شمال نیوز / نویسنده و پژوهشگر- لطف الله سعیدی فر : در نظامِ ارتباطیِ نوین، «رسانهها» به عنوان ابزاری کارآمد برای توسعه، اطّلاعرسانی، آگاهیبخشی و روشنگری جامعه، از اهمیّت ویژهای برخوردارند؛ چرا که میتوانند با «کنشگری بجا» و «مطالبهگری بسزا»، ضمن اینکه صدای رسای مردم یک قوم باشند، نقش رهبری فکری و هدایت فرهنگی آن را نیز ایفا نمایند.
بر این اساس، آنچه در تحقّق این اهداف، مهم مینماید برنامهریزی استراتژیک و «هدفمندی است که در همسوئی با سیاستهای کلان نظام اسلامی، توسط مدیران و سکّانداران یک رسانه صورت میگیرد؛ و اهمیّت آن، زمانی دوچندان میگردد که راهبران آن رسانه - به ویژه یک شبکة رسانهای بومی – صاحب اندیشه، عقیده و ایدههائی «برآمده از همان خاک و خاطره»، «بالیده از همان اکوسیستم اعتقادی» و «تنیده در زیستبوم فرهنگی همان قوم» باشند؛ چرا که این احساس دلبستگی، تعلّق و خویشاوندی با اجزای فکری و فرهنگی یک قوم است که میتواند در اعتلای فرهنگ و هویّت بومی، افزایش سطح تعاملات درونقومی و بینقومی؛ و نیز همبستگی اجتماعی مردم آن نقش اثرگذار خود را به درستی ایفا نماید.
اهمیّت این یادداشت، در طرح پرسشی انتزاعی است، مبتنی بر همین اصل جامعهشناختی. پرسشی که نگارنده را - که بیگانه با فضای پژوهش نبوده و نیست - وا داشت تا با تجزیه و تحلیل روشمند دادههای عینی موجود در فضای حرفهای خود، به پاسخی درخور برساند. پرسشی که شاید این سالها، حتّی یکی از مهمترین دغدغههای درونساختاری، در همه عرصههای اجتماعی باشد. اینکه: «به راستی یک مدیر برخوردار از دانش تخصصی در کنار تعهّد، چقدر در راهبرد اصولی و سازمانیافتة نهاد تحت امرش، میتواند مؤثر باشد؟». پاسخ به این پرسش، از روی دادههای دریافتی به تفصیل بیان میشود تا در خلال آن، به این پرسش مهم نیز پاسخ دهیم که: «با توجّه به اینکه موضوع بحث، فعالیّت رسانهایست و مهمترین نقش رسانة بومی، تقویت و تعالی هویت بومی و قومیست، مدیری که دارای ویژگی آشنائی، آمیختگی و درهمتنیدگی با فرهنگ اجتماعی مردم منطقه است، چقدر میتواند در بازشناخت هویت بومی منطقه اثرگذار باشد؟»
پاسخ و نتایج بهدست آمده، شاید بتواند راهگشائی برای حلِّ بحران «مدیریت نخبهپروری» در زیستبوم استثنائی جغرافیای مازندران ما باشد.
به زعم بسیاری از صاحبنظران و فعّالان رسانهای، «شبکه تبرستان» به عنوان عنصری مهم و کارآمد در جغرافیای فرهنگی – رسانهای اقوام ایرانی، طی سالهای اخیر، با بهرهمندی از تفکّر، طرحواره و ایدههای خلاّقانه و راهبردی یکی از شاخصترین نیروهای بومی خود بوده است که البتّه در ادوار مختلف تصدی بر رسانة استانی، مغفول مانده بود.
