به گزارش همشهری آنلاین، یک سال بعد از سریال «لالایی» داریوش فرضیایی با آرزوهای چپکی به شبکه نمایش خانگی آمده است. سریال نوشته و ساخته احمد درویشعلیپور است و با بازی داریوش فرضیایی، نعیمه نظام دوست، سپند امیرسلیمانی، حامد وکیلی، امیر سهیلی، شیدا یوسفی، جوانه دلشاد، امیر محمد متقیان، سیاوش چراغیپور، سعید امیرسلیمانی و محمود جعفری داستان پاداش و طوفان است که ناخواسته با شئ خاصی برخورد میکنند و درگیر آرزوهایی میشوند که همیشه به شکل دلخواه برآورده نمیشوند، و این موضوع شروعکننده ماجراهای خندهدار و آموزندهای است که هر قسمت را شکل میدهد. پاداش تعمیرکار سادهای است که در کارش مهارت زیادی ندارد و همراه شاگرد خود زندگی پرماجرایی را میگذراند و طوفان هم شاگرد اوست که از ریاضی متنفر است و آرزو دارد یک روز فوتبالیست مشهوری شود.
در حالی که مثل سینمای ایران که کودکان و به خصوص نوجوانان سهم زیادی از آن ندارند، در شبکه نمایش خانگی هم سریالهای ایرانی معدودی برای کودکان ساخته شده، آرزوهای چپکی سعی کرده فضای شاد و سرگرمکنندهای برای کودکان و نوجوانان ایجاد کند. بنابراین جدا از کیفیت همین که در این شرایط سریالی هم ساخته میشود که ویژه کودک و نوجوان است، یک امتیاز محسوب میشود. سریال به نوعی ادامه سریال لالایی است که سال پیش باز به کارگردانی احمد درویشعلیپور در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. هرچند داریوش فرضیایی در مصاحبه ای گفته آرزوهای چپکی ادامه لالایی نیست: «گرچه ممکن است برخی این طور فکر کنند. پاداش یک شخصیت مستقل است، ساده، بامزه، بازیگوش، اما کاربلد. او بلد است چطور است مسائل را حل کند.»
بعد از پخش ۷ قسمت از این سریال منتقدان و مخاطبان نظراتی در باره آن داشتهاند که هرچند اندک هستند، اما میتوان آنها را در رسانهها و شبکههای اجتماعی سراغ گرفت.
سرمایه ای که تلویزیون از دست داد
اولین نکته منتقدان و مهمترینشان کوچ داریوش فرضیایی از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی است. فرضیایی که شخصیت عموپورنگش سالها و از اواخر دهه هفتاد همراه بچهها بود و در این سالها برنامههای بسیاری همراه با امیرمحمد متقیان ساخت، از سال ۱۴۰۰ و بعد از ساخت مجموعه کلبه عموپورنگ دیگر در تلویزیون دیده نشد تا این که سال گذشته و با سریال لالایی مثل بسیاری دیگر از کارگردانان و بازیگران راهش به شبکه نمایش خانگی باز شد. به نظر بسیاری از منتقدان فرضیایی سرمایهای بود که تلویزیون به راحتی از دستش داد. منتقدی در این باره نوشته: «به سختی میتوان پذیرفت او با عشق بی اندازه ای که به برنامهسازی برای کودکان دارد، مخاطب دهها میلیونی تلویزیون را به پول بیشتر پلتفرمها فروخته باشد. شاید اگر در ماههای آخر حضورش در تلویزیون با بیمهری و ممیزی بخشهای قابل توجهی از کلبه عموپونگ مواجه نمیشد، این بازگشت راحت تر اتفاق میافتاد. باید پرسید تلویزیونی که طی دو سال اخیر برنامههای سلبریتی محور فروانی روی آنتن برده، چرا همچنان او را که با ظهور به عنوان مجری، تحولی در برنامههای کودک ایجاد کرده و طی دو دهه، همواره پیشتاز این عرصه بود، روی آنتن ندارد؟»
اما در باره خود سریال منتقدی نوشته: «ویژگیهای مهمی چون ماجراجویانه و رویاگونه بودن، استفاده از موسیقی، شاد بودن فضا و طراحیهای لباس و صحنه خوش آب و رنگ از جمله خصیصههایی از سریال است که سبب شده از همان قسمت مخاطب هدف خود را درگیر کند. پیوند میان نسل جدید و بیان دغدغههای این نسل در عین برقراری ارتباط و تعامل با نسلهای پیشین از جمله وجوه تماتیک مهمیاست که سازندگان این مجموعه روی آن تاکید داشتند و توانستند نسبتی مناسب و قابل فهم بین آن برقرار کنند.»
