به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، نشست دو روزهای که از روز دوشنبه میان اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده، و هو لیفِنگ، معاون نخستوزیر چین، در استکهلم آغاز شده، اهمیت زیادی برای تلاشهای واشنگتن و پکن برای تثبیت آتشبس در جنگ تجاری پرتنش و تلافیجویانهشان خواهد داشت. از این مهمتر، این نشست میتواند نشانهای تعیینکننده برای احتمال موفقیت نشست دوجانبه میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین باشد که انتظار میرود پیش از اوایل نوامبر برگزار شود.
اگرچه تنشهای آمریکا و چین در سال جاری بر تیتر اخبار غالب بودهاند، دلایلی وجود دارد که نشان میدهد نشست این هفته میتواند پایهگذار روابطی بسیار سازندهتر میان دو قدرت بزرگ جهانی باشد.
به نوشته نشریه فارن پالیسی، یک پیشبینی محتمل این است که در چارچوب آنچه شاید «بازتنظیم بزرگ» نام گیرد، زمانی که ترامپ و شی در نهایت با هم دیدار کنند، احتمالاً اعلام خواهند کرد که نهتنها در زمینه تجارت، بلکه در سایر حوزهها نیز پیشرفتهایی حاصل شده؛ از جمله سرمایهگذاریهای عمده در بخش انرژی و تولید، برخورد جدی چین با صادرات پیشسازهای ماده مخدر فنتانیل، حلوفصل بنبست مربوط به تیکتاک، و وعدههایی مبنی بر خرید بیشتر محصولات آمریکایی از سوی چین برای کاهش کسری تجاری دوجانبه. این دو رهبر همچنین بهصورت خصوصی گفتوگوهایی صریح درباره نحوه مهار اقدامات تحریکآمیز دولت فعلی تایوان خواهند داشت. اگر خوشبینتر باشیم، حتی میتوان تصور کرد که در این نشست پایهگذاری رابطهای جدید - و شاید حتی «شراکت» - میان این دو کشور اعلام شود.
این پیشبینی مبتنی بر اطلاعات محرمانه نیست. در واقع، اگر چنین اتفاقی رخ دهد، احتمالاً بسیاری از اعضای دولت ترامپ غافلگیر خواهند شد. البته، آینده همواره نامطمئن است و وقایع ممکن است این مسیر را تغییر دهند. با این حال، پس از بررسی دقیق گفتههای هر دو رئیسجمهور، ارزیابی منافع فردیشان، و تحلیل منطق شرایط، میتوان احتمال وقوع چنین اتفاقی تا پیش از پایان ماه نوامبر را قابل توجه دانست.
ترامپ ضد چین نیست!
در ارزیابی رویکرد احتمالی ترامپ نسبت به چین، چهار ملاحظه اصلی وجود دارد که بسیاری از تحلیلگران از آن غافل ماندهاند. نخست اینکه، برخلاف بیشتر اعضای دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده - از جمله بسیاری از اعضای دولت فعلی - ترامپ یک سیاستمدار ضد چین نیست.
بهترین شواهد برای این دیدگاه، از کمپین انتخاباتی او میآید. سال گذشته، در حالی که حدود ۸۱ درصد از آمریکاییها دیدگاهی منفی نسبت به چین داشتند، ترامپ تنها نامزد انتخابات ملی بود که بارها درباره پکن سخنان مثبتی به زبان آورد. او در مصاحبهها، پستهای رسانهای و سخنرانیهایش گفته بود: «من عاشق چین هستم»؛ «من احترام زیادی برای رئیسجمهور شی قائلم»؛ «رسانهها از اینکه من رئیسجمهور شی را "باهوش" مینامم متنفرند. خب، او واقعاً فردی باهوش است»؛ و «من میخواهم چین موفق باشد.»
اکوایران: تغییرات در رویکرد دولت ترامپ شامل منع رئیس جمهور تایوان از سفر به ایالات متحده در ماه آینده، به تعویق انداختن دیدار بین وزیر دفاع تایپه و رهبران برجسته پنتاگون در ماه ژوئن، و متوقف کردن کنترلهای صادراتی جدید بر چین میشود.
دوم اینکه، ترامپ معتقد است که تقویت اقتصاد آمریکا برای موفقیت حزب جمهوریخواه در انتخابات میاندورهای نوامبر ۲۰۲۶ حیاتی است و این شرط لازم برای تحقق سایر اولویتهای اوست. او همچنین باور دارد که داشتن رابطهای سازنده با چین پیششرط رونق اقتصاد آمریکا است. این موضوع برایش در ماه آوریل بهطور عینی روشن شد؛ زمانی که در یک حرکت عصبی، تعرفههایی ۱۴۵ درصدی علیه چین اعلام کرد و چین نیز در واکنش، تعرفههایی ۱۲۵ درصدی اعمال کرد که باعث لرزش اقتصاد آمریکا شد. زمانی که دولت ترامپ صادرات نیمهرساناهای پیشرفته به چین را محدود کرد و چین در پاسخ، صادرات آهنرباهای خاکی کمیاب را که برای تولید خودروها و تسلیحات نظامی آمریکا ضروری هستند قطع کرد، ترامپ عقبنشینی کرد. دولت او محدودیتهای صادراتی را لغو کرد، به شرکت انویدیا اجازه داد نیمهرساناهای پیشرفته به چین بفروشد، و به وزارت بازرگانی دستور داد که از «اقدامات سخت» علیه چین خودداری کند.
