امین عربی در گفتوگو با خبرآنلاین اظهار کرد: این روزها، بسیاری از خانوادهها درگیر ثبتنام فرزندان خود در مدارس هستند؛ فرآیندی که به ظاهر ساده میآید، اما در دل خود دغدغههای عمیقتری را پنهان کرده است: از کیفیت آموزش گرفته تا عدالت تربیتی، از مشارکت مالی تا نگرانی درباره آینده فرزندان.
ضرورت بازتعریف نهاد آموزش
این پژوهشگر ادامه داد: در چنین روزهایی، بازنگری در سیاستها و ساختارهای آموزشوپرورش نه یک خواست فرعی، بلکه ضرورتی راهبردی است؛ اگر قرار است نظام تعلیم و تربیت، بنیانگذار توسعه پایدار باشد باید فراتر از نگاههای بخشی و موسمی، برنامهای همهجانبه برای آن اندیشید؛ برنامهای که از دل واقعیتهای میدانی، کاستیهای مدیریتی، و نیازهای فرهنگی جامعه برخیزد و با نگاهی علمی، منصفانه و ملی طراحی شود.
او اضافه کرد: ملتی که بر قلههای رفیع تاریخ ایستاده و در دامنههای فرهنگ و تمدن ریشه دوانده، تنها با چراغ هدایت معلمان است که میتواند مسیر آینده را روشن نگه دارد؛ ایران، سرزمین فردوسی و سعدی، حافظ و ابنسینا، همواره با فروغ تعلیم و تربیت، حیات فکری و فرهنگی خود را معنا کرده؛ در چنین سرزمینی، جایگاه معلم نهتنها شایسته تکریم، که بایسته بنیانگذاری یک مسیر توسعهمحور است.
عربی که معتقد است نظام آموزش و پرورش ما با دوگانگیهایی رنجآور مواجه است، گفت: از سویی برچسب «آموزش رایگان» بر پیشانی آن نقش بسته، و از سوی دیگر، خانوادهها با هزینههایی گاه فرساینده مواجهاند. گاه دیده میشود که در دل یکی از فرهنگیترین نهادهای کشور، بذر نابرابری، توصیهنامههای غیرعلمی و نوعی ناهماهنگی ساختاری، جوانه زده است؛ این شکاف میان ظاهر و باطن، تنها یک مسأله اقتصادی نیست؛ این خطرِ نهادینه شدنِ بیاعتمادی است، که هر جامعهای را از درون تهی میسازد.
او با بیان اینکه ما نیازمند بازتعریف نهاد آموزش هستیم، افزود: نهاد آموزش و پرورش باید به نهادی انسانساز، توسعهآفرین، و فرهنگپرور بدل شود. در این مسیر، چند اصل راهبردی حیاتی است.
انتخاب معلم بر اساس شایستگیهای علمی، تربیتی و شخصیتی
عربی انتخاب معلم بر اساس شایستگیهای علمی، تربیتی و شخصیتی را یکی از اصول راهبردی دانست و گفت: انتخاب معلم، نه یک فرآیند اداری که تصمیمی راهبردی برای سرنوشت یک ملت است. معلم باید بر اساس شایستگیهای علمی، توانمندیهای تربیتی، و بلوغ شخصیتی انتخاب شود؛ چرا که او نهتنها انتقالدهندهی دانش، بلکه الهامبخش نسلها و الگوی زیست انسانی است.
این پژوهشگر ادامه داد: معلمان نباید تنها کارمندانی با ساعات موظف تلقی شوند بلکه باید همچون ستارگان راهنمای آسمان فرهنگ، پرچمداران خرد، اخلاق و امید باشند. جامعهای که برای انتخاب معلم، صرفاً به مدارک و ضوابط اداری بسنده میکند، آینده خود را به سطحینگری و رکود خواهد سپرد.
عربی عنوان کرد: پیشرفت پایدار، از کلاس درس آغاز میشود. جایی که معلم، نه در حاشیه، بلکه در مرکز سیاستگذاریهای توسعه انسانی قرار دارد و به آینده تمدنی این سرزمین عشق می ورزد
بودجهریزی هوشمندانه؛ زیربنای آموزش باکیفیت
وی بودجهریزی هوشمندانه را زیربنای آموزش باکیفیت قلمداد کرد و گفت: ارتقای کیفیت آموزش، تنها با شعار و ساختارهای فرسوده میسر نیست؛ بلکه نیازمند تخصیص بودجهای واقعی، هدفمند و مبتنی بر آیندهنگری است.
