به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، هشتمینشماره فصلنامه «خردورزی» ویژه تابستان ۱۴۰۴ به تازگی منتشر شده و روی پیشخان مطبوعات کشور آمده است. اینشماره از نشریه مذکور با محوریت پاسخگویی به سوال و محور موضوعی جامعهشناسی ایرانی با تیتر اصلی «آیا میدانید جامعهشناسی ایرانی در آستانه مرگ مغزی است؟» به چاپ رسیده است.
مجید رحیمی در سرمقاله اینمجله به «عبور از مرز خودباختگی در عصر انقلاب شناختی» پرداخته و درصدد آن است که شناخت روشنی از اهداف و دغدغههای شمارۀ هشتم این فصلنامه در اختیار مخاطبان قرار دهد. او در نقد جامعهشناسی زرد، پدیدهی خود تحقیری آکادمیک را مورد کنکاش قرار داده و فقدان عمق نظری روششناسی علمی و پشتوانهی پژوهشی معتبر جامعهشناسی را که تنها قابلیت مصرف رسانهای دارد مورد بحث قرار داده است.
پس از سرمقاله، هفت بخش مقاله با عنوانهای «آوای شناخت»، «حکایت خاک»، «شطرنج معنا»، «پژواک رنگ»، «هزارتوی ذهن»، «جغرافیای علم» و «عرش اندیشه» حاوی مصاحبهها و یادداشتهایی پژوهشی از اساتید مبرز در حوزهی علوم اجتماعی است که به سراغ واکاوی دقیق و عمیق موضوع جامعهشناسی در تمام ابعاد شناختی، گفتمانی، رسانهای، معناشناختی و حتی نگاه دینی آن رفتهاند تا تمام مسائل موجود پیرامون علوم اجتماعی را به خواننده عرضه کنند.
پرسش مهم «آیا تو فکر میکنی یا بدنت میاندیشد؟»، در طلیعه بخش اول این فصلنامه قرار دارد. اولین یادداشت پژوهشی متعلق به پروفسور مارک جانسون، نظریهپرداز فلسفهی کاربردی و استعارههای شناختی است که با عنوان «ذهن بدنمند»، نقش بدنمندی در شکلگیری معنا، تفکر و ارزشهای اجتماعی را مورد سنجش قرار میدهد. «مرزهای نامرئی توجه» نیز عنوان یادداشتی از لیلا اردبیلی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که فرهنگ بنیان بودن فرایندهای شناختی را بررسی کرده است.
محمدامین سرایی در یادداشتی، درد و رنج دستهجمعی را قویترین پیوند دهنده جامعه انسانی دانسته و «نقش دین در پیوند قلبهای منزوی» را موضوع قرار داده است. حجتالاسلام محمد وحید سهیلی با نگاهی به شکست نظرسنجیها در انتخابات 1403، اتکای صرف به نظرسنجی بهعنوان یکی از ابزارهای جمعآوری در علوم اجتماعی را نقد کرده و با تعریضی آن را «بازنده انتخابات با نسبت آرای بسیار زیاد!» معرفی میکند. پروفسور زولتان کووچش، نظریهپرداز زبانشناسی شناختی، تلاش میکند شناخت و بازنمایی استعارههای فرهنگی را در یادداشت خود با عنوان «آزادی با چهرهی زنانه» واکاوی کند.
حکایت خاک قرار است در دومین بخش پاسخ بدهد که «آیا ایرانی بودن شیوهای از اندیشیدن است یا فضایی برای زیستن؟» عبدالمجید مبلغی، استادیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی به سراغ بررسی ساختارهای شناختی در فهم پدیدههای اجتماعی ایران رفته تا راوی «روایت ناتمام ما» باشد. اما سید حسین شرفالدین، عضو گروه جامعهشناسی مؤسسه امام خمینی(ره) میخواهد موضوع را از زاویهی ناکامی جامعهشناسی در نجات جامعه بپردازد و این «طبیب بیمار» را محاکمه میکند. سینا کلهر در گفتوگویی که در اینشماره خردورزی چاپ شده، مسیر جامعهشناسی را «از رؤیای نوگرایی تا واقعیت انفعال» طی میکند و معتقد است جامعهشناسی که بایستی منتقد ایدئولوژی باشد، خود به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل شده است.
