به گزارش همشهری آنلاین، ساخت سووشون با کارگردانی نرگس آبیار بر اساس رمان سووشون از سیمین دانشور سال ۱۴۰۱ در باغ عفیف آباد شیراز شروع شد و خرداد امسال اولین قسمت آن روی پلتفرم قرار گرفت و در تمام این مدت هم مدام اخبار مختلف در باره ساخت و البته حواشی آن منتشر میشد. یکی از اولین حواشی مربوط لوکیشن اصلی سریال یعنی همان باغ عفیف آباد بود. حضور گروه فیلمبرداری برای طولانیمدت در این باغ تاریخی که متعلق به دوران صفویه است، به کارزار اینترنتی برای توقف سریال منجر شد. یک بار دیگر هم تعطیلی ارگ کریم خانی به روی بازدیدکنندگان به دلیل فیلمبرداری این سریال در این محوطه انتقادهایی را برانگیخت. ضمن این که زمان پخش سریال هم چندین بار جابه جا شد. سریالی که قرار بود نوروز ۱۴۰۳ منتشر شود، بالاخره خرداد ۱۴۰۴ روی پلتفرم قرار گرفت. اما این پایان حاشیهها نبود. بعد پخش اولین قسمت با شکایت ساترا هم سریال و هم پلتفرم پخشکنندهاش توقیف شدند و در نهایت سوم مرداد با دوماه تأخیر دومین قسمت سریال منتشر شد. طبیعی است که سریالی با این همه حواشی و توقیف و پخش دوباره، بازخوردهای زیادی هم داشته باشد که نمونههای گوناگونش را میتوان در در رسانهها و صفحههای مجازی دید، از نقد منتقدان تا دیدگاه تماشاگران.
از اقتباس وفادارانه تا ریتم کند
اولین نکتههای که نقدها به آن اشاره کرده اند مقایسه سریال با رمان است. سووشون سیمین دانشور یکی از پرخوانندهترین و مهمترین رمانهای فارسی است و اقتباس از آن برای سریال یعنی در مقایسه دائم قرار گرفتن با این رمان. بعضی از منتقدان سریال را اقتباسی کاملا وفادارانه به رمان دانستهاند، بعضی باور دارند همین اقتباس وفادارانه باعث شده سریال ریتم کند غیرلازمی داشته باشد و بعضی هم استفاده از فلاشبک در سریال برخلاف روایت خطی رمان را به ضرر سریال توصیف کردهاند. منتقدی نوشته: «نرگس آبیار به تمام جزئیات موجود در رمان سیمین دانشور پایبند مانده است. هم در انتخاب بازیگران و گویش آنها، هم طراحی صحنه و لباس، هم جزئیات روابط و دیالوگها و … کاملا منطبق بر رمان پیش رفته. همه بازیگران از آن جهت که ماجراهای داستان در شیراز میگذرد، شیرازی حرف میزنند و از سوی دیگر ویژگیهای ظاهریشان مشابه با شخصیتهای رمان شکل گرفته است.» در مقابل منتقد دیگری نوشته: «روایت زری در کتاب به صورت خطی و بر اساس سیر زمانی رو به جلو پیش میرود اما زری در سریال، روایتگر گذشتههاست و داستان زندگیاش را از لابهلای خاطرات و رویاهایش به تصویر میکشد. این شیوه روایی غیرخطی، باعث پیچیده شدن قصه خواهد شد و به احتمال زیاد بخشی از خوانندگان کتاب را پس میزند.»
منتقدی در رسانه دیگر از دشواری تبدیل زبان شاعرانه سیمین دانشور به تصویر و دیالوگ نوشته است. به اعتقاد او : «بخش قابل توجهی از رمان به افکار، دغدغهها، ترسها و تحول درونی شخصیت زری اختصاص پیدا میکند. نمایش این سیالیت ذهنی و کشمکشهای درونی در مدیوم تصویر باعث شده قسمت اول سریال سووشون تاحدودی پیچیده، گنگ و مغشوش باشد.»
