هماهنگی و نزدیکی توام با رهبری و رئیس جمهور به علی لاریجانی قدرت فوق العادهای در شورای عالی امنیت ملی خواهد داد، مدیریت واحد و قاطعی که نیاز این روزهاست.
با قطعی شدن خبر حضور علی لاریجانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی میتوان گفت دوره جدیدی از مدیریت سیاست خارجی و داخلی کشور فرارسیده است.
واقعیت این است که حالا پرونده هستهای با پرونده "جنگ" گره خورده است و این دو در سیاست داخلی و خارجی چنان به هم گره خورده است که در شرایط خطیر و خاص فعلی جز با مدیریت واحد و قاطع حاکمیتی نمیتوان گشایشی در امور ایجاد کرد و "علی لاریجانی" دقیقا مرد این میدان است، هم حمایت و هماهنگی ویژه با رهبری و رئیس جمهور را دارد و هم شناخت و "تجربه" بزرگی از گذشته دارد، سابقه حضور در سپاه هم به شناخت دقیق و کارآمد لاریجانی از این بازوی مهم انقلاب اسلامی کمک میکند و هم موجب حمایت بیشتر درون نهادهای انقلابی از علی لاریجانی در این روزهای حساس خواهد شد، بی گمان میتوان گفت سختترین ماموریت زندگی سیاسی علی لاریجانی آغاز شده است.
اما اولین دوره دبیری شورای عالی امنیت ملی لاریجانی چگونه گذشت؟
علی لاریجانی در اوت ۲۰۰۵ (مرداد ۱۳۸۴)، با حکم محمود احمدینژاد، بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران منصوب شد. این دوره مصادف با تشدید تنشها بر سر برنامه هستهای ایران بود، زیرا ایران در دولت محمد خاتمی فعالیتهای غنیسازی اورانیوم را بهصورت داوطلبانه تعلیق کرده بود (بیانیه سعدآباد، ۲۰۰۳)، اما با روی کار آمدن احمدینژاد، این تعلیق لغو شد. لاریجانی در مذاکرات با گروه ۱+۵ (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه، چین) و بهویژه خاویر سولانا، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نقش کلیدی داشت.
غربیها علی لاریجانی را چگونه میشناسند؟
بر اساس گزارشهای اندیشکدهها و رسانههای غربی، عملکرد لاریجانی در این دوره ترکیبی از دیپلماسی محتاطانه، تأکید بر حقوق هستهای ایران، و تلاش برای اجتناب از ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل بود. برخی نکات کلیدی عبارتاند از:
دیپلماسی محافظهکارانه و عملگرایانه، توصیفی که غربیها از علی لاریجانی دارند، لاریجانی در مذاکرات با سولانا، بهویژه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، رویکردی عملگرایانه داشت. او تلاش کرد تا با پیشنهادهایی مانند «مدالیته» (طرحی برای راستیآزمایی صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی)، تنشها را کاهش دهد.
گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی (CFR) در سال ۲۰۰۶ اشاره میکند که لاریجانی برخلاف احمدینژاد، که مواضع تهاجمیتری داشت، به دنبال راهحلهای دیپلماتیک بود. او در مذاکرات ژنو و لیسبون، پیشنهادهایی برای همکاری محدود با آژانس ارائه کرد، اما این پیشنهادها به دلیل عدم حمایت داخلی (بهویژه از سوی احمدینژاد) و بیاعتمادی غرب به نتیجه نرسید.
منابع غربی، مانند گزارشهای مؤسسه بروکینگز (Brookings Institution)، تأکید دارند که لاریجانی با محدودیتهای داخلی مواجه بود. احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور، مذاکرات هستهای را بهصورت مستقیم تحت نظارت خود میخواست و اغلب بدون هماهنگی با لاریجانی، اظهارات تندی علیه غرب مطرح میکرد. این اختلافات در نهایت به استعفای لاریجانی در اکتبر ۲۰۰۷ منجر شد.
مقالهای در ژورنال Foreign Affairs (۲۰۰۷) اشاره میکند که لاریجانی در مذاکرات، تلاش کرد تا توازنی بین حفظ عزت ملی ایران و اجتناب از تحریمهای بینالمللی برقرار کند، اما عدم هماهنگی با احمدینژاد این تلاشها را بیثمر کرد.
یکی از انتقادات اصلی به دوره لاریجانی، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در فوریه ۲۰۰۶ است. گزارش اندیشکده کارنگی (Carnegie Endowment for International Peace) در سال ۲۰۰۸، این موضوع را به ترکیبی از سیاستهای تهاجمی احمدینژاد و ناتوانی لاریجانی در جلب اعتماد غرب نسبت میدهد. با این حال، برخی تحلیلگران، مانند مارک فیتزپاتریک در مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS)، معتقدند که لاریجانی در مقایسه با جانشینش، سعید جلیلی، رویکرد منعطفتری داشت و اگر حمایت داخلی بیشتری دریافت میکرد، ممکن بود از تشدید بحران جلوگیری شود.
