به گزارش اعتماد، انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی با حکم مسعود پزشکیان بعد از چند روز گمانهزنی و تحلیل در این باره بالاخره قطعی شد. انتصابی که نوعی بازگشت لاریجانی به شعام تعبیر میشود.
سال ۱۳۸۶ لاریجانی درحالی از دبیری این شورا استعفا داد که هم آن زمان و هم بعد از آن روشن بود و شد که نتوانسته با رییس وقت دولت کار کند. اختلافات محمود احمدینژاد و علی لاریجانی البته طی سالهای بعد فراتر از یک استعفا رفت. حالا اما بعد از سه دوره ریاست لاریجانی بر مجلس و دو ردصلاحیت او در انتخابات ریاستجمهوری، لاریجانی که از سال گذشته مشخصا بعد فراز و فرودهای بسیار رقبایش برای حذف او از صحنه سیاسی دوباره خلعت اعتبار در سلسله مراتب انتصابی در نظام را پس گرفته بود، به دبیری شورای عالی امنیت ملی منصوب شد.
همان شورایی که در دوره قبل وقتی دبیری آن را برعهده داشت عبارت معروف در غلطان دادن و آبنبات گرفتن را به کار برده بود. حالا اما دیگر نه مذاکرات با غرب فعلی جنس مذاکرات با غرب در آن زمان را دارد نه علی لاریجانی آن دبیر شورای عالی امنیت ملی است.
در هفتههای نخست پیروزی پزشکیان حدسهایی مبنی بر احتمال انتصاب لاریجانی برای دبیری شورای عالی امنیت ملی مطرح شده بود. آن زمان علی لاریجانی در گفتوگو با خبرآنلاین، تاکید کرد که مطلقا هیچ پیشنهادی برای حضور در دولت نداشته است.
حالا اما دوران جدیدی برای کشور ایجاد شده و شورای عالی امنیت ملی قرار است روزهای سختی را در راه داشته باشد. لاریجانی اما از دهه ۷۰ تا امروز مسوولیتهای مختلفی داشته؛ درست مثل رویکردهایش که در این سالها تفاوت زیادی کرد. از آغاز دهه هفتاد تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نمودار حرکت علی لاریجانی روند صعودی داشت: از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ او جایگزین محمد خاتمی
-وزیر مستعفی ارشاد کابینه اول اکبر هاشمیرفسنجانی- شد. سال ۱۳۷۳ با حکم رهبری ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده میگیرد و تا ۱۰ سال بعد یعنی ۱۳۸۳ در همین سمت میماند. یکی از پرچالشترین دوران لاریجانی در سالهای بعد همین دوره ریاست او بر صداوسیما بود. نقطه عطف این چالشها پخش برنامه «هویت» در آن ایام بود. او بعدها در زمان گفتوگوها در ایام انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در کلابهاوس گفت که «پخش برنامه هویت کار زیردستانم بوده است.»
او در همان نشست خبری مجازی در کلابهاوس درباره اعترافات اجباری در تلویزیون در دوران ریاست خود بر صداوسیما و ساخت برنامه هویت صحبت کرد و به خاطر آن اتفاقات تلویحا عذرخواهی کرد و گفت او در جریان نبوده است. اگرچه لاریجانی پیشتر در دفاع از برنامه هویت گفته بود «بسیاری از شخصیتهای مطرح شده در برنامه، افراد مذهبی و اندیشمند نیستند… یعنی این حضرات فکر میکنند ما اطلاع نداریم که از کدام سفارتخانه پول میگیرند که این مطالب را بنویسند.» اما گویا گذر سالها اگر بر هویت سیاسی لاریجانی هم اثر نگذاشته باشد بر نگاه او به برنامه «هویت» اثرگذار بوده است.
برنامه دیگری که در سالهای بعد موجب بازخواست لاریجانی شد، چراغ بود. برنامهای بعد از ریاستجمهوری خاتمی و قتلهای زنجیرهای از صدا و سیما به نمایش در آمد. در این برنامه تلاش شد دولت خاتمی را به دست داشتن در قتلهای زنجیرهای متهم کند.
لاریجانی در انتخابات سال ۸۴ گفته بود از مضامین برنامه چراغ هم اطلاع نداشته است. با وجود این نقدها در همان نشست کلابهاوسی در ایام انتخابات ۱۴۰۰، گفتوگوی کوتاه لاریجانی با فرخ نگهدار از چهرههای جریان «چریکهای فدایی خلق» نیز با بازتاب زیادی مواجه شد. سالهای بعد از صداوسیما اما برای لاریجانی سالهای تغییر رویکرد بود. سالهایی که با بالا رفتن سن او رفتارهای سیاسیاش نیز تغییرات جدی داشت.
