وابستگیهای متعدد به قدرتهای خارجی رکن اصلی سلطنت پهلوی در طول حاکمیت خود در ایران بود. هم رضاخان و هم فرزندش محمدرضا پهلوی در همه ابعاد وابسته بودند و تلاش داشتند که رضایت آنها را جلب کنند.
شناسایی رضاخان برای زمامداری و سلطنت خواست انگلیس بود.
وابستگی رضاخان به انگلیس در شروع جنگ جهانی دوم و هنگامی که آلمان به روسیه حمله کرد اندکی تغییر یافت. رضاخان ارزیابی کرد که آلمان به زودی روسیه را اشغال کرده و قدرت حاکم منطقه خواهد شد. از این رو به آلمان تمایل یافت. لذا متفقین ایران را اشغال کردند و رضاخان را به ظاهر به دلیل همین تمایل مجبور به استعفا کردند.
پس از احراز وابستگی فرزندش محمدرضا(ولیعهد) به انگلیس، وی به سلطنت رسید. بنابراین استقرار محمدرضاشاه در شهریور 1320 هم با جلب رضایت انگلستان بود. جوانی که به مجلس آوردند و به عنوان شاه سوگند یاد کرد مهرهای بود که اراده مستقلی نداشت
پس از 28 مرداد 32، آمریکاییها با قدرت تمام وارد صحنه شده و تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند.کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود که وابستگی شاه به آمریکا را به شدت افزایش داد. در این روز، با حمایت آمریکا و انگلیس، دولت مصدق سرنگون شد و شاه به قدرت بازگشت. این امر منجر به افزایش نفوذ و سلطه آمریکا بر ایران و همچنین وابستگی بیشتر شاه به این کشور شد.
در پی این کودتا شاه که از ایران گریخته بود، به کشور بازگشت و عملاً زمام امور را در دست گرفت. اما این بازگشت با وابستگی فزاینده به آمریکا و انگلیس به خصوص آمریکا همراه بود.
این وابستگی تا پایان سلطنت پهلوی ادامه داشت و شاه به شدت مطیع آمریکاییها بود.
برای پی بردن به اینکه محمدرضا پهلوی چقدر مطیع آمریکاییها بود، خواندن خاطره زیر خالی از لطف نیست:
احمد بنیاحمد نماینده تبریز در مجلس شورای ملی و روزنامهنگار دوره رژیم پهلوی معتقد است، محمدرضا شاه بعد از کودتای 28 مرداد در سفری که با علی امینی نخستوزیر به آمریکا داشت، رسماً به جان اف کندی رئیسجمهور آمریکا گفت؛ "من دیگر عامل اجرایی شما هستم"!