نوستالژیِ اجاق و قابلمۀ روحیِ سیاه شده از دود

عصر ایران پنج شنبه 09 مرداد 1404 - 09:15
این ویدئوها در واقع ساخت یک ماکت درباره زندگی روستایی است. تئاتری فیک که پشت‌صحنه و جلوی صحنه دارد، پشت‌صحنه قواعد زندگی شهری است و جلوی صحنه نمایش حیات روستایی.

عصر ایران؛ فردین علیخواه (عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان) - در گوشی‌مان ویدئو را روشن می‌کنیم. قابلمه روحی روی اجاق قرار دارد. شعله‌های جذابِ برخاسته از هیزم، آرام‌آرام به اندام قابلمه سیاه شده از دود می‌خورد و بخار خورش بامیه بالای سر اجاق پخش می‌شود. آن‌طرف‌تر، گربه‌ای چاق به گلدان سُفالی شمعدانی تکیه داده است و در نهایتِ خوشی و شکم‌سیری خودش را لیس می‌زند. 

نسیم، برگ درختان را نوازش می‌کند و زن میان‌سالی که لباس سنتیِ گل‌گلیِ او چشم‌نواز است ملاقه‌ای چوبی در دست دارد و گاهی خورش را هم می‌زند. دوربینی که قرار است زیبایی‌های زندگی روستایی را به تصویر درآورد گاهی شوهر زن روستایی را نشان می‌دهد که سوت‌زنان و قدرتمند مشغول خردکردن هیزم است و وقتی می‌خواهد عرق پیشانی‌اش را پاک کند به کلاغ‌هایی لبخند می‌زند که تلاش می‌کنند با گربۀ طنّاز بازی کنند.

 همه آنچه می‌بینیم این حسرت را در دلمان ایجاد می‌کند که ای‌کاش جای آن‌ها بودیم و این‌چنین در دل روستا می‌توانستیم در آرامش، خوشی و سیری زندگی کنیم. همیشه غذا باشد، گل‌وگیاه رنگارنگ باشد، خردکردن هیزم باشد، با حیوانات دوست باشیم، آب و خُنکی هوا باشد.

زندگی روستایی بلاگری

هر روز تعداد صفحات و به عبارت بهتر، بلاگرهایی که در متن زندگی روستایی به تولید محتوا (ویدئو) می‌پردازند افزایش می‌یابد. رشد تولید چنین ویدئوهایی فقط مختص ایران نیست.

 هر چند تنوع این‌چنین بلاگرهایی زیاد است؛ ولی بررسی‌های اولیه‌ام نشان می‌دهد که در ایران اغلب آنان زنانی از سنین مختلف‌اند که به‌تنهایی یا با همراهی یک مرد دیگر (همسر یا عضوی از خانواده) در این زمینه فعالیت می‌کنند. برخی از آنان حتی به شکل خانوادگی در این زمینه فعالیت می‌کنند و استقبال مخاطبان نیز از برخی صفحات بسیار چشمگیر است.

اینکه طی یکی دو دهه اخیر بازتاب رسانه‌ای زندگیِ روستایی (در مقابل حیات شهری) افزایش‌یافته است ریشه در تغییرات اجتماعی وسیع‌تری دارد.

در قرن نوزدهم برخی جامعه‌شناسان، شهر و شهرنشینی را یکی از مصداق‌های بارز مدرنیته تلقی کردند و در آثارشان حیات شهری را در مقابل حیات روستایی قرار دادند.

آن دسته از جامعه‌شناسانی که به مدرنیته بدبین بودند معمولاً به حیات روستایی و زیبایی‌ها و نیکی‌های آن متوسل می‌شدند و معتقد بودند که در شهر آن مشخصه‌ها و صفاتِ نیک تضعیف خواهد شد.

مقصود آن است که بدبینی و هراس از زندگی شهری همواره در بین مفسران اجتماعی وجود داشته است و برخی از آنان به تمجید از زندگی روستایی پرداختند. 