عربی یادآور شد: در حالیکه در کشورهای توسعهیافته سهم آموزش از GDP به ۶ تا ۸٪ میرسد، ایران طی دهه اخیر کمتر از ۳.۵٪ را تخصیص داده است. این تفاوت، نشان میدهد آموزش رایگان واقعی بدون بودجهریزی هدفمند و سرمایهگذاری ملی امکانپذیر نیست؛ اگر آموزش و پرورش را زیربنای توسعه انسانی میدانیم باید آن را همچون یک سرمایهگذاری ملی بنگریم نه صرفاً هزینهای اداری.
او با بیان اینکه آموزش رایگان، تنها زمانی معنا دارد که «فرصت یادگیری باکیفیت» برای همه، بدون نیاز به پرداختهای پنهان، فراهم باشد، افزود: تحقق این هدف نیازمند بودجهریزی دقیق، تأمین منابع پایدار، و نظارت شفاف بر هزینهکردهاست؛ بهگونهای که اعتبارات صرف تربیت معلمان توانمند، تأمین تجهیزات آموزشی، و بهبود زیرساختهای مدارس شود، نه صرفاً پر کردن صورتهای مالی سالانه.
عربی افزود: اگر میخواهیم آموزش و پرورش، موتور محرک توسعه ملی باشد، باید نخست آن را از حاشیه تصمیمگیری به مرکز سیاستگذاری بیاوریم.
او بر مشارکت آگاهانه خانوادهها تأمین کرد و پرداختهای پنهان و تحمیلی را مورد نقد قرار داد و گفت: آموزش و پرورش زمانی شکوفا میشود که خانوادهها نه صرفاً بهعنوان منابع مالی، بلکه بهعنوان شرکای تربیتی و فرهنگی به رسمیت شناخته شوند.
به گفته او مشارکت خانوادهها باید در قالب گفتوگوی ساختاری، حضور در شوراهای مدرسه، و مشارکت در تصمیمگیریهای آموزشی تحقق یابد نه در شکل پرداختهای غیرشفاف، فشارهای مالی، یا هزینههای تحمیلی هنگام ثبتنام.
طبق اعلام عربی در برخی مدارس، شهریه اصلی تا ۸۰ میلیون تومان و کمکهای فوقبرنامه تا ۴۰٪ از این مبلغ است؛ یعنی مسئولیت مالی خانوادهها بهطور غیرشفاف و تحمیلی افزایش یافته است.
عدالت آموزشی زیر سایه پرداختهای پنهان
او با بیان اینکه عدالت آموزشی زیر سایه پرداختهای پنهان، تضعیف میشود، افزود: هنگامیکه مدارس برای بقا به منابع خانوادهها وابسته میشوند، فاصله طبقاتی در آموزش عمیقتر و فرصتهای یادگیری نابرابرتر میشود؛ چنین روندی، نهتنها اعتماد عمومی را فرسایش میدهد، بلکه پیام نادرستی به نسل جدید منتقل میکند؛ اینکه در جامعه، کیفیت آموزش را باید خرید.
عربی میگوید در نظامی پویا و پیشرو، مشارکت خانوادهها به معنای همفکری، همافزایی و هممسئولیتی است؛ نه به معنای جایگزینی نقش دولت در تأمین مالی آموزش عمومی
او بازآرایی مدیریت آموزش را پایان توصیهمحوری و آغاز شایستهسالاری میداند و ادامه میدهد: ساختارهای مدیریتی آموزش و پرورش نیازمند بازآرایی بنیادیناند؛ بازآراییای که از دل آن، شایستهسالاری، تخصصمحوری و سلامت اداری بیرون آید.
به گفته عربی اگر گلوگاههای تصمیمگیری، انتصاب و ارتقای مدیریتی در این نهاد، همچنان به توصیهنامهها، نفوذهای جناحی و رابطهمحوری آلوده بماند نهتنها کیفیت نظام آموزشی، بلکه اعتبار آن در چشم جامعه نیز فرو خواهد ریخت.
او آموزش را نخستین سنگ بنای اعتماد عمومی قلمداد کرد و یادآور شد: اگر در همین نقطه آغاز، شهروندان نشانههایی از بیعدالتی، فساد اداری، تبعیض یا بینظمی ببینند، پیام مهمی به جامعه مخابره میشود؛ اینکه شایستگی، تلاش و فضیلت اخلاقی در این کشور ملاک نیست. این آلودگی نرم، نهتنها روحیه دانشآموزان را تحلیل میبرد، بلکه مشروعیت نهاد آموزش را نیز از درون تهی میکند.
به اعتقاد عربی نظام آموزشی سالم، از مدیرانی سالم میجوشد؛ مدیرانی که با معیارهای روشن، آزمونهای حرفهای و نظارتهای بیطرفانه انتخاب میشوند.
آن طور که عربی میگوید هر گامی در جهت پاکسازی این ساختارها، گامی است بهسوی بازسازی اعتماد عمومی و بازآفرینی نهاد آموزش بهمثابه یکی از شریفترین ابزارهای توسعه ملی.