیک کردند. در اینحمله جمال منصور همراه یکی از دستیارانش و ۶ غیرنظامی ازجمله ۲ کودک شهید شد.
جمال منصور
* ترور با بمبگذاری در دیوار قبرستان
هدف بعدی اسرائیل رائد کرمی یکی از رهبران «تنظیم» یا همان شاخه شبهنظامی فتح بود. او همیشه از یکپیادهروی مشخص در نزدیکی گورستان نابلس حرکت میکرد و بهگفته رونین برگمن برای اینکه توسط پهپادهای اسرائیلی شناسایی نشود، به دیوار قبرستان میچسبید. در نتیجه واحد پرندگان یکی از سنگهای ایندیوار را با یکسنگ تازه که با مواد منفجره قوی پر شده بود، عوض کرد. وقتی رائد روز بعد از آننقطه عبور کرد، با انفجار بمب به شهادت رسید.
* توافق با آمریکا درباره ترورها
در همانحال، دنیا و کشورهای غربی از برنامه ترورها و گسترش بیمحابای رژیم صهیونیستی انتقاد میکردند. آمریکا هم میگفت سیاست قتلهای هدفمند اگر یکجنایت جنگی واضح نباشد، اقدامی نامشروع و ساخت سکونتگاههای یهودینشین هم اقدامی تحریکآمیز است که نیازی به آن نیست. اما آریل شارون همه اینادعاها را یکجا رد میکرد. با اینحال، یکدرس را به یاد داشت و آن اینکه هیچوقت با آمریکاییها سرشاخ نشود.
در ادامه با چراغ سبز شارون، وایس گلس یکتوافق محرمانه با مشاور امنیت ملی ایالات متحده کاندولیزا رایس و معاونش استیون هدلی امضا کرد؛ اینکه رژیم صهیونیستی بهطور چشمگیر ساخت شهرکهای جدید را کاهش دهد و در مقابل، آمریکا از جنگ اسرائیل با فلسطین و سیاست قتلهای هدفمند پشتیبانی کند. به اینترتیب همکاری اطلاعاتی بین آمریکا و رژیم صهیونیستی بهطور قابل توجهی عمیق شد. اما انتقادات همچنان از طرف کشورهای اروپایی مطرح میشدند و آمریکا هم از قدرت خود در داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل استفاده میکرد تا جلوی تلاشها برای محکومکردن اسرائیل را بهخاطر ترورها بگیرد. به اینترتیب کشورهای عربی تسلیم شدند و از ارائه دادخواهی به شورای امنیت دست برداشتند.
رائد کرمی
* دستاورد ۱۱ سپتامبر برای اسرائیل
با طرحریزی و انجام عملیات ۱۱ سپتامبر، چنددهه تلاش اسرائیل برای توضیح و توجیه ترورهایش، دیگر ضرورتی نداشت نویسنده کتاب «تو زودتر بکش» میگوید سیستمی که تا چندهفته پیشتر، توسط کشورهای جهان محکوم میشد الگویی شده بود که میخواستند از روی آن کپی کنند. بهقول یووال دیسکین رئیس شینبت، «حملات یازده سپتامبر به جنگی که خود ما در فلسطین داشتیم مشروعیت قاطع بینالمللی داد.»
* اجرای عملیات پرچمدار با F16
ترور بعدی مربوط به صلاح شحاده بود که صهیونیستها، نام رمزی «پرچمدار» را برایش انتخاب کردند. پیشتر سعی شده بود اینفرد بهعنوان جاسوس جذب شود ولی رد کرده بود. به اینترتیب تایید عملیات پرچمدار و برگه قرمز صلاح شحاده توسط نخستوزیر اسرائیل امضا شد.
عملیات ترور شحاده، روز ۱۹ جولای ۲۰۰۲ (۲۸ تیر ۱۳۸۱) انجام شد. اینماموریت تا پیش از اینروز، سهبار لغو شده بود اما آنروز یکهواپیمای F16 با یکبمب یکتنی برای ترور در نظر گرفته شد. با صدور دستور فوری بمباران توسط شارون، خلبان بمب را رها کرد و خانهای که شحاده در آن بود، بمباران شد. در نتیجه او به شهادت رسید. همراه او نیز دستیارش زاهر نصار و همسر شحاده به شهادت رسیدند.