همچنین، گسترش نمایش زندگی روستایی در شبکه‌های اجتماعی با تغییرات اجتماعی بزرگ‌تری در ارتباط است. گویی بشر از زندگی شهری احساس سرخوردگی کرده و در نتیجه تصمیم گرفته است تا به موقعیت پیشین یعنی زندگی روستایی بازگردد.

در واقع این اقدام نوعی واکنش به سرخوردگی ناشی از زندگی در شهر است، و نشانه‌ای از اینکه آن آرمان‌شهر متصور برای زندگی شهری به دست نیامده است: زیبایی در جای دیگری است.

علاوه بر سرخوردگی، دلیل دیگر، گسترش برخی جنبش‌های فرهنگی در جوامع توسعه‌یافته است که در این زمینه می‌توان به جنبش زندگی آهسته (slow living) در مقابل زندگی سریع (fast living) اشاره کرد. این جنبش‌ها هم به شکلی ناشی از همان سرخوردگی‌اند که به آن اشاره شد.

 در اینجا این گمان وجود دارد که روستا؛ مکان و مأمن مناسبی برای ظهور سبک زندگی آهسته است. به همین دلیل معمولاً در این ویدئوها می‌بینیم که هیچ‌کس برای هیچ‌چیزی عجله ندارد. حوصله زنان اصلاً سر نمی‌رود و با نگاه به پرندگان، منتظر جاافتادن خورش فسنجان‌اند. هیچ موتور یا ماشینی در صحنه دیده نمی‌شود و اگر هم هست حتماً در پس‌زمینة تصویر توقف کرده است. شتاب زندگی شهری نباید در ویدئوها وجود داشته باشد.

تغییر فرهنگی دیگر، اهمیت یافتن «اصالت»  (authenticity) در جوامع جدید است که معمولاً در مقابل مفهوم فیک (تقلیدی، کپی، ساختگی، مصنوعی) بکار می‌رود. ارزشی مانند «اصالت» طی دهه‌های اخیر در عرصه‌های مختلف اجتماعی بکار می‌رود. در هنر، در تحصیل، در سبک زندگی، در خوراک و غیره.

با گسترش پدیده «فیک» در جامعه، نقطه مقابل آن یعنی اصالت اهمیت یافته است. این روزها ما حتی درباره آدم‌ها تحقیق می‌کنیم تا ببینیم اصل‌اند یا فیک‌اند!

در خصوص موضوع این نوشته، این تصور وجود دارد که روستا و محصولات آن و در کل سبک زندگی روستایی جایی است که هنوز می‌توان رگه‌هایی از اصالت را در آن یافت. خانه اصیل، دارودرخت اصیل، غذای اصیل، نان اصیل، تیروتخته اصیل، صبحانه اصیل، بوی طعم‌های اصیل، لبنیات اصیل، مربای اصیل و غیره هنوز در روستا حیات دارند. حیات روستایی کانون و بستر زندگی اصیل تلقی می‌شود. 

     تغییر فرهنگی دیگر، فراگیری نوستالژی و فراگیرشدن یاد گذشته در جوامع امروز است. در اینجا مفهومی مانند قدیم یا گذشتۀ طلایی، با روستا گره‌خورده است، به‌ویژه توجه داشته باشید که خاستگاه بسیاری از شهرنشینان امروزی روستاست. در این نوستالژی؛ گویی شهرنشینان در پی گمشده خویش‌اند. با ارزشمند شدن گذشته و قدیم، روستا نیز موقعیتی ارزشمند یافته است چرا که گویی گذشته را نمایندگی می‌کند.

 وقتی آرمان‌شهر دچار فروپاشی شود نوستالژی حیات و قوام می‌گیرد. جوامع مدرن به طور روزافزون دستخوش آن چیزی می‌شوند که جامعه‌شناسی به نام «برایان ترنر» آن را نوستالژی فراگیر نسبت به زمان‌های گذشته - اجتماع گمشده «روزهای خوش گذشته» می‌داند.

