فرارو به نقل از مجله دِ آمریکن کانسرویتیو، آورده است ، در پی ادعای « دونالد ترامپ »، رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر اینکه حملات اسرائیل و ایالات متحده در ماه ژوئن « برنامه هستهای ایران را بهطور کامل نابود کرده است»، واقعیت این است که توانمندیهای هستهای تهران به سادگی قابل حذف یا بمباران نیست.
اکنون واشنگتن، تهران و قدرتهای اروپایی در آستانه رویارویی تازهای بر سر احیای شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل قرار دارند؛ قطعنامههایی که اجرای آنها در پی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ متوقف شده بود. تصمیم نهایی برای فعالسازی این مکانیزم در دست فرانسه، آلمان و بریتانیا است؛ تصمیمی که میتواند تعیینکننده باشد: آیا هنوز مجالی برای دستیابی به یک توافق «ترامپی» با ایران باقی مانده یا خیر.
در نگاه نخست، این تصمیم بیش از هر چیز به یک معادله «باخت-باخت» شباهت دارد. در صورت خودداری قدرتهای اروپایی از فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم ها، احتمالاً آنها و ایالات متحده برای همیشه فرصت احیای قطعنامههای جامع شورای امنیت علیه ایران را از دست خواهند داد؛ نتیجهای که ظاهراً هیچیک از طرفها مایل به پذیرش آن نیستند. هرچند این قطعنامهها در مقایسه با تحریمهای شدیدتر آمریکا اثر عملی محدودی دارند، اما مفاد کلیدی و حساس را در بر میگیرند؛ از جمله همان اولتیماتوم بحثبرانگیز «غنیسازی صفر» که سالها بهعنوان مانعی جدی بر سر راه تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای عمل کرده است.
بازگشت این قطعنامهها میتواند مشروعیت بینالمللی لازم را برای اقدامات پرریسک اسرائیل در حذف گزینه دیپلماسی از میز مذاکرات فراهم کند و عملاً مسیر را برای آغاز فصل تازهای از تقابل با ایران هموار سازد. هرچند اروپاییها در سالهای اخیر بیش از گذشته با فشارهای آمریکا و اسرائیل علیه تهران همراهی کردهاند، به نظر میرسد انگیزه اصلی آنها از بررسی ابزار «اسنپبک» نه الزاماً پیشبرد تحولات در جهت منافع مستقیمشان، بلکه حفظ جایگاه و نقش خود در معادلات پیچیده آینده است.
با این حال، فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم ها بهاحتمال فراوان برای تقریباً تمامی طرفها جز شاید تندروهای تهران و اورشلیم که از تشدید رویارویی ایران و غرب سود میبرند پیامدهایی فاجعهبار خواهد داشت. ایران پیشتر هشدار داده که در صورت بازگشت تحریمهای سازمان ملل، از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد؛ موضعی که در دورههای گوناگون و از سوی دولتهای مختلف ایران تکرار شده و نمیتوان آن را به سادگی نادیده گرفت.
بهسادگی میتوان پیشبینی کرد که مقامات ایرانی، پس از فعالسازی «اسنپبک» و در حالی که زیر فشار «ششگانه» تحریمها قرار دارند و حتی هدف حملات نظامی قرار گرفتهاند؛ آن هم با وجود تأیید اطلاعات آمریکا مبنی بر نداشتن برنامه فعال برای ساخت سلاح هستهای، دیگر دلیلی قانعکننده برای ماندن در ان.پی.تی نیابند. در چنین وضعیتی، ایران ممکن است اسرائیل ، قدرت هستهای اعلامنشده منطقه که بهتازگی با پشتیبانی آمریکا خاک ایران را هدف قرار داده یا کرهشمالی که پیش از آزمایش سلاح هستهای از ان.پی.تی خارج شد، بهعنوان الگوهای امنیتی مؤثرتر در نظر بگیرد. در این چارچوب، پایبندی به قوانینی بینالمللی که در بهترین حالت بهشکل گزینشی و ناعادلانه اجرا میشوند، برای تهران بیش از پیش به یک بازی بازنده شباهت خواهد داشت؛ بهویژه وقتی یک موشک اسرائیلی تا آستانه هدف گرفتن مقامات یا مردم ایران پیش رفته باشد.