علاوه بر اینافراد، ایمان دختر شحاده و ۷ کودک هم شهید و ۱۵۰ تن زخمی شدند. یکی از آن ۷ کودک، کمتر از یکسال داشت. گیدئون لوی نویسنده و روزنامهنگار هاآرتز که پس از حادثه، محل بمباران را از نزدیک دید، مطالبی نوشت که عاوی دیختر رئیس شینبت متوجه پیامدهای اینترور شد و گفت: سوژه حذف شد ولی عملیات شکست خورد. در کمال ناباوری رژیم صهیونیستی، اینعملیات ترور، با محکومیتهای بینالمللی کمی مواجه شد. اما در خود اسرائیل طوفانی از اعتراضات به پا شد.
صلاح شحاده
* تمرد خلبانهای اسرائیلی و واحد ۸۲۰۰
پس از ماجرای شهادت صلاح شحاده، تمردی بین خلبانهای ارتش اسرائیل شکل گرفت و دستههایی از خلبانها نامههایی را در رسانهها منتشر و اعلام کردند حاضر نیستند در اقدامات پرخاشجویانه علیه فلسطینیها بهویژه قتلهای هدفمند شرکت کنند. اینمساله تبدیل به یکی از چالشهای رهبران یهود شد.
نافرمانی بعدی در واحد ۸۲۰۰ رخ داد که یکی افسرانش در پایگاهی در حصاری بتن آرمه قرار داشتند. از نظر افسری بهنام عمیر، در واقع او همکارانش در پایگاه دستار واحد ۸۲۰۰ بودند که تصمیم میگرفتند اسرائیل چهکسی را بکشد. عمیر به ایننتیجه رسید که اینواحد عموما ساختمانهایی را هم که باید بمباران میشدند، انتخاب میکند. اما شارون و موشه یعلون رئیس ستاد مشترک IDF در هرحمله، مسئولیت کامل را گردن حکومت خودگردان فلسطین میانداختند؛ حتی اگر عوامل مستقیم حمله عضو سازمانهایی مثل حماس و جهاد اسلامی بودند که مخالف حکومت خودگردان محسوب میشدند. در نتیجه پس از هر حمله، اسرائیل با بمباران تاسیسات حکومت خودگردان، دست به اقدامات تنبیهی علیه اینحکومت میزد. دیدن چنینوضعی باعث شد عمیر یکی از دستورات مرگ را منتقل نکرده و از دور خارج شود.
عمیر تصمیم گرفت تمرد کند و خبر تمردش به رسانهها رسید. او دستور یکترور را منتقل نکرد و باعث عدم انجام ترور شد. اینمساله باعث شد تظاهرکنندگان چپگرا و راستگرای یهودی به خیابانهای فلسطین اشغالی بریزند و با اینکه چندروز به انتخابات کنست مانده بود، بیشتر سرخط خبرهای اسرائیل به متمردین اختصاص داشت.
دعوای دیگری که آنروزها در اسرائیل جریان داشت، این بود که مقامات امان از اینکه شارون اختیار کامل ترورها را به شینبت داده بود، خشمگین بودند. در نتیجه برای دور زدن رهنمودهای بخش حقوق بینالمللی دادستانی ارتش، دستگاهی موازی و مشابه ایجاد کردند که بدون نیاز تاییدیه شارون، دست به ترور بزنند. اسم کارشان را هم «عملیاتهای رهگیری» گذاشتند.
* کشت و کشتار به روش «بیوه چمنی»
روشی که جوخههای ترور اسرائیل برای دور زدن دستورالعملهای رسمی به کار گرفتند، به روش «بیوه چمنی» معروف شد. در اینروش، اسرائیلیها، افراد مسلح را از خانهها و مخفیگاههایشان بیرون میکشیدند و در تیررس تکتیراندازی که مخفی شده بود قرار میدادند. بهانه دفاع از خود را هم داشتند. به اینترتیب عده زیادی از فلسطینیها با اینترفند - هفتتیرکشی اسرائیلیها - در خیابانها به شهادت رسیدند. پس از اینترفند بود که، نوبت به ترور خود یاسر عرفات رسید.
* عملیات چیدن شقایق و مقدماتش برای زدن عرفات
ابراهیم المقادمه نویسنده و نظریهپرداز فلسطینی هدف بعدی اسرائیلیها بود که شینبت قصد ترورش را داشت. برای اجرای ترور ۴ موشک هلفایر از ۲ بالگرد آپاچی بهسمت او، دستیار و دو محافظش، شلیک شد. یک بچه کوچک هم در خیابان مشغول بازی بود که از شهدای اینحمله است. رونین برگمن اینشهدای فلسطینی را اولینقربانیان عملیات چیدن شقایق میخواند که اوایل سال ۲۰۰۳ توسط شارون و کابینه امنیتیاش تصویب شده بود.