دهه ۸۰ برای علی لاریجانی آغاز موقعیت قرار گرفتن او در دوقطبی با محمود احمدینژاد بود. وقتی در سال ۱۳۸۴ دبیر شورای عالی امنیت ملی شد دو سال بعد به دنبال اختلاف با محمود احمدینژاد، این سمت را رها کرد. مجلس هشتم نیز به بهارستان رفت و تا انتهای این دوره مجلس نیز در صندلی ریاست باقی ماند.
به نظر میرسد ۱۲ سال ریاست مجلس علی لاریجانی نوعی هویت پارلمانی برای او ایجاد کرد. این ۱۲ سال مملو از فراز و فرودهای مختلف بود؛ از درگیری با احمدینژاد و دولتش تا تصویب برجام و داستانهای مختلف رقابت با اصولگرایان و اصلاحطلبان برای تصویب صندلی ریاست مجلس.
تا پیش از لاریجانی هرگز هیچ یک از چهرههای سیاسی به این شکل در ساختار مجلس رسوب نکرده بودند. لاریجانی بالغ بر یک دهه ریاست نهاد قانونگذاری را در سه مجلس با رویکردهای مختلف سیاسی برعهده داشت. کارنامه مدیریتیاش در این ۱۲ سال مملو از نکاتی است که میتوان قضاوتهای متفاوتی درباره آن داشت اما به نظر میرسد در هیچ برههای به اندازه قبل و بعد از ریاست مجلس روحیه سیاسی او تغییر پیدا نکرده است. شاید دو نوبت ردصلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری طعم جدیدی از سیاستورزی در عرصه سیاست داخلی را برای او مفهوم کرد.
وقتی علی لاریجانی، رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی از ثبتنام در رقابتهای انتخابات مجلس یازدهم کنارهگیری کرد، این تصمیم از دو منظر تفسیر شد؛ بسیاری این تصمیم را نشانهای از پایان دوران سیاستورزی او خواندند و شاهدش را نیز وضعیت برادرش درنظر گرفتند؛ وضعیت صادق لاریجانی و درگیریهای تند او با محمد یزدی و شایعاتی مبنی بر اصرار صادق لاریجانی بر استعفا از شورای نگهبان و مجمع و رفتن به نجف.
برخی دیگر گفتند علی لاریجانی دل در گرو ریاست بر پاستور دارد. ثبتنام او برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و در ادامه ردصلاحیت او در دو دوره متوالی انتخابات و به فاصله ۳ سال، نشان داد که هیچ کدام از تحلیلها صددرصد منطبق بر واقعیت نبوده است.
اگرچه علی لاریجانی، در دومین روز از ثبتنام کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۳ با حضور در وزارت کشور ثبتنام رسمی خود را انجام داد اما ورود او به عرصه انتخابات زودرس تابستان سالی که گذشت، با طنازیهای سیاسی همیشگیاش همراه بود؛ انتشار تصویری از نقشه مسیر تاکسیهای اینترنتی. در تصویر منتشر شده مبدا وزارت کشور بود و مقصد پاستور. ذیل این تصویر درج شده بود که «بدون شما به مقصد نمیرسیم.»
این توییت علی لاریجانی «خبرساز» و با واکنشهای مختلفی همراه شد. اگرچه لاریجانی در جواب این شوخی خبرنگار که پرسید: «با اسنپ آمدید یا تپسی» با همان کاریزمای قهرآلود همیشگی گفت که «حرفهای مهمتری در آن -در توییت مذکور- بود.» اما احتمالا شاید حتی خودش هم تصور نمیکرد رهاورد حضورش در انتخابات و ارادهاش برای عبور از سد نظارت استصوابی دومین ردصلاحیتش از طرف شورای نگهبان باشد.
شورایی که وقتی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ بعد از ردصلاحیت او در نامهای ادله را برایش توضیح داد ریاست او بر مجلس تصویبکننده برجام را و مسائل خانوادگی و فرم و مدل پیگیری لاریجانی برای کارهای نمایندگان ردصلاحیت شده را از دلایلعدم احراز صلاحیتش خوانده بود. لاریجانیها البته هیچ کدام قصد کوتاه آمدن در مقابل این ادله را نداشتند؛ صادق بعد از این ماجرا از ترکیب شورای نگهبان کنار رفت و علی در نامههایش با ادبیاتی بیسابقه شورای نگهبان را سیاسی کار خواند و نوشت: «موضوع این است که عدهای میپندارند از انتخابات باید نتیجهای که آنان صلاح میدانند بیرون بیایید… یک کلام بگویید بنا داشتیم شما را حذف کنیم.» سقلمهها به علی لاریجانی اما ادامه داشت و ردصلاحیت او خنکی دل منتقدان و مخالفانش را دوچندان کرد، به خصوص نزدیکان سعید جلیلی که طعنه و کنایه را از همان زمان ثبتنام شروع کرده بودند.