بررسی دادههای مبتنی بر تحلیل گفتمان رایج در عرصة ارتباط و رسانه، طی حدود هفت سال اخیر، نشان از واقعیتی واضح در عملکرد این شبکه دارد؛ و آن، کارکردِ «جریانسازی» این رسانة مرجع، در بازمهندسی رسالت رسانهای و پیشرفت در جهت نیل به تمدّن نوینی است که در آن، هم از تمام ظرفیتهای وسیع بومی، از شرق تا غرب و از کوهپایه تا دشت، استفادة چشمگیری شده است؛ و هم جاذبههای رسانهای با اتکا به نوآوری مضمونی و فنّاوریهای نوین ساختاری، باعث آشتی دوبارة طیف وسیعی از مخاطبان با رسانة استانی گردیده است؛ ضمن آن که مشارکتانگیزی مردمی در سایر کنشهای اجتماعی نیز، به وضوح از قاب آن نمایان است و دریافتهای دادهپردازانه مرکز پژوهش و ارزیابی درونسازمانی نیز، گواهی بر این مدعا است .
امّا در معرصه عمل و رویکرد «میدانی»، افزایش مشارکت مردمی در جریان برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، بدون شک، نمود و نشانی از این نوآوری است؛ و حاصل عملکرد خلاقانة سکاندار این رسانه بومی. مردی که با بهرهمندی از هوش تحلیلی و دانش سیاسی در کنار کولهباری از تجربة سالها کنشگری اجتماعی، در عین برخورداری از شاخصة «جواناندیشی» و «مطالبهگری» توانست در اقدامی مبتکرانه «شبکه تبرستان» را به رسانهای رسا برای انعکاس تمامی صداها وسلیقههای سیاسی و فکری بدل نماید؛ ابتکار راهاندازی 9 شبکة رادیوئی و تلویزیونی محلّی با 7560 دقیقه مناظره انتخاباتی نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در 9 حوزه انتخاباتی استان با هدف شنیده شدن همه صداها و سلایق موجود در فضای سیاسی روز جامعه، آن هم به احترام مردمی که حق انتخابی درست و آگاهانه دارند. به ویژه اینکه این تدبیر هوشمندانه، از آنجا اهمیتی چشمگیر داشته است که توانست با رعایت عدالت رسانهای و پوشش فراگیر فرکانسی در تمام نقاط استان، مازندران یکپارچه را از آسیب تجزیه و تقسیمشدگی نجات دهد که این، خود به تنهایی، گامی فراتر از تمام تلاشهای اینهمه سال برخی نهادهای اجرایی بوده است. باید پذیرفت که این شگرد هوشمندانه، ناشی از تجارب اجرائی و دانش مدیریتی «راهبر وقت رسانه استانی» بوده است.
کسی که در تقویت، تحکیمبخشی به همین اصل «انسجام منطقهای» با تمام قوا، برای «اِچ دی سازی سیستمهای انتقالی زمینی و ماهوارهای» همّت گماشت تا به عنوان اولّین مرکز پیشرو در توسعه تجهیزات فنّی بتواند با تقویت فرستندههای پرقدرت، تمام مازندران یکپارچه را تحت پوشش پخش رسانهای خود حفظ نماید. فرآیندی که با زحمت فراوان انجام شد امّا تا همیشه باقی ماند. نکتة جالبتر آنکه تدبیر خلاقانه اصرار بر «فعّالسازی رادیو دریا» با تمام مشکلات و محدودیتهای موجود، در تکمیل و تقویت همین همافزایی جغرافیایی شرق تا غرب مازندران بود که در این دوره، محقق گردید.
بدون شک، کاربران عرصه رسانه و سیاست به خوبی میدانند که «به عمل آوردن» چنین ایدهای، آن هم در سطح رسانه فراگیری همچون «صدا و سیما»، نمیتواند فرآیندی سهل و ساده باشد؛ امّا آنجا که «هنر متعهد»، در کنار «تفکّر عمیق دینی»، در کالبدی سرشار از شور انقلابی قرار میگیرد، شاکلهای شگفت را رقم میزند که نمیتواند جز در عنوان و نشانی آشنا، به نام «دکتر هادی ابراهیمی» بروز یابد. نام و نشانی که در تمام مسئولیتهای پیشنهادی و پیشین اجرائی، حتّی پیش از راهبری «صدا و سیمای مرکز مازندران»، از تصدّی فرمانداری تنکابن، تصدّی «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان» و حتّی جایگاه پُرکنش و حسّاسی چون «معاونت سیاسی ، امنیّتی استانداری مازندران» نیز همینگونه مبتکرانه، مدّبرانه، مؤمنانه و مسئولانه ظهور کرده بود.