سهماه پس از زدن مقادمه، یکپهپاد IDF عبدالعزیر رنتیسی مرد شماره دوی حماس را مورد هدف موشک قرار داد که البته زخمی شد. روز ۱۲ آگوست هم اسماعیل ابوشنب از بنیانگذاران حماس و رهبر شاخه سیاسی اینسازمان نزدیک ساختمان سازمان ملل در غزه، با ۵ موشک یکبالگرد آپاچی به شهادت رسید. پس از ایناتفاق، شیخ احمد یاسین در بیانیهای نوشت: «همه خطوط قرمز زیر پا گذاشته شده و اسرائیل هزینه آن را خواهد داد.»
هدف بعدی اسرائیلیها محمود الزهار یکی از موسسین حماس بود که دو بالگرد آپاچی با شلیک ۳ موشک خانهاش را ویران کردند و خالد پسر ۲۹ سالهاش و یکمحافظ کشته شدند. همسر الزهار در اینحمله، بهشدت زخمی شد و خودش هم جراحت خفیفی برداشت.
* وحشت اسرائیل از عملیات استشهادی یکزن و دستور ترور شیخ
۱۴ ژانویه ۲۰۰۴ (۲۴ دی ۱۳۸۲) زن جوان ۲۱ سالهای بهنام ریم صالح الریاشی بمبی را که همراه داشت، در یکایستگاه بازرسی اسرائیلیها، منفجر کرد و موجب کشتهشدن ۴ مامور تفتیش اسرائیلی و زخمیشدن ۱۰ صهیونیست شد. اینزن شهید، ۲ فرزند داشت که یکی سهساله و دیگری ۱۸ ماهه بود. پس از ایناتفاق، شیخ احمد یاسین گفت: برای اولینبار از یکرزمنده زن استفاده کردیم و این، یکپیشرفت تازه در نبرد علیه دشمن است. اینمساله برای اسرائیلیها رعبآور بود. ریاشی هشتمین شهید زن انتحاری فلسطینی و اولینشهید انتحاری حماس محسوب میشد.
اینموضعگیری شیخاحمد یاسین باعث شد دستور ترورش صادر شود. به اینترتیب دستیاران شارون به کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی آمریکا خبر دادند یاسین از دید آنها یکهدف مشروع است و هر آن ممکن است ترورش کنند. رونین برگمن در «تو زودتر بکش» میگوید تصمیم نهایی برای زدن شیخاحمد یاسین روز ۱۵ مارس ۲۰۰۴ (۲۵ اسفند ۱۳۸۳) گرفته شد که دو نیروی استشهادی حماس خود را در بندر راشدود منفجر کرده و ۱۰ نفر را کشته و ۱۳ تن را زخمی کردند. به اینترتیب غروب ۲۱ مارس (۲ فروردین ۱۳۸۳) بود که پهپادهای اسرائیلی با شلیک موشک، شیخیاسین را به شهادت رساندند.
رونین برگمن میگوید خبر اینترور با نگرانی در واشنگتن دریافت شد، اما اسرائیلیها به کاندولیزا رایس گفتند نگران نباشد چون اسرائیل انتظار دارد پاسخ جهان عرب فقط ابراز محکومیت باشد.
ریم صالح الریاشی و فرزندانش؛ پیش از شهادت
* زدن خودروی رنتیسی با موشک
پس از شیخاحمد یاسین، رنتیسی بهعنوان جانشیناش معرفی شد. او محتاط بود و اصول امنیتی را رعایت میکرد. اما روز ۱۷ آپریل (۲۹ فروردین) چندهفته پس از آنکه به رهبری حماس رسیده بود، به خانه خودش رفت تا هماهنگیهای مراسم ازدواج پسرش احمد را انجام دهد. رنتیسی پولی را که همسرش برای مقدمات عروسی لازم داشت به او داد و از خانه خارج شد. سپس با خودروی سوباروی خود حرکت کرد و در خیابان الجلاء غزه بود که موشک براشلت صهیونیستها به خودرویش اصابت کرد و او را به شهادت رساند.
ترور رنتیسی، صدوشصتوهفتمین عملیات قتل هدفمند اسرائیل از زمان آغاز انتفاضه در اواخر سال ۲۰۰۰ بود. در ادامه ۲ تن از فعالان حماس در ۳۰ می ۲۰۰۴ (۱۰ خرداد) در غزه با موشک به شهادت رسیدند و دو هفته بعد یک نفر دیگرشان هم در اردوگاه آوارگان بلاطه شهید شد.
در ادامه، فشارها روی شارون باعث شد با اکراه توقف قتلهای هدفمند اسرائیل را قبول کند. حماس هم دستور داد حملات انتحاری به صهیونیستها متوقف شود.
