به گزارش رکنا،وقتی به آن روزهای جنگ ۱۲ روزه فکر میکنم، یک لحظه خاص همیشه در ذهنم زنده میشود. ما در وزارتخانه، در شرایطی غیرمعمول و در محلی غیر از دفتر رسمیمان مستقر بودیم. ناگهان از طریق تیم حفاظت اطلاع دادند که آقای رئیسجمهور قرار است به آنجا بیاید و تاکید کردند که این موضوع را به کسی نگوییم.
ما هم سریعاً آماده شدیم تا جایی برویم که بتوانیم از ایشان استقبال کنیم. تیم حفاظت رفت تا مسیر ورود رئیسجمهور را هماهنگ کند. بعد از مدتی، خود آقای رئیسجمهور با حضورش وارد شدند و در حالی که پشت سر ایشان بودم، صدای ایشان را شنیدم که مرا صدا زدند: «اینجا هستم.»
این لحظه همیشه در ذهنم مانده است، چرا که نشان میداد ایشان به همه وزارتخانهها اهمیت میدادند و چندین بار شخصاً به مجموعه ما سر میزدند تا از نزدیک وضعیت را ببینند و دستورات لازم را صادر کنند.
خاطرات بسیار زیادی از آن روزها دارم، ولی وقتی صحبت از جنگ ۱۲ روزه میشود، به یاد دارم که آقای دکتر پزشکیان هم از پشت سر صدایم کردند: «ما اینجاییم.»
این لحظات، جلوهای از همبستگی و تلاش بیوقفه بود که در دل آن شرایط سخت، همه ما را به هم پیوند میداد.