آن چه طی این سالها مسئولیتِ «هادی رسانه»، بیش و پیش از هرچیز نمودی روشن دارد، ایفای نقش «قرارگاهی» رسانه استانی در راستای ایجاد همبستگی اجتماعی، افزایش آگاهی و اعتماد عمومی، توسعة اقتصادی، حمایت از تولیدات بومی، حفظ منابع و سرمایههای طبیعی و ملّی؛ و تقویت حوزة گردشگری است. بهویژه رونق صنعت گردشگری در دو سویه سودمند، یکی: با محوریت «دریا و جنگل» و دیگری: «بقاع متبرّکه و یادمانهای شهدا»، که بیگمان باید آنها را «نشانِ مُهرشده ارادت» بر خاک خاطرهخیز دیار علویان دانست.
در همین راستا، ایدهپردازی، طراحی و تولید برنامههائی مانند «برنامة رادیوئی دریا تا دریا»، بر اساس سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب در حوزة اقتصادِ دریامحور با اجرای مشترک و هفتگیِ 9 استان همنشین با دریا،
برای اوّلین بار، تولید و پخش مستند «روایت 25»، (با موضوع خطشکنان لشکر 25 کربلا)
تولید و پخشِ مستند زندگینامة «علما و مشاهیر مازندران» از جملّه علاّمه فقید آیتالله حسن علامه حسنزاده آملی، تقدیرشده توسط مدیران ستادی و پخش از شبکههای سراسری بهجهت ایدهپردازی خلاقانة مدیرکل مرکز در طراحی و ساخت مستند.
تولید و پخش 13 قسمت سریال 45 دقیقهای «هزارجریبیها» (با موضوع شهدای مدافع حرم)
تولید و پخش 13 قسمت سریال 45 دقیقهای «هدارِپِه» (با موضوع فرهنگ ایثار و شهادت)
تولید و پخش 31 قسمت، سریال چهل دقیقهای «دامون» (با موضوع صیانت از جنگلهای هیرکانی)
تولید و پخش 13 قسمت، سریال 45 دقیقهای «کَلیوَنگ» و نیز تولید و پخش 13 قسمت سریال 40 دقیقهای «دیما» (با موضوع حفظ منابع طبیعی) در شبکة سراسری «یک» و شبکة استانی،
و بیش از 150 برنامه مستند تلویزیونی، با هدفِ بازخوانی فرهنگ بومی و ترویج سادهزیستی با محوریت روستا، بر اساس سند تحوّل رسانة ملّی، آن هم در دورهای که رویدادهای سیاسی، تهاجمات استکباری و حتّی «کارزار کرونا» و وقایع پس از آن، محدودیتهای فراوانی را در حوزههای فنّی، تولید و حتّی تأمین منابع فراهم میآورد.
اینها، تنها بخشی از فعالیّتهای جهادی «چراغدار رسانه استانی» طی حدود هفت سال هدایت آن است. هدایتی که با روشی مدبّرانه و نگرشی مسئولانه، «شبکه تبرستان» را طی زمان اندکی، به یکی از بازوهای مهم و معین شبکههای سراسری «یک»، «دو»، «خبر 2» و «افق» تبدیل کرد تا فرصتی باشد برای بازنمایی تولیدات و محصولات محتوامحور هنرمندان مازندرانی و اعلان و انعکاس ظرفیت بالای فکری و فرهنگی أهالی این دیار در عرصة ملّی و به سراسر ایران.
بدون شک، آنچه میتواند باعث ایجاد انسجامی عمیق در لایههای کارکردی اهالی رسانه گردد و تقویت بیشتر این انسجام و متعاقب آن، ترازمندی تولیدات آن را سبب گردد، «مدیریت کوشا و کارای این فضا» خواهد بود. مدیریتی که شاید یکی از مهمترین دستاوردهای راهبردی آن، در طی حدود هفت سال این بوده است که با اتکا به تلاشِ «تفکّرمحور»، «تدبیرگرا» و «مبتنی بر تعاملِ» رأس هرمِ این رسانه، نام و نشان، تاریخ و جغرافیا، ورزش و فرهنگ بومی مازندران، بیشتر از سایر نواحی و اقوام ایرانی، در قاب تصویر شبکههای سراسری نشان داده شده و مایة مباهات هر مازندرانی را فراهم آورد.