نان پختن زنان در روستای شمس آباد شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان

زندگی روستایی شمس آباد سرباز

     در خصوص ویدئوهای مربوط به حیات روستایی، و در کل بلاگری در خصوص آن، صرفاً به طرح چند پرسش و نقدی کوتاه اکتفا می‌کنم: 

-اگر حیات روستایی در واقعیت همانی است که در این ویدئوها می‌بینیم چرا یکی از مشکلات بزرگ روستاهای ایران مهاجرت است؟ اگر حیات روستایی این‌قدر جذاب و دلنشین است چرا روستانشینان ترجیح می‌دهند به شهرها مهاجرت کنند؟ من در این ویدئوها تظاهر به چیزی را می‌بینم که دیگر وجود ندارد یا حداقل بسیار ضعیف شده است. حتی تصور می‌کنم که این افراد پس از ضبط ویدئو، لوازم و وسایلشان را جمع می‌کنند و سریع به آغوش شهر بازمی‌گردند. 

-این ویدئوها چقدر روستای واقعی، و نه روستای خیالی را نمایش می‌دهند؟ مثلاً جای مشکلی مانند بی‌آبی، فقدان زیرساخت‌ها، ضعف خدمات پزشکی و درمانی، نزاع‌های مرسوم بین کشاورزان کجاست؟ طبق آنچه در این ویدئوها می‌بینیم آیا کار روستائیان صرفاً پختن و خوردن غذاهای رنگارنگ است؟

 جالب آنکه در این ویدئوها هیچ‌وقت حیوانی سربریده نمی‌شود درحالی‌که در اغلب غذاها گوشت، آن هم به میزان زیاد، دیده می‌شود. نکته قابل‌تأمل دیگر آنکه در این ویدئوها افراد به‌ندرت با هم صحبت می‌کنند و قرار است مخاطب فقط صدای طبیعت را بشنود! غذا همیشه در سکوت صرف می‌شود. روستائیان در واقعیت با هم حرف هم می‌زنند. سازندگان تنهایی و کم‌حرفی شهرنشینان را با خود به روستا برده‌اند.

-آیا کسانی که بازیگر یا مجری این ویدئوها هستند به معنای واقعی زندگی آهسته را تجربه می‌کنند یا فقط آن را برای ما اجرا می‌کنند؟ پاسخ من منفی است. معمولاً دوربین چندین و چند بار کات می‌شود. اغلب آنان برای دوربین و دیده‌شدن زندگی می‌کنند و مدام نگران لایک و پسند مخاطب‌اند. این دیگر سبک زندگی آهسته نیست. آنها فقط کار و شغلشان را به روستا منتقل کرده‌اند.

جالب آنکه در صحنه‌های مختلف این ویدئوها به‌ندرت آثاری از تکنولوژی دیده می‌شود، تا این پیام رسانده شود که در حیات روستایی و زندگی طبیعی حتی‌الامکان باید از تکنولوژی دور شد؛ و این در حالی است که در اصل ماجرا یعنی بلاگری ارتباط مستمر با تکنولوژی، لایک و دیده‌شدن وجود دارد. اطمینان دارم که سازندگان وقتی در حال ضبط ویدئو نیستند چشم به صفحه تلفن همراه دوخته‌اند.

گاهی اوقات فکر می‌کنم که این ویدئوها در واقع ساخت یک ماکت درباره زندگی روستایی است. تئاتری فیک که پشت‌صحنه و جلوی صحنه دارد، پشت‌صحنه قواعد زندگی شهری است و جلوی صحنه نمایش حیات روستایی. این ویدئوها فقط قرار است ما را به یاد گذشته‌ای بیندازد که دیگر وجود ندارد و شاید به‌آسانی احیا پذیر هم نباشد. آنچه ظهور کرده می‌خواهد جای آنچه افول کرده را بگیرد؛ ولی من فکر می‌کنم تلاشی بیهوده باشد. 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.