منتقد دیگری نوشته: «محتوای سرگرمکننده و در عین حال فرهنگی از مهمترین دغدغههای والدین است که به نظر میرسد تا حدزیادی در این مجموعه محقق شده است به خصوص اینکه با هجوم شمار زیاد انیمشینهای خارجی بخش مهمیاز فرهنگ غیر ایرانی و حتی نامرتبط با زیست کشور ما از طریق این آثار منتقل میشود که ضرورت تولید و پخش محموعههایی همچون آرزوهای چپکی را دوچندان میسازد.»
منتقدی هم نوشته: «در ساخت سریال برای کودکان و نوجوانان باید مسائل بیشتری از رنگ و موسیقی توجه کرد. سازندگان سریال و فیلم در حوزه کودک پیش از همه چیز باید سعی کنند از مخاطب کودک و نوجوان خود عقب نمانند ضمن این که اگر قرار است فراتر از سرگرمی پیامی هم به آنها منتقل کنند، این کار باید در پوشیدهترین و غیرمستقیمترین شکل صورت بگیرد. در آرزوهای چپکی البته سعی شده این نکته در نظر گرفته شود، اما باز هم آنچه بیشترین تمرکز روی آن است، رنگ و موسیقی است.»
ارزش دیدن را دارد
نوجوانان و کودکانی هم که تماشاگر این سریال بوده اند، در پلتفرم پخش کننده و در سایتهای نظرخواهی دیدگاههایشان را در باره این سریال نوشته اند. یک مخاطب نوجوان در باره این سریال نوشته: «من ۱۲ سالمه و فقط دو قسمت از این سریال رو دیدم اما به نظرم سریال طنز و جذابی بود همچنین یکم رازآلود اما خیلی مناسب بزرگسال نیست ولی دخترخالم که تقریبا همسن من هست خیلی از این سریال تعریف میکرد و دوستانم هم راضی بودن و به نطر من ارزش دیدن رو داره»
نوجوان دیگری از ترانهها و موسیقی این سریال نوشته که بسیار آنها را دوست داشته است: «هر فیلم و سریالی که عمو پورنگ تو اون بازی کنه، ترانههای قشنگی داره. من از بچگی آهنگهایی رو که عموپورنگ خونده دوست دارم.»
دیگری اما از سریال راضی نیست و دلیلش هم تکراری بودن ایده و فضای سریال بوده است. او نوشته هر سریالی که برای کودک و نوجوان ساخته میشود، از یک فرمول استفاده میکنند و با استفاده از رنگ و موسیقی تلاش میکنند برای نوجوانان جذابیت داشته باشند. به همین دلیل خلاقیتی در آنها دیده نمیشود.
نوجوان دیگری هم که نوشته دو قسمت از سریال را تماشا کرده، به موضوع کمبود فیلم و سریال برای نوجوانان اشاره کرده است. او میگوید برای کودکان فیلمها و سریالها و انیمیشنهای زیادی ساخته میشود، اما نوجوانانی که بالای ۱۲ یا ۱۳ سال دارند نمیتوانند فیلم و سریالی مطابق سن و سلیقه شان پیدا کنند. دیگری هم از پیامهای مستقیمیکه در این دست سریالها به کودکان انتقال داده میشود، گلایه کرده است.
اما بیشتر نظرات البته در باره عمو پورنگ است که شخصیت محبوب کودکان و البته نوجوانانی است که در کودکی برنامههای او را تماشا کرده اند. آنها از خاطراتشان با کارهای عموپورنگ گفته اند و این که در این سریال هم با آوازها و ترانههایش برایشان جذابیت دارد.