همشهریآنلاین - مجیدجباری: گرمای طاقت فرسای جنوب ایران جان طبیعت را نشانه گرفته است؛ جایی که دمای هوا گاه از ۵۰ درجه هم عبور میکند و تشنگی، تنها سهم پرندگان بی پناه این سرزمین داغ میشود. در دل این خشکی و سکوت، بی ادعا دبه به دست میگیرد و به دل دشت و کوه میزند تا در طبیعت خشک، رد آب بر جای بگذارد. محسن اسفندیاری، راننده ماشین سنگین و سقای پرندگان تشنه دشتستان بیش از ۱۰ سال از زندگی خود را وقف حمایت از حیاتوحش کرده است. او از دل خاک گرم جنوب، برای پرندگان بیصدا پناهی ساخته است.
اسفندیاری ۴۶ سال دارد و ساکن روستای راهدار در دشتستان استان بوشهر است. او در گفتوگو با همشهریآنلاین درباره هدف خود را از این کار میگوید: «فرهنگسازی برای کاهش شکار و حمایت از پرندگان از اولویتهای من است. حیوانات زبان ندارند، بیپناه هستند و ما باید صدای آنها باشیم.»
او از روزهایی میگوید که شکارچیان زیادی در منطقه فعالیت میکردند و ساخت آبشخور با مقاومت برخی مردم محلی روبهرو بود: «اوایل کار سختیهای زیادی کشیدم تا بعضی از مردم محلی را قانع کنم اجازه دهند در زمینهایی که برای چرای دام استفاده میشود، آبشخور بسازم. اما کم کم، وقتی نتیجه کارم را دیدند، دیدشان عوض شد.»
اسفندیاری تا امروز بیش از ۵ آبشخور ساخته و به تنهایی از آن ها نگهداری میکند. او میگوید: «هر روز به آبشخورها سرکشی میکنم. حتی با هزینه شخصی دوربین نصب کردهام تا بتوانم رفتوآمد پرندگان را ثبت کنم. هر از گاهی هم آبشخورها را لایروبی و پاکسازی میکنم. همسرم که نقاش است، دیوار برخی از آبشخورها را با طرح پرندگان محلی تزئین کرده و این هم توجه اهالی روستا را جلب کرده است.»
تلاشهای او به سیراب کردن حیات وحش خلاصه نمیشود. او توانسته است تاثیر ملموس در افزایش تنوع زیستی پرندگان در منطقه ایجاد کند: «الان پرندگانی به طبیعت روستا میآیند که سالها دیده نمی شدند. حتی کبکها که بسیار محتاط هستند و کمتر پیش میآید به انسان نزدیک شوند، حالا در حضور من نزدیک می شوند و بدون ترس آب می خورند.»
اسفندیاری از تاثیر فعالیتهایش بر کاهش شکار در منطقه میگوید: «در این ۱۰ سال، خبر دارم که بیشتر از ۱۰۰ تا ۱۵۰ شکارچی از شکار دست کشیده اند. حتی برخی از آنها برایم پیام می فرستند که بخاطر تصویر سازی از آبرسانی به پرندگان در صفحه شخصیاش در فشای مجازی شکار را کنار گذاشتهاند. این موضوع خوشحالکنندهترین بخش ماجراست؛ یعنی فرهنگ دارد تغییر میکند.»
او برکت زندگی اش را مدیون همین کار میداند: «وقتی در جاده رانندگی میکنم، حس میکنم دعای این پرندگان همراه من است. حتی آرامش و سلامتی خانوادهام را از همین مسیر میدانم.»
اهالی روستا حالا او را به عنوان سقای پرندگان تشنه دشتستان میشناسند. مردی که به جای گلایه از بیآبی، آستین بالا زد و بخشی از زندگی خود را بی منت وقف نجات حیات وحش روستای راهدار کرد.
در روزهایی که نفسهای طبیعت زیر فشار توسعه بیرویه، ضعف مدیریت و تغییر اقلیم به شماره افتاده، هنوز انسانهایی هستند که بی هیچ چشمداشتی، در دل تاریکی چراغی روشن کنند. مردی که سالها رد پایش را در خاک خشک روستایی دورافتاده و در نگاه پرندگانی بیپناه جا گذاشته، حالا خود، بخشی از همان طبیعت شده است.