* قول شارون به بوش برای نکشتن عرفات
فشارهای مختلف روی شارون که قصد داشت عملیات چیدن شقایق برای ترور عرفات را انجام دهد، باعث شد به جرج بوش قول صریح دهد عرفات را نکشد. او پیشتر در مشورت با سران IDF و مقامات اطلاعاتیاش به ایننتیجه رسیده بود که زدن عرفات باید طوری باشد که به نظر نرسد اسرائیل در مرگ او دست داشته است.
برگمن بعد از بیان اینمطالب و مقدمات و موخرات مربوط به آن، میگوید: «و ناگهان، مردی که توانسته بود بارها و بارها از دست مرگ فرار کند، به یکبیماری مرموز داخلی تن داد و مُرد.» (صفحه ۲۱۹)
ردی از پولونیوم که یکماده رادیواکتیو است و در ترورها استفاده میشود، روی لباس و وسایل برقی عرفات وجود داشت. مرگ مرموزش هم مدت کوتاهی پس از ترور شیخ احمد یاسین رخ داد. برگمن (در صفحه ۲۲۰ جلد چهارم ترجمه خضاب از کتاب) میگوید: «عوری دان سخنگوی وفادار آریل شارون، در کتابش [آریل شارون: یکتصویر خودمانی] ادعا کرده که در آخرین دیدار با بوش، شارون گفته که دیگر خود را متعهد به قولی که پیشتر داده بود تا عرفات را نکشد نمیداند و رئیسجمهور هم پاسخی نداده بود.» ایناسرائیلی در ادامه روایتش گفته «آریل شارون در کتابهای تاریخ بهعنوان کسی شناخته خواهد شد که عرفات رو از روی زمین محو کرد، بدون اینکه اون رو (با شلیک) بکشه.»
خود رونین برگمن هم در کتاب «تو زودتر بکش» درباره ترور عرفات بهصراحت میگوید: «من اگر هم جواب اینسوال را میدانستم که چهچیزی یاسر عرفات را کشت، نمیتوانستم آن را در اینکتاب بنویسم، یا حتی نمیتوانستم بنویسم که من جواب را میدانم. دستگاه سانسور نظامی اسرائیل برای من ممنوع کرده که درباره اینموضوع بحثی بکنم.»
* توقف کامل جنگ انتفاضه
پس از عرفات، محمود عباس (ابومازن) به ریاست تشکیلات خودگردان رسید و همراه با سلام فیاض نخستوزیر تازه فلسطین، یکرشته اقدامات ضدفلسطینی به راه انداخت. به اینترتیب جنگ اسرائیل و فلسطین که سپتامبر ۲۰۰۰ شروع شده بود و شامل ترورهای اسرائیل و عملیاتهای استشهادی حماس میشد، فروکش کرده و در نهایت بهطور کامل متوقف شد.
* مواجهه با جبهه رادیکال و ترور ژنرال روس
اسرائیل پس از ساکتکردن تشکیلات خودگردان فلسطین، خود را با چیزی مواجه دید که دستگاههای اطلاعاتیاش آن را «جبهه رادیکال» مینامید و نتیجه همکاری ایران، حزبالله و سوریه بود. رونین برگمن میگوید در عالیترین سطح عملیاتی اینشبکه یا جبهه، ۳ مرد قرار داشتند: قاسم سلیمانی، عماد مغنیه و ژنرال محمد سلیمان از سوریه که اسرائیل توسط آنها احاطه شده بود.
موساد در ادامه متوجه شد یکی از کهنهسربازان صنایع نظامی روسیه بهنام ژنرال آناتولی کنتسویچ در حال کمک به سوریه است. در نتیجه در آپریل ۲۰۰۲ (حوالی فروردین ۱۳۸۱) وقتی ژنرال در پروازی از حلب به مسکو میرفت، بهطور مرموزی درگذشت!
مئیر داگان پس از ابتلا به سرطان، اواخر عمر
* اقدامات محرمانه برای ایجاد مانع در برنامه هستهای ایران
در ادامه سرهنگ رونین کوهن رئیس بخش ضدتروریسم امان فهرستی از سوژههای ترور تهیه کرد که ۱۲ اسم در آن وجود داشت و شامل نیروهای واحد ۱۸۰۰ حزبالله لبنان و چنداسم از جهاد اسلامی فلسطین و حماس میشد. اسرائیلیها نام اینفهرست را «۱۲ تفنگدار» گذاشتند.