دیگر فعالیّتهای مهم صدا و سیمای مرکز مازندران در طی حدود 7 سال اخیر، معطوف به تولید در حوزههای زیر است:
- طراحی و تولید مجموعه مستندهای «مازندران در قلمرو رؤیای سپید»، «چلّه برون»، «دادیار»، «نوای درّه نور»، «ریرا»؛ و مجموعه مستند روتین «بهشت پنهان» و «سوت گلخانه» که در جشنوارههای مختلف حائزِ رتبة برتر کشور گردید.
- در حوزه سبکِ زندگی، عفاف، حجاب و الگوی زن ایرانی، طراحی و تولید برنامههای «خانواده و زندگی»، «خونه زندگی» و مستندگزارشی «ماه دیم» که با پخش از شبکة دو سیما همراه بوده است.
- در حوزه روایتِ پیشرفت: برنامة «تلاشگران»، «جامعه، فرهنگ و اقتصاد» و « افتخارِ هر ایرانی»؛
- در حوزه کنشگری اجتماعی و تقویت انسجام عمومی، پوشش رسانهای هفت دوره انتخابات طی هفت سال تصدی بر رسانه.
- در حوزه روایت هوشمندانة تاریخ و مقابله با جریان ارتجاع و تطهیر پهلوی و تقویت هویتِ جهانامتی: تولید برنامههای «ملکوت»، «روایت ما» و «طلوع»... راستای سیاستهای کلان سازمان، سند تحوّل رسانه، سند زیستبوم و سند اقدام، با رویکرد آگاهیبخشی و امیدآفرینی با بهرهگیری از زبان روایتگری آقای «خسرو معتضد» تاریخپژوه معاصر با عنوان «مازندران در گذر تاریخ»
و نیز تولید نماهنگهای حماسی در حوزه ایثار و شهادت همچون «اقیانوس بیکران» و «همکلاسیها» که حکایت از برداشتن گامهای مؤثری برای تقویت جاذبه رسانهای و توجّه به ظرفیتهای بومی استان مازندران دارد؛ و نیز«سموفونی بزرگ اردیبهشت مقاومت» که اتّفاقی بینظیر در استفاده از ظرفیتهای موسیقائی منطقه بوده و مورد توجّه سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی در سفر به مازندران نیز قرار گرفت.
اتخاذ طرحوارههای مؤثر و بهرهگیری از ساز و کارهای استراتژیک مدیریتی نیز، نقش بسزائی در اثرگذاری کارکرد رسانهای شبکة تبرستان در این مدّت حدود هفت سال داشتهاند که در ذیل به آنها اشاره میشود:
1- اتّخاذ سیاست «نیروسازی» با رویکرد «جوانگرایی»، در کنار هدایت استعدادها و استفاده از ظرفیتهای هنری و علمی؛ و نیز توانمندسازی نیروهای موجود با قابلیت فعالیّت در چند عرصه، به منظور تحقق شعار «ساماندهی» نیروهای سازمانی، به ویژه در دورة مدیریت جدید سازمان صدا و سیما، جناب آقای جبلّی، با اتکا به سند تحوّل رسانه ملّی در افق 1405.
2- ایجاد فضای دوستانه، بدون تنش، آرام، پویا، کوشا و مطالبهگر در هر حیطههای «تولید و پخش» صدا، سیما، خبر و فضای مجازی، با هدف «تمرکز نیروها بر تولید برنامههای اثرگذار، خلاّقانه و «حفظ سیاستهای سازمان در عین حفظ رضایت مخاطبان».
3- اولویتبخشی به تولید برنامههای مبتنی بر فرهنگ بومی، با هدف «اعتلای زبان بومی»، «موسیقی بومی»، «هنرهای بومی»، «بازیهای بومی»، «شعر و ادبیات بومی»، «آئینهای خاصِ بومی» متناسب با نیاز مخاطبان و شرایط روز جامعه، با هدف حفظ و اعتلای فرهنگ بومی در عین امیدبخشی، نشاطآفرینی و آگاهبخشی به مخاطبان.