ترامپ و تیمش به این نتیجه رسیدهاند که اقتصادهای ایالات متحده و چین آنچنان به یکدیگر وابسته و زنجیرههای تأمین آنها چنان در هم تنیدهاند که جدا کردن آنها در دوره ریاستجمهوری او ناممکن است. آنها میدانند که حتی یک کارزار ملی برای ایجاد زنجیرههای تأمین مستقل، در بیشتر موارد، به بیش از یک دهه زمان نیاز خواهد داشت. بنابراین، همانطور که اغلب رهبران کسبوکارهای بزرگ آمریکایی و بینالمللی نتیجهگیری کردهاند، ادعاهای ترامپ درباره «قطع ارتباط» (decoupling) با چین یا حتی «کاهش عمده ریسک» از طریق مختل کردن تجارت آمریکا و چین، بیشتر لفاظی توخالی است؛ بهجز در حوزه محصولات مرتبط با امور نظامی.
سوم اینکه، ترامپ خود را بهعنوان «معاملهگر اعظم» میبیند. او میخواهد بهعنوان یک «صلحساز بزرگ» در یادها بماند. چنین چیزی ممکن نخواهد شد مگر آنکه با چین به توافقی برسد که یک رابطهی سازنده را میان دو ابرقدرت پایهگذاری کند. با توجه به چشمانداز تاریک موفقیت در زمینه صلح در اوکراین و غزه، صلح در منطقه هند- اقیانوس آرام ممکن است بهترین فرصت او برای این هدف باشد.
چهارم اینکه، دیدگاه ترامپ نسبت به تایوان، بیش از هر رئیسجمهور آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم، با موضع چین همخوانی دارد. بنا به گفته افراد نزدیک به ترامپ، در دوره نخست ریاستجمهوری، وقتی موضوع تایوان در دفتر بیضیشکل کاخ سفید مطرح میشد، او مکرراً نوک یک ماژیک را با اندازه میز کارش مقایسه میکرد و میگفت: این نقطه تایوان است؛ این میز چین است. او همچنین میگفت: «تایوان چیزی به ما نمیدهد.» بنا به گزارشها، ترامپ به رئیسجمهور تایوان، لای چینگته، اجازه نداده در سفری که قرار بود در ماه اوت به آمریکا داشته باشد، در نیویورک توقفی داشته باشد. خبرگزاری رویترز گزارش داده که لای اکنون سفر خود را تا «پایان سال جاری» به تعویق انداخته است.
اکوایران: اقتصاد چین همچنان گرفتار سرمایهگذاری بیرویه در صنایع تولیدی است؛ مدلی که با وجود هزینههای سنگین، بهرهوری پایین و کارخانههای نیمهخالی به همراه داشته است. حتی رئیسجمهوری چین هم حالا از این روند نگران و خشمگین است.
برای شی، توجیه توافقی بزرگ حتی سادهتر است. او باور دارد که هم در حوزه تجارت و هم در زمینه کنترلهای صادراتی، چین دست برتر را دارد. هنگامی که ترامپ با اعلام محدودیتهایی شبیه به تحریم کامل، چین را به چالش کشید، شی با واکنشی قدرتمند پاسخ داد، اما در عین حال راهی معقول برای عقبنشینی باقی گذاشت.
در دستور کار شی جینپینگ برای رابطه با ایالات متحده، پس از پرهیز از وقوع یک جنگ فاجعهبار، مهمترین مسئله تایوان است. در واقع، کارزار او برای «عظمت دوباره چین» - که پکن از آن با عنوان «احیای بزرگ ملت چین» یاد میکند - «اتحاد دوباره» با تایوان را امری حیاتی میداند. البته مسئله تایوان قرار نیست مانند یک معامله املاک حلوفصل شود. اما تصور آیندهای که در آن ایالات متحده بهصراحت مخالفت خود را با استقلال تایوان اعلام و عدم تمایل خود را برای کشیده شدن به جنگ با چین بر سر این جزیره ابراز کند، چندان دشوار نیست.
در حالی که منتظر نتایج نشست استکهلم هستیم، باید نسبت به سرنخهایی که مسیر پیشرو را نشان میدهند، هوشیار بود. در حالی که «اخلالگر ارشد» واشنگتن از غافلگیر کردن مخاطبانش لذت میبرد و به غیرقابلپیشبینی بودن خود افتخار میکند، حتی سرسختترین منتقدان او نیز باید این احتمال را در نظر بگیرند که این بار، ممکن است دنیا را با یک غافلگیری مثبت مواجه کند.