به گزارش همشهری آنلاین، سر میز غذا اگر دقت کنی، کمغذاست و بدغذا. با وسواس غذا میخورد و سختپسند است. جوری با غذا ورمیرود که انگار مرغی برای نخستینبار کرمی دیده باشد. اگر جایی مهمان باشد، بعد از غذا جوری از اتاق خارج میشود که کسی متوجهش نشود، لابد فکر میکند همه دقتشان به اوست.
البته چنین شخصی گاهی شدت عمل هم به خرج میدهد؛ اما چه فایده؟ این شدت عمل مانند نقابی است روی رفتار کسی که میداند بهزودی تسلیم خواهد شد. متنفر از مسئولیت و اقدام است و عاشق عزلت و سکوت و آرامش. به همین دلیل است که عاشق مطالعه میشود. به همین دلیل است که سراغ مطالعه داستانهای مهیج و پرخطر و داستانهای افراد بااراده و جنگها میرود.
جالب اینکه اگر گاهی پیروز شود، باد به غبغب میاندازد که یعنی من بودم که پیروز شدم؛ اما وقتی شکست بخورد، آن را ناشی از پیرامون خود میداند؛ حالا دولت یا مردم با سرنوشت یا هر چیزی جز خودش.
اینها گاهی در حوزه تخیل و خلاقیت ذهنی هم افراد بزرگی میشوند؛ چون برای فکر و خیالشان هیچ مانعی نمیبینند و سعی میکنند آنجا جبران مافات کنند؛ درنتیجه در بهترین حالت شاعری نابغه خواهند شد و در بدترین حالت یک روشنفکر معمولی که فقط اهل مطالعه است و صاحبنظر نیست. با رشد تمدن و با توجه به اینکه نیروی جسمانی در زندگیها کمتر مورد نیاز است، از این دست افراد در شهرها فراوان به چشم میخورد؛ افرادی که غرق در اندیشه و فکر و خودخوریاند؛ مردانی با تخیل دنکیشوت و دستاوردهای هملت.
چنین شخصی غریزه حرکت و عمل ناچیزی دارد و بهخاطر همین گریزان از بازی و سرگرمی و علاقهمند به فکرکردن و حرافی است. اگر هم به یک بازی برود قصدش تماشاست نه بازیکردن. و جالب اینکه انگیزه استراحت در او از همه انگیزههای دیگر قویتر است و دنبال راحتترین مسیر است، همیشه. قوا و انرژی او صرف عمل نمیشود و همیشه زندگی نزیستهای دارد و به همین دلیل آرام و قرار ندارد، حتی اگر زیاد استراحت کند. ماهیت چنین فردی گوشهگیری و فرار است و از مسئولیت و تکلیف زندگی گریزان است.
البته گاهی هم اهل معاشرت میشود، اما فقط با همسنخان خودش. کافهها از چنین اشخاصی پر است. او جویای راحتی است، پس همیشه ناراحت است. به یک کشتی باری میماند که بارش در حال فاسدشدن است و زمانش روبهاتمام است. اهل نظم و انضباط نیست. و اینکه سرانجام هزاران آرزو دارد ولی فاقد اراده است...
ویل دورانت، فیلسوف