مینا رادمنش، نقشه ذهنی جامعه در تقابل نیاز و دگرگونی را با «آواز ققنوس از خاکستر استعمار» میشنود و آن را با قلم خود به تصویر در میآورد تا علت واقعی و پنهان ضعف جامعهشناسی را بررسی کند. در ادامه، سارا هوشمندی با نگاهی به تفکر اندیشمندان جامعه شناختی در افق فهم فرهنگی جوامع، میخواهد عمق مشکل جامعهشناسی را بهعنوان «یک متفکر در کما!» مورد تحلیل و کنکاش قرار دهد. حسن بشیر، استاد تمام جامعهشناسی ارتباطات بینالملل و میان فرهنگی دانشگاه امام صادق(ع) در مطلب بعدی که یکگفتگو با موضوع «جامعهشناسی نمایشی» است، به اینسوال پاسخ داده که آیا جامعهشناسی ایرانی، قربانی خودنمایی رسانهای شده است؟ گفتوگوی پایانی این بخش هم با تقی آزاد ارمکی استاد دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای بررسی علت عجز جامعهشناسی ایران از حل مسائل اجتماعی است و در یک کلام «نظام دانشگاهی در چنبرهی بوروکراسی» را مورد نقادی قرار میدهد.
اینک وقت «شطرنج معنا» است. آن هم با پاسخ به این پرسش که چگونه در دنیایی که ساختارها سرنوشت را رقم میزنند، میتوان هم آزاد بود و هم نظم آفرین؟ مهدی جمشیدی در یادداشت خود به منزلت و منطق «نظام پردازی» در علم اجتماعی اسلامی میپردازد و «تنبه به بایستگی گذار از نظریه به نظام» را مطرح میکند. هادی موسوی با بررسی میراث نادیده علوم اجتماعی اسلامی در برابر روایت استعماری غرب، موضوع «بحران روایت زدگی» را بهعنوان یک آسیب شناسی مورد واکاوی قرار داده است. پونه فضائلی، در یادداشتی با عنوان «برزخ تئوری و تجربه» به بازخوانی تطور جامعهشناسی میان خاستگاه غربی و ایرانی پرداخته است.
پروانه بیاتی با یادداشتی با عنوان «قطبنمای غرب بر لبهی آشوب» کژتابی شناختی در فهم پیچیدگیهای جامعهی ایرانی را مورد بررسی قرار داده است. «آوار آینهها و تصویر شکسته جمع» نیز عنوان یادداشتی از شیما فرزادمنش است که به نهی عرفانهای نوظهور از امر اجتماعی نظر دارد. آخرین یادداشت این بخش نیز با عنوان «چراغ خاموش سکولاریسم» از سیده فاطمه نعمتی پیشفرضهای پنهان در علوم اجتماعی را یکی از عوامل جدی خروج علوم اجتماعی از بیطرفی میداند.
بخش بعدی اینمجله با عنوان «پژواک رنگ» قرار است دانش علوم اجتماعی را از منظر رسانه و سینما مورد بررسی و نقد قرار دهد. نفیسه ترابی در یادداشتی با این سؤال که «سینما چگونه انقلابها را رقم میزند؟» نگاهی به نقش سینما در مهندسی احساسات اجتماعی داشته باشد. پس از آن در گفتوگویی با میکائیل دیانی، با عنوان «سینما؛ آینهی قدرت یا چکش تغییر؟» سینمای ایران را بر سر دوراهی گدا گرافی و امیدآفرینی مورد نقد و سنجش قرار داده است.
آرش فهیم، منتقد سینما است که با بررسی هالیوود، رؤیاسازی سرمایهداری را نقد میکند. پس از آن رامتین شهبازی، در گفتوگویی به چرایی ناتوانی لمس ذهن و قلب جامعه به واسطۀ سینما میپردازد و آن را «سینمای آشفته و هویت چهل تکه» معرفی میکند. آخرین یادداشت این بخش نیز متعلق به مسعود کارگر است که سینمای ایران و معکوس نگاری تحولات اجتماعی را مرهون «دوربینهای واژگون» سینما میداند و از این منظر بهنقد آن میپردازد.
«هزارتوی ذهن» عنوان بخش دیگری از این شماره مجله مورد اشاره است. حسین جعفرزاده در یادداشتی با عنوان «افسون زدایی از انسان» نقدی بر معنازدایی در علوم اجتماعی نوشته است. اسماعیل چراغی نیز در یادداشت خود با عنوان «غیبت معنا» به جدال انسان آسمانی با خاکستر جامعهشناسی معاصر میپردازد. نورالهدی حسین محمد نیز با روایتی از بازنگری هویت دیجیتال در سپهر آینههای هزار چهره، «کلاف خودآگاهی در عصر هشتگ و ترند» را واکاوی میکند.