در ادامه مئیر داگان در سپتامبر ۲۰۰۲ (شهریور ۱۳۸۱) به ریاست موساد رسید و مدت کوتاهی بعد، شارون او را بهعنوان فرمانده اقدامات محرمانه برای ایجاد مانع در برنامه هستهای ایران منصوب کرد. برنامه این بود که دانشمندان هستهای ایران اذیت و به ستوه آورده شوند، یا به همکاری هم دعوت و اگر لازم شد کشته شوند. داگان، در ادامه تامیر پاردو را بهعنوان معاون خود معرفی کرد.
می ۲۰۰۳ (اردیبهشت ۱۳۸۲) که رسید، پاردو یکطرح کاملا محرمانه برای توقف برنامه هستهای ایران آورد که نتیجه یککار ۴ ماهه بود. او گفت اینبرنامه فقط در ۲ صورت متوقف میشود؛ یا تغییر فکر و بیخیالشدن ایرانیها یا تغییر در هویت سیاسی ایران. پاردو اضافه کرد اسرائیل در کل ۳ گزینه دارد: ایران را تسخیر کند، در ایران تغییر رژیم به وجود آورد و یا همینمسئولان سیاسی فعلی ایران را به ایننتیجه برساند که باید برای ادامه برنامه هستهای خود هزینهای بپردازند که بیشتر از بیخیالشدنش است.
اسرائیلیها گزینه سوم را تصویب کردند و در حالیکه کشورهای خاورمیانه جلوی دوربینها و در سطح عمومی، خود را ضداسرائیل نشان میدادند، در پشت صحنه سازگارتر و عملگراتر با حکومت یهود عمل میکردند. داگان هم دستور داد موساد روابط محرمانهاش را با دستگاههای اطلاعاتی عرب توسعه گستردهای دهد. بسیاری از دستاوردهای اطلاعاتی اسرائیل در زمینه صنعت هستهای ایران، از همینجا حاصل شدند. کشورهای عربی هم در حالیکه اسرائیل را در سازمان ملل محکوم میکردند، در محرمانهترین ماموریتهای اطلاعاتی با اینرژیم همکاری داشتند.
* آشتیدادن به روش شارون؛ ترورهای سوریه با موساد، ترورهای لبنان با امان
داگان ترجیح میداد برای ترورها از نیروهای نیابتی استفاده کند. او همچنین موساد را به اینسمت برد که فناوری خود را بهروز کند. در همینزمینه فردی با نام مستعار N را که یکافسر ارشد عملیاتی بود و نیازهای میدانی موساد را درک میکرد، به ریاست واحد فناوری منصوب کرد. استدلال داگان این بود از اینبه بعد همه ترورهای هدفمند خارج از اسرائیل باید تحت فرماندهی او انجام بگیرند و مدیریتشان با معاونش تامیر پاردو باشند. سازمان امان بهشدت با اینطرح مخالف بود و بههمیندلیل نزاع پرسروصدایی بین موساد و امان (با مدیریت آهارون زیوی فرکاش و رونین کوهن) در گرفت. در نهایت شارون دو گروه شاکی را با اینطرح آشتی داد که سوریه به قلمرو عملیاتی موسادِ داگان منتقل شود و ترورهای لبنان هم برای امان باشد. در آنزمان سیاست رسمی اسرائیل این بود که مسئولیت قتلهای هدفمند خارج از فلسطین را نپذیرد و شرایط با امروز تفاوت داشت.
با وجود همه بمبارانهای هوایی اسرائیل، بارش راکتهای حزبالله همچنان بر شمال مناطق اشغالی ادامه داشت. ۲۹ جولای ۲۰۰۳ (۷ مرداد ۱۳۸۲) IDF یکیورش زمینی بدون قاطعیت و بیفایده را شروع کرد. در اینحمله برخی پایگاههای حزبالله ویران شدند اما IDF هم خسارات سنگینی متحمل شد و دو هفته بعد با سرافکندگی عقبنشینی کرد. اینجنگ که به «جنگ دوم لبنان» شناخته میشود، شکستی تحقیرآمیز برای اسرائیل بود چون به هیچیک از اهدافش نرسید. بهعلاوه طی ۶ سال، دوبار از یکلشکر شبهنظامی شکست خورده بود.
اسرائیل سعی کرد اینشکست را با ترور سیدحسن نصرالله جبران کند که ۳ بار دستبهکار شد اما موفقیتی حاصل نشد. چون در مرتبه اول و دوم، سیدحسن چنددقیقه زودتر از محل خارج شد و در مرتبه سوم ترور هم اسرائیلیها از ساز و کار سازههای زیرزمینی محافظ سیدحسن نصرالله شگفتزده شدند و گفتند نقطهای را بمباران کردیم اما دود ناشی از عملیات از فاصلهای دورتر از زمین بلند شد.
صادق وفایی
ادامه دارد ...