گسل‌های بحران هویت در سرزمین‌های اشغالی و فرصت بهره‌برداری از آن‌ها

تابناک دوشنبه 20 مرداد 1404 - 05:31
هر فردی که در اراضی اشغالی زندگی می کند در حقیقت جزء نیروهای ذخیره ارتش این رژیم محسوب می گردد و هر فردی که در سرزمین های اشغالی به دنیا بیاید، نیروی نظامی بشمار می آید به عبارت دیگر به جز حریدی ها که معاف از خدمت سربازی هستند، شهروند عادی در سرزمین های اشغالی وجود ندارد.

گسل‌های بحران هویت در سرزمین های اشغالی و چگونگی بهره‌برداری از آن‌ها

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، بدنبال جنایت‌های رژیم اشغالگر قدس در سرزمین‌های اشغالی و غصب سرزمین فلسطین، کشورهای اسلامی بدلیل ناکامی در رویارویی با این رژیم، اقدام برسمیت شناختن این رژیم و عادی سازی روابط با آن کردند. در پی این جنایات و اقدام کشورهای مسلمان امام خمینی(ره) در هفدهم شهریور 1361 ه.ش در فرازی از بیانات خود به این جنایت ها اشاره و می فرمایند: "اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود[1]".

این در شرایطی بود که حجم جنایت های این رژیم نسبت به این روزها از هیچ منظر قابل مقایسه نمی باشد. جنایت‌های این رژیم در نسل‌کشی مسلمانان و تبدیل شدن به یک رژیم کودک‌کش و تعدی به سرزمین‌های مسلمین منجمله ایران، بیش از پیش ضرورت تحقق این فراز از بیانات امام(ره) را ضروری ساخت. لذا بررسی هویت فرهنگی جامعه اسرائیل و نگاهی به گسل های اجتماعی آن نقشه راه فرهنگی - اجتماعی تحقق این مهم است.

تبیین و تفهیم مفاهیم هویت ملی یکی از مهمترین موضوع‌های مورد توجه در علوم جامعه شناسی است که نقش مهمی در شناخت جوامع و درک بهتر از آنان فراهم می‌سازد. این‌عنصر به عنوان عاملی وحدت بخش و موثر در همبستگی اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است. عناصری همچون احساس تعلق و اشتراک در ارزش‌ها، باورها، تاریخ و فرهنگ مشترک در ایجاد همبستگی اجتماعی دارای اهمیت زیادی است. از این رو هویت یک جامعه با تقویت حس تعلق و وفاق، به توسعه و پیشرفت جامعه کمک کرده و در مقابله با چالش ها و بحران ها نقش مهمی ایفا می کند.

در ادامه این‌نوشتار، با بررسی عناصر تشکیل‌دهنده هویت، گسل‌های هویتی جامعه اسرائیلی را تبیین و چگونگی استفاده از این گسل‌ها برای محو این‌رژیم مورد بررسی قرار می‌دهیم؛

 عناصر تشکیل هویت ملی

از نظر جامعه شناسان، زبان، دین، فرهنگ، نماد ملی، سرزمین، تاریخ، ارزش ها و باورها عناصر تشکیل دهنده هویت ملی به شمار می‌آیند. برخی از این عناصر هویتی مانند زبان، فرهنگ، دین و نماد ملی در جامعه کنونی اسرائیل را می توان با اغماض - از منظر چالش هویتی - از آن عبور کرد لیکن عناصری کلیدی همچون سرزمین، تاریخ، ارزش ها و باورها در سرزمین های اشغالی با چالش های جدی مواجه هستند. دکتر Sammy Smooha، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه حیفا، می‌گوید: «اسرائیل کشوری است با تنوع قومی و مذهبی بسیار بالا که فاقد فرهنگ ملی واحد است. این وضعیت، حس تعلق شهروندان را تضعیف کرده و انسجام اجتماعی را شکننده می‌کند.»[2]

 سرزمین

تاریخ یهود و قوم اسرائیل ریشه در داستان های کتاب مقدس، ظهور پیامبران و تشکیل پادشاهی های باستانی نظیر پادشاهی یهودا دارد که تشکیل دهنده پایه های هویت مذهبی و ملی یهودیان است. پس از تخریب معبد دوم اورشلیم توسط رومیان در سال 70 میلادی، یهودیان مجبور به ترک سرزمین های خود شده و در سراسر جهان پراکنده گردیدند. از این رو پیوند عمیق یهودیان با سرزمین تاریخی خود به برگزاری مراسم دعا و جشن‌های مذهبی محدود گردید. شکل گیری جنبش صهیونیستی در اواخر قرن 19 میلادی با هدف ایجاد یک وطن ملی برای یهودیان بر اساس پیوندهای تاریخی و مذهبی آنان در سرزمین‌ فلسطین، زمینه