در ادامه مطالب مجله پیش رو، محمد رهبری در یادداشتی با عنوان «وقتی دادهها میاندیشند» موضوع تحول در علوم اجتماعی به واسطۀ مدلهای محاسباتی را دنبال میکند. «راز دیدن آنچه همیشه میبینیم» عنوان یادداشتی از زهرا شیخ است که نقش تخیل جامعه شناختی و آشنازدایی در همدلی و منتقدتر شدن را بررسی میکند. فاطمه شفیعی نیز با بررسی نقش آموزش در بیدار کردن مسیرهای ناشناختهی ذهن، به دنبال «عبور از مسیرهای خفتهی مغز» است. در پایان نیز فاطمه باذلی محبوب در یادداشتی با عنوان «عدالت الگوریتمی»، موضوع جامعهشناسی هوش مصنوعی در نظام تربیتی را مطرح میکند.
«جغرافیای علم» ششمین بخش ایننشریه است که راهکارهای رهایی جامعهشناسی ایران از الگوهای غربی و خلق ابزارهای بومی تحلیل اجتماعی را بررسی میکند. از این رو در گفتوگویی با حسین حجت پناه با عنوان «سایه بلند عقب ماندگی» بحرانزدگی جامعهشناسی ایران را در عمق تاریخ به شکست چالداران میرساند و به دنبال ارائه راهحلی برای آن است. «افسون مشارکت وارداتی در هرم وارونهی قدرت» عنوان یادداشتی از طیبه محمدی کیا است که به بازخوانی نقش صدای جمعی در ساختار سیاسی میپردازد.
مریم منصوری در یادداشتی «مسئله اجتماعی در برزخ هستی و برساخت» به کاوشی در امتداد حکمت متعالیه پرداخته و به نسبیت گرایی پست مدرن نقدی زده است. ابوالفضل اقبالی نیز با بررسی «جنسیت بر امواج سنت و مدرنیته» دنبال نقد جامعهشناسی فمینیسم وارداتی و افق نظریه اسلامی در ایران امروز است. گفتوگو با محمدرضا قائمی نیک نیز پایان دهندهی این بخش است. تراژدی علومانسانی و اسلامی در دانشگاههای ایران در این گفتوگو مورد نقادی قرار میگیرد و از آن با عنوان «زخم عمیق معرفت شناختی» یاد شده است.
آخرین و هفتمین بخش مجله خردورزی نیز با عنوان «عرش اندیشه» درصدد بررسی این است که آیا میتوان در دریای تغییرات، با استناد به گزارههای آسمانی، به هدایت کشتی علم پرداخت؟ قاسم ابراهیمی پور در گفتوگویی علت تأسیس دانش اجتماعی اسلامی را بیاعتنایی دانشگاه به این زمینه دانست و آن را «فلسفهای نو برای چالشهای جهان معاصر» دانست. حسین بستان نیز با بررسی چهار دهه جامعهشناسی اسلامی در گذار از نظریه به عمل، دوگانهی «کلاف سردرگم یا افق نو؟» را مطرح میکند.
علی مصباح در گفتوگویی با عنوان «چرا نمیتوانیم علم را به حال خود بگذاریم؟» روشن میکند که علم دینی به دنبال «شناخت واقعیت» است، نه توجیه ایدئولوژیک مسائل و پدیدهها! سید مهدی موسوی نیز در یادداشتی به ژرفنای تمدن اسلامی و روح دانش اجتماعی مسلمین سفر میکند تا «نبض پنهان مدنیت» را اندازه بگیرد. حمید پارسانیا نیز در گفتوگویی به فراز و فرود تشکیل فلسفه علوم اجتماعی در ایران میپردازد.
«از قفس استعاره تا آزادی مفهوم» عنوان گفتوگویی با علی اصغر اسلامی تنها است که چگونگی تأصیل معرفت از محدودیتهای زبان استعاری را مورد بررسی قرار میدهد. پایان بخشِ بخش نهایی این مجله نیز یادداشتی از سید سعید زاهد است که با عنوان «سه گانه تمدنی در ایران معاصر» به دنبال بررسی جامعهشناختی تعامل و تقابل سبکهای زندگی است.
اینمجله با ۲۹۲ صفحه و قیمت ۲۵۰ هزار تومان منتشر شده است.