4- توجّه ویژه به تقویم انقلاب به ویژه «مناسبتهای ملّی، مذهبی و یادوارههای شهدا»، با تولید و پخشِ برنامههای «مخاطب محور»، مبتنی بر «پژوهش و بینش دینی» و «بصیرت انقلابی»، با هدفِ هدایتِ فرهنگی جامعه، تقویت هویّتِ اسلامی ایرانی، ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی؛ و الگوسازی از سیره و روش «پیشوایان دینی و مذهبی»، منش «پیشقراولان انقلابی» و مرام «حماسهسازان عرصة جهاد و ایثار و شهادت». بهخصوص اینکه در طی این هفت سال، حجم وسیعی از آئینهای یادوارة شهدای شهرها، روستاها و مناطق مختلف استان، به صورت زنده، از سیمای مرکز مازندران پخش میشد تا به کمک «رسانه استانی» تمام خانوادههای مازندرانی همنشین محفل شهدا باشند.
5- توجّه به جایگاه ارجمند «مخاطبان» در تمام برنامهها؛ و نیز حفظ و اعتلای این پیوند با «شخصیتبخشی به مخاطبان»؛ و تقویت بُعد «مطالبهگری رسانة استانی» به عنوان بازتابدهندة مطالبات مردمی؛ و انتقال طرحوارهها و پیشنهادها به مسؤلان به منظور رفع مشکلات و کمک به رشد و توسعة همهجانبة استان مازندران.
6- تولید برنامههایی با محوریت «تقویت باورهای مردمی»، «ترویج ولایتپذیری» در راستای تحقق آرمانهای گام دوم انقلاب، «توجّه به توسعة همهجانبة استان» با روایت پیشرفتهای اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و علمی استان.
7- هدفگذاری در تهیّه و تولید برنامههای فاخر، دانشمحور، پژوهشبنیان و مخاطبپسند با «بهرهمندی از «خردِ جمعی» و اتخاذ سیاست «تقویت شورای طرح و برنامه»، «تشکیل جلسات هماندیشی با نویسندگان، طرّاحان، مبتکران، منتقدان و پژوهشگران داخل و خارج سازمانی»، «تشکیل نشستهای مستمر به منظور بحث، بررسی و نقد برنامهها با حضور عوامل برنامهساز» و «تقویت شورای اندیشهورز» در راستای تحقق اهداف «سند تحوّل رسانه».
8- پویاسازی و هدفگذاری ویژه در تهّیّه، تولید و پخش برنامههایی که با محوریت و دستورالعمل «معاونت امور استانها»، به صورت سراسری، از سایر مراکز پخش میشود که بنا بر مستندات موجود از ارزیابیها، «صدا و سیمای مازندران» موفّق به کسب عنوانهای برتر کشوری گردیده است.
9- تنوّعبخشی و خلاقیّتافزایی در طراحی و اجرای «کنداکتور پخش صدا، سیما، خبر»، با ایجاد رنگآمیزی در ساختار و محتوا، جاذبهآفرینی و توجّه به ساعت بیولوژیکی مخاطبان و نیاز جامعه.
و 10- اتّفاقی خلاقانه که باعث شد «صدا و سیمای مرکز مازندران» پنج سال متوالی در صدر شبکههای استانی، به عنوان «قرارگاه رسانهای» با پوشش زنده سفر زائران اربعین و کربلای معلّی، نجف اشرف و شهرکاظمین که به نظر، همین کارکرد، باعث شد به صورت تدریجی نقش «قرارگاهی» رسانه، در فضای گفتمانی جریان تحول رسانه شکل بگیرد.