چه بخواهیم چه نخواهیم ، خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) در صورت فعالشدن مکانیسم بازگشت خودکار تحریم ها، پیامی است بسیار محتمل و این رخداد بلافاصله زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درخواهد آورد. در چنین شرایطی، فشارها بر ترامپ برای حمله به ایران بار دیگر به اوج میرسد؛ این بار احتمالاً بدون حاشیهامنِ امکان چرخش به سمت آتشبس. رئیسجمهور آمریکا خود را دوباره در مسیری خواهد دید که مدعی است قصد ورود به آن را ندارد: یک جنگ بیپایان دیگر در خاورمیانه.
در این پرونده، فراتر از دو گزینه حمایت از فعالسازی اسنپبک یا رها کردن کامل آن، یک مسیر برای ترامپ باقی میماند:
تمدید مهلت اسنپبک به شکلی که با یک جدول زمانی واقعبینانه برای دیپلماسی همخوانی داشته باشد. اگر اروپاییها در هفتههای پیشرو بتوانند امتیازاتی از ایران بگیرند ؛ کشوری که احتمالاً مایل است از بازگشت قطعنامههای شورای امنیت جلوگیری کند، بهشرط آنکه این کار بدون خدشه به اعتبارش انجام شود. برای مثال، تهران شاید حاضر شود برخی اقدامات اولیه را برای بازگرداندن نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بپذیرد. اما حتی اگر چنین توافقی حاصل نشود، باز هم تمدید مهلت اسنپبک محتملترین و کمهزینهترین گزینه پیش رو خواهد بود.
در شرایط کنونی، برنامه هستهای ایران دستکم تا حدی زیر آوار حملات اخیر قرار گرفته و هیچ تصویر روشنی از میزان تخریب یا بخشهای سالم آن در دست نیست. نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قربانی قابلپیشبینی این حملات بود و ایران نیز بر این باور است که در آینده احتمال دارد بیش از آنکه با توافق مواجه شوند، با جنگ روبهرو گردند؛ بر همین اساس نیز خود را آماده میکنند. در چنین فضایی، انتظار اینکه تهران اهرم اصلی خود یعنی ذخایر قابلتوجه اورانیوم با غنای نزدیک به سطح تسلیحاتی را صرفاً برای به تعویق انداختن بازگشت تحریمهایی که بیش از یک دهه پیش هم تجربه کرده، دوباره زیر نظارت بینالمللی قرار دهد، واقعبینانه به نظر نمیرسد. اگر این تحریمها بازگردند، ترامپ نباید امید چندانی به واداشتن ایران به امتیازدهی داشته باشد؛ چهبسا نتیجه معکوس شود و تهران بر مواضع خود بیش از پیش پافشاری کند.
به همین دلیل، نیاز به زمان بیشتری احساس میشود. آمریکا و اروپا میتوانند به توافقی دست یابند که بر اساس آن، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و بند کلیدی اسنپبک آن برای یک سال یا حتی بیشتر تمدید شود. چنین اقدامی، قدرت بالقوه اسنپبک را با یک فرآیند دیپلماتیک معتبر همسو خواهد کرد. در این صورت، نه اروپا و نه آمریکا این ابزار فشار را از دست میدهند و همزمان ایران نیز پیام روشنی دریافت میکند که واشنگتن فوراً قصد بازگشت به جنگ را ندارد. این فضا میتواند زمینه مساعدتری برای بازگشت همه طرفها به میز مذاکره فراهم آورد.
با این حال، بعید است این سناریو از سوی جناحهای همسو با نومحافظهکاران در دولت ترامپ که معتقد بودند جنگی که رئیسجمهور با تصمیمی منطقی متوقف کرد، باید ادامه مییافت، مورد حمایت قرار گیرد. ترامپ باید بهروشنی اعلام کند که در مقطع کنونی تمایلی به مواجهه با یک بحران هستهای تازه ایران بر روی میز کار خود ندارد. عاقلانهتر آن است که توپ را به عقب بیندازد و زمان بخرد تا در فرصت مناسب، شانس خود را برای دستیابی به یک توافق جدید بیازماید.