ابتکار بزرگ سهروردی؛ عالم خیال در کنار دو عالم ماده و عقل/ دیدار با خدا اختصاص به پیامبران ندارد 

عصر ایران جمعه 10 مرداد 1404 - 18:41
سهروری خیال را از خیالی که در خود انسان است، فراتر برد و گفت خیال یک عالم است که حقیقت دارد، اما مادی نیست. با عالم خیال منفصل می‌توان مشکلات مربوط به معجزات و کرامات و وحی و نبوت و امامت را حل کرد.
   
   عصر ایران- در نشست بزرگ‌داشت شیخ اشراق که به تازگی در سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران برگزار شد سید مصطفی محقق داماد نکته ای دربارۀ شیخ شهاب الدین سهروردی یادآور شد که برای علاقه مندان حوزه های مختلف فکری و فلسفی و ادبی می تواند جالب و راه گشا باشد. 
 
   او ابتکار و امتیاز سهروردی را این گونه توضیح داد:
 
    یکی از امتیازات مهم سهروردی اثبات وجود یک عالم دیگری غیر از عالم ماده و عالم عقل است. او می‌گوید غیر از این دو عالم، یک عالم دیگر هم هست که عالم مثال یا عالم خیال یا تخیل است. اما عالم خیال یا خیال منفصل چیست؟ تا قبل از سهروردی خیال و تخیل مورد بحث ادیبان و شاعران بود و منظور همین خیالی بود که نزد شاعران دیده می‌شود.
 
   اما سهروری خیال را از خیالی که در خود انسان است، فراتر برد و گفت خیال یک عالم است که حقیقت دارد، اما مادی نیست. او از دو خیال، یعنی خیال متصل یعنی خیالی که در هر انسانی هست و خیال منفصل یعنی عالمی مجزا از انسان و در کنار عالم ماده و عالم عقل سخن می‌گوید. خیال متصل در ذهن ما است اما خیال منفصل چیزی است که در شریعت آن را برزخ می‌نامیم. این عالم اسم‌های دیگری هم دارد و مثلاً هانری کربن آن را ارض ملکوت می‌نامد. بعداً ملاصدرا با این ارض ملکوت غوغا کرد. در زمان ما هم علامه طباطبایی تمام فلسفه‌اش را روی همین عوالم سه گانه بنا کرد و در بدایه ‎الحکمه و نهایه‌الحکمه از سه عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل یا مجردات سخن گفت.

محقق داماد
  محقق داماد تاکید کرد: این ابداع سهروردی در متفکران بعد از او مثل ملاصدرا اثر گذاشت. مطابق این دیدگاه سهروردی باباطاهر  هم در رباعیاتش از عالم خیال سخن گفت. او وقتی می‌سرود:
 
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
 
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
 
  از یک امر واقعی سخن می‌گوید. ملاصدرا هم وقتی از عالم خیال منفصل یا مثال سخن می‌گوید از امری واقعی حرف می‌زند. این عالم خیال دنیای عجیبی است و بسیاری از مشکلاتی را که فیلسوفان قبلی مثل فارابی نمی‌توانستند پاسخ بدهند، جواب می‌دهد. با عالم خیال منفصل می‌توان مشکلات مربوط به معجزات و کرامات و وحی و نبوت و امامت را حل کرد.
 
   وی به توضیح همین یک فقره بسنده نکرد و از نظریه "تشکیک وجود" به عنوان ابداع مهم دیگر او یاد کرد و دربارۀ آن هم این گونه توضیح داد:  تشکیک وجود مهم‌ترین نظریه‌ای است که سهروردی از فلسفه ایرانی آورده است.   اگر تشکیک وجود و وحدت وجود را بگیریم، تمام عرفان فرو می‌ریزد چون تمام عرفان حول و حوش این دو مسئله شکل می‌گیرد. این موضوع متعلف به فهلویون ایرانی است.

   وی در ادامه گفت: در قرآن آمده که از  پیامبر اسلام  سؤال کردند به چه دلیل تنها شما با خدا ارتباط پیدا کردید و دیگر پیامبران نتوانستند با خدا ارتباط بگیرید؟ هیچ یک از انبیای سابق نتوانستند به این سؤال جواب بدهند. در قرآن تنها پیامبر اسلام  این سوال را جواب داد و سهروردی این نکته را خیلی خوب درک و آن را از قرآن استخراج کرد یا از قرآن برای آن تأییدیه گرفت و البته سر همین نکته هم جان داد و من این نکته را در کتاب «جهل مقدس» نوشته‌ام. (محاکمه سهروردی حول و حوش همین مسأله است).

   از پیامبر اسلام پرسیدند چرا شما پیامبر می‌شوید و ما نمی‌شویم؟ همین مسائل است که سهروردی و ملاصدرا را وارد متن زندگی می‌کنند. طرح بحث لقاءالله و این سوال که آیا دیدار با خدا تنها بعد از مرگ صورت می‌گیرد یا در همین جهان هم هست؟ اکثریت الهیون می‌گویند دیدار با خدا مختص به بعد از مرگ است، اما سهروردی با استناد به خود قرآن می‌گوید خدا بخیل نیست و خودش را تنها به گروهی خاص نشان بدهد. باب ملاقات با خدا باز است. در همین دنیا هم می‌توان با خدا دیدار کرد. قرآن در آخرین آیه سوره کهف به نقل از پیامبر اسلام می‌گوید: من بشری مثل شما هستم که به من وحی می‌شود. در باز است. بفرمایید. دیدار با خدا اختصاص به ما پیامبران ندارد، هر کسی می‌خواهد صدای خدا را بشنود باید عمل صالح انجام دهد و از شرک در عبادت اجتناب کند که کار ساده‌ای هم نیست.
 
  وی گفت: سهروردی نیز همین را گفت. البته او نمی‌گفت مردم می‌توانند پیامبر بشوند و معتقد به خاتمیت بود بلکه می‌گفت دیدار و لقاءالله برای همه در همین دنیا امکان‌پذیر است. منتها قاضی محکمه حلب او را احضار و متهم کرد و گفت تو می‌گویی همه می‌توانند پیامبر شوند. سهروردی گفت: من چنین حرفی نزدم و نمی‌زنم. معتقد به خاتمیت‌ام و فقط می‌گویم باب گفت وگو با خدا در این دنیا گشوده است، منتها شروطی دارد. بعدها مولانا همین حرف را زد و گفت:
 
ملولان همه رفتند در خانه ببندید
بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید
 
به معراج برآیید چو از آل رسولید
رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید
 
 محقق داماد آن گاه غزل مشهور حافظ با مطلع «سال ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد» را با توجه به دیدگاه سهروردی تحلیل کرد و گفت: این بیت حافظ در این غزل که
 
فیضِ روحُ‌القُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
 
دقیقاً نشان دهنده همین حرف سهروردی است. در ضمن من معتقدم در این بیت که
 
گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند
جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
 
منظور حافظ نه حلاج که سهروردی است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.