علی لاریجانی در دوره اول دبیری شورای عالی امنیت ملی موفق شد مذاکرات را برای مدتی طولانی ادامه دهد و از قطع کامل گفتوگوها جلوگیری کند. دیدارهای او با سولانا در مسکو و لیسبون، زمینهساز مذاکرات بعدی بود. با این حال، به دلیل فشارهای داخلی و خارجی، مذاکرات به بنبست رسید و قطعنامههای ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ شورای امنیت علیه ایران تصویب شد، که تحریمهای اقتصادی را تشدید کرد.
گزارش اندیشکده شورای آتلانتیک (Atlantic Council)
در سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۷، علی لاریجانی را بهعنوان یک سیاستمدار عملگرا توصیف میکنند که در مقایسه با دیگر چهرههای اصولگرا، تمایل بیشتری به مذاکره داشت. با این حال، به دلیل نفوذ محدودش در مقابل احمدینژاد، نتوانست به نتایج ملموسی دست یابد و علی لاریجانی را بهعنوان یک واسطه بین اصولگرایان تندرو و میانهروها معرفی میکنند که تلاش کرد با حفظ خطوط قرمز نظام، فضای مذاکره را باز نگه دارد.
چشم انداز دومین دوره دبیری لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی
با توجه به سابقه علی لاریجانی در مدیریت کلان کشور و اوج گیری مجدد اش در ساختار حاکمیت بعد از دو ردصلاحیت تعجب آور و متوالی، در صورت بازگشت او به دبیری شورای عالی امنیت ملی، رویکردها و اقداماتی از این جنس قابل پیش بینی است:
تلاش فوری برای مهار برخی تندرویهای وحدت شکن در رسانه ملی و اصلاح و تصحیح خط خطرناک فعلی در صداوسیما که کشور و جمهوری اسلامی را فقط یک قشر اندک میخواهد و تعریف میکند و دقیقا به همین خاطر باید منتظر موج شدید تخریب از سوی این جریان علیه علی لاریجانی در هفتههای اخیر بود.
در موضوع هستهای، تغییر رویکرد مذاکراتی، کنار گذاشتن مذاکرات با اروپا و انداختن طرحی نو در "مداکره با آمریکا " مثلا تغییر شکل مذاکره از غیرمستقیم به مستقیم و تعیین و بکارگیری یک سیاست ویژه برای شخص ترامپ در دوره کنونی میتواند ابتکار علی لاریجانی باشد.
پیشنهاد طرحهای گامبهگام برای کاهش تنشها، مشابه «مدالیته» سابق برای ترمیم روابط سرد ایران و آزانس بین المللی انرژی اتمی میتواند رویکرد دیگر علی لاریجانی در هدایت پرونده هستهای در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی باشد.
امکان سنحی، ایجاد و تثبیت و اجرای نگاه واقعا استراتژیک به چین و روسیه در شرایط کنونی میتواند از جمله راهبردهای لاریجانی در تعریف امنیت ملی در شرایط کنونی باشد.
کاملا قابل پیش بینی است که دوره حضور علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی که با حکم مستقیم رهبری قانونی اجرایی خواهد شد، شاهد تقویت و مانور بیشتر جایگاه شورای عالی امنیت ملی بهعنوان مرجع اصلی تصمیم سازی خواهیم شد، در شورا عالی امنیت ملی که لاریجانی دبیر آن باشد، قطعا سوپرانقلابیها در اقلیت قرار خواهند گرفت.
لاریجانی همچین در سالهای اخیر، بهویژه در سفرهای دیپلماتیک به سوریه، لبنان، و مسکو (۲۰۲۴-۲۰۲۵)، نشان داده که به مسائل منطقهای و تأثیر آن بر مذاکرات هستهای توجه دارد و بازیگری معتمد و قدرتمند در صحنه سیاست ایران محسوب میشود.
البته علی لاریجانی چالشهایی در موقعیت جدید خواهد داشت، کمبود ارتباط مستقیم او با افکار عمومی و اقشار جامعه و بسنده کردن به جامعه نخبگانی و داشگاهی، یکی از نقاط ضعف علی لاریجانی است.
یکی از راهکارهای جدیدی که علی لاریجانی در ماههای اخیر و به خصوص بعد از جنگ دوازده روزه در پیش گرفته است کنار گذاشتن "کت و شلوار" و پیراهن پوشی متواضعانه و حضور در هیاتهای مذهبی و تبیین از روی "منبر" برای مخاطبانی که سوپرانقلابیها سیطره شان بر سادگی و پاک دلی آنان برپا کردند، قابل تامل بود.