شکّی نیست که «مدیریت» اصطلاحیست برآمده از «تدبیرگری»، و «تصدّی»، آن هم بر یک نهاد اثرگذار فرهنگی است که به تعبیر حضرت امام رحمهالله علیه، باید آن را یک دانشگاه عمومی دانست، زمانی نقش استراتژیک خود را نمایان میسازد که همان ویژگیهای پیشتریاد شده، یعنی «برآمدن از این خاک»، «بالیدن از همین اکوسیستم اعتقادی» و «تنیدگی با فرهنگ همین قوم» در قامت چهرهای خلاق، هوشمند و اندیشمند تجلّی یابد. چنانکه بیگمان آشنائی سکاندار حدود «هفت سال» اخیر رسانة استانی با درد و رنج و شادی و شالی این دیار بود که توانست در فرآیند بالندگی هویّت فرهنگ بومی و اعتلا و انعکاس آن، نقشآفرینی نماید. بالندگی و اعتلای فرهنگی که ریشه در ارادت به خاندان ولایت علیهمالسلام دارد؛ و کشتزاریست آمیخته با رنج برنجکارانش... و آراسته به خون 14500 تن از فرزندان شهیدش.
فرهنگی که «شالیزارهایش» حکایت از شادی کودکانش دارد و «آیشها» روایتگر آزادگی و ایمان پیران آن است...
فرهنگی تنیده با تار و پود متانت مادرانی که گلیم عفّت، در کرچالِ عزّت میبافند... و پدرانی که بهرنج، رزقی حلال مینهند بر سفرة رحمتِ خانوادههای ایرانی.
و رسانهای که رسالتش، انعکاس تمام این زیبائیها، به زبان هنر است. آن هم با بهرهگیری از تمام ظرفیتهای بومی موجود، از شرق تا غرب استان... و افتخاراتش این بوده است که در طی این حدود هفت سال، به صورت متوالی به عنوان «مرکز برتر در حوزة ایثار و شهادت» گدست یافت که با پوشش کمنظیر «دوّمین کنگرة ملّی شهدای استان مازندران»، خون تازهای در رگهای غیرتمند مردم این دیار وارد کند.
رسانهای که افتخارش این است، أهالی آن، با حمایت و هدایت سکاندار مرکز، در بسیاری از جشنوارههای ملّی و بینالمللی، همچون جشنواره تولیدات مراکز، شهید سلیمانی، ابوذر، عمّار، فانوس، جشنواره نشان ملّی فردوسی (در حوزة پاسداشت زبان فارسی)، صاحب عناوین برتر گردیدند.
اینها، تنها بخشی از عملکرد پرستاره و درخشانِ اندیشة خلاق، پویا و پرشور «ابراهیمی»ست که بر هر مَسندی از خدمت که نشست، ابتدا بنیانهای پوشالی واهمه از نوگرائی را در هم شکست و بنائی نو، با اهدافی نو و طرحی نو درانداخت.
اینجا، تنها سخن از مردی شد که با تمام ابعاد «یک رسانه»، هم آشنائی داشت... هم دلبستگی داشت... هم پلّه پلّه، مسئولیتهای مختلف رسانهای را پیمود، و از نردبان آن بالا آمد... با تخصص و هنر متعهّدش، حدود هفت سال، بر بلندای این پهنه تابیدن داشت... و به عنوان یک دلسوختة فرهنگ بومی و دلبسته به این جغرافیای تاریخی، در قاب یادمان مردم دیار علویان، به یادگار باقی ماند.
صاحبقَلمی با بیش از 50 عنوان مقالة علمی – پژوهشی ISIو بیش از سههزار یادداشت تحلیلی در زمینههای مختلف اجتماعی و رخدادهای جاری، که به حق، در چنین سطحی از مسئولیت، بسیار کم اتّفاق افتاده است.
هنرپروری برآمده از همین زادبوم... و به همین دلیل، آشنا با زیر و بم فرهنگ بومی این دیار... که اگر چنین نبود، مجالی برای بروز هنرمندان بومی این دیار هم شاید فراهم نمیشد.
باشد که «رسانة ملّی»، در عرصههای وسیعتر راهبردی، و سایر نهادهای اجرائی و عملیاتی، در سطوح تحوّلی و جریانسازی خود، از اندیشه، تجربه، و کارآئی و کارآزمودگی چنین فرهیختة صاحب سبک و قلمی، محروم نماند.