در باره طراحی صحنه و لباس و بازنمایی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ شیراز هم اشارههای زیادی در نقدها میتوان یافت که تقریبا در تمام آنها از امتیازات سریال محسوب شده است. از جمله نوشته شده «ساخت سریال سووشون چیزی بیش از چهار سال زمان برده است، پس اصلا جای تعجب نخواهد داشت که لوکشینهای درستی در آن ببینید. طراحی صحنه و لباس بازیگران از همین قسمت اول بهخوبی نشان میدهد که واقعا برای طبیعی جلوه دادن آن دوران زحمت زیادی کشیده شده است، فضاسازیهای شکل گرفته در سریال واقعا طبیعی است و شما چیزی جز احساس و درک خوب از آنها نخواهید گرفت، چرا که هیچ عنصری غیر واقعی نیست.»
اما آنچه در سووشون بسیار نقدهای منفی به دنبال داشته لهجه بازیگران است که هم درست درنیامده و هم هر بازیگر با دیگری لهجه متفاوتی دارد. منتقدی نوشته: «از بازیگران باتجربه سریال توقع میرود بتوانند لهجه فارسی و شیرازی را کنترل کنند، گاهی اوقات این اتفاق در قسمت اول رخ میدهد که بازیگران به گویش فارسی بازمیگردند و زبان شیرازی را کنار میگذارند، اوج این اتفاق در دقایق پایانی قسمت اول سریال سووشون است.»
به خصوص صحنه ای از بازی سام درخشانی که با لهجهای بسیار ساختگی و ناموفق به گویش شیرازی صحبت میکند، بسیار فراگیر شده است.
ریتم کند سریال هم از موارد دیگری بوده که در نقدها به عنوان یکی از ضعفهای سریال به آن اشاره شده است که باعث شده بیشتر از آنکه داستان را جلو برود، در فضای تکراری و دیالوگهای طولانی باقی بماند.
اما در باره بازی بازیگران هم نقدها زیاد است. بعضی انتخاب بهنوش طباطبایی و میلاد کی مرام را برای نقشهای اصلی رمان یعنی زری و یوسف انتخاب اشتباهی دانسته اند. در بعضی نقدها هم بازی بهنوش طباطبایی نقطه قوت سریال است و میلاد کیمرام در نقش یوسف هم بازی قابل قبولی ارائه داده، هرچند در برخی لحظات احساسی، از عمق شخصیتی که در رمان تعریف شده فاصله دارد.
سرگیجه گرفتیم
تماشاگران سریال هم دیدگاههای متفاوتی به آن داشتهاند. بعضی از علاقهشان به آن گفتهاند و بعضی هم تماشایش را به هیچ کس توصیه نکردهاند. در یادداشت یکی از تماشاگران نوشته شده: «قسمت اول همه چیز عالی بود. برعکس قسمت دوم افتضاح بود. نیاز نیست وقتی یه فیلم از روی رمان ساخته می شود همه چیز اینقدر کشدار باشد. امیدوارم قسمتهای بعد اینقدر کش دار نباشد. نه دیالوگ درست درمونی نه اتفاق خاصی. یک ساعت فقط تو حیاط بدون هیچ چیزخاصی.» مخاطب دیگری با اشاره به صحنههای دوربین روی دست که در واقع ذهنیات زری هستند، نوشته: «نوع فیلمبرداری واقعا باعث سردرد و سرگیجه میشود.» دیگری هم با پخش قسمت دوم نظرش این بوده که ریتم سریال خیلی کند است و تقریبا هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. کاربر دیگری هم نوشته: «اصلا خوب نبود خط داستانی کشدار و حوصله سربر و تکراری و با بازیهای مصنوعی و لهجه شیرازی که اصلا در نیومده» دیگری اما از بازی میلاد کی مرام نوشته که به نظرش فوق العاده بوده است. یکی از تماشاگران هم از موفقیت کارگردانهای خانم نوشته است: «به عنوان قسمت اول عالی بود کارگردانهای خانوممون غوغا کردن خانوم تینا پاکروان و خانوم نرگس آبیار»