ردصلاحیت علی لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و تصمیم او برای حضور دوباره در انتخابات این باور را ایجاد کرده بود که لاریجانی احتمالا با لابیهای پشت پرده و استجازههای خاص برای کسب کارت سبز تایید صلاحیت وارد عرصه انتخابات شده است.
اگرچه در سخنرانی ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۰ رهبری نظام بدون نام بردن از علی لاریجانی به «ظلم و جفایی» اشاره شد که علیه برخی کاندیداها یا اعضای خانوادهشان صورت گرفته و بر «جبران» تاکید شد اما نتیجه صلاحیت علی لاریجانی تغییر نکرد و شورای نگهبان هم اعلام کرد در بررسی صلاحیتها براساس قانون عمل کرده است. عجیبتر آنکه سه سال بعد هم دوباره شورا همان دست به فرمان را پیش گرفت.
آبان ماه سال گذشته وقتی سخنگوی وزارت خارجه نام علی لاریجانی را به عنوان مشاور رهبری برای دیدار با بشار اسد عنوان کرد، مشخص شد زمین بازی در حال تغییر است.
لاریجانی بارها در زمان ریاست بر مجلس با مقامات کشورهای مختلف دیدار کرده اما جنس این دیدار خارجی پیام داخلی روشنی داشت.
دولت بشار در آستانه سقوط بود و دیدار لاریجانی با او به عنوان مشاور رهبری از هر دیدار دیگری بین مسوولان ایرانی و بشار در تمامی سالهای قبل متمایزتر. همانجا بود که مشخص شد شورای نگهبان شاید بتواند مانع ریاستجمهوری علی لاریجانی و او را با شمشیر نظارت استصوابی کنار بزند اما لاریجانی تهنشین شده در عرصه سیاستورزی در سطحی دیگر از حکمرانی است و میتواند دوباره خود را احیا کند.
این سفر، لاریجانی پیام روشنی را مخابره کرد و بعد از آن نیز گفتوگوی او با وبسایت حفظ و نشر آثار آیتالله بازتاب زیادی در رسانهها پیدا کرد.
لاریجانی حالا ذیل تصمیم نهادهایی که سایه طیفهای خاصی از اصولگرایان بر سر آن است از میدان سیاستورزی انتخاباتی حذف شده است، اما با این حذفها، او کنار گذاشته نشد و به سطحی دیگر از سیاستورزی منتقل شد؛ سطحی که در آن اعتماد و شناختهای مبتنی بر عمر جمهوری اسلامی افراد را تایید یا رد میکند.
سفرهای علی لاریجانی به لبنان و سوریه برای انتقال پیامهایی از جانب نظام به مقامات این کشورها رخداد مهمی در سال ۱۴۰۳ برای لاریجانی در داخل کشور بود. در روزهای اخیر نیز حضور او در هیات میثم مطیعی نشان داد که فرمان هدایت بخشی از نیروهای انقلابی نیز به سمتی متفاوت از گذشته چرخیده است. تمامی این رخدادها پیام اصلی را مخابره کرد و حکم روز گذشته نیز فصلالخطاب این پیام بود: «لاریجانی حذف نشده است و به سطحی از سیاستورزی منتقل شده است؛ سطحی که «ثلمهای» به آن وارد نمیشود، سطحی خارج از دسترس مُهرها و متلکها، سطحی با احکام ویژه در مهمترین نهاد عالی امنیتی کشور.
اینکه لاریجانی توانست از تمامی این دستاندازها عبور کند و علیرغم تیغ شورای نگهبان در جایگاه جدیدی حاضر شود، البته بیارتباط با رگ و ریشه اصولگراییاش نیست. او اگرچه سالهاست از اردوگاه اصولگرایان فاصله گرفته اما بالاخره برخاسته از دنده راست سیاست در ایران است.
در کنار این موضوع چهرههای نزدیک به سعید جلیلی از تداوم حضور او در شورای عالی امنیت ملی بعد از انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر این شورا خبر دادند.
علیرضا قزوه که سابقه طولانی در فعالیت در کنار جلیلی در ایام انتخابات و غیر از انتخابات را دارد در مطلبی خطاب به محمود واعظی به کنایه به او گفته بود که درباره رفتن جلیلی از شورای عالی امنیت ملی اشتباه کرده است.
اما حفظ این ترکیب در چه شرایطی ممکن است. خبرگزاری تسنیم خبر داده است که احمدیان، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی به دولت میرود و در معاونتی که تشکیل میشود ایفای نقش خواهد کرد. در این شرایط حفظ مساله حقوقی دو نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی نیز ممکن است؛ علی لاریجانی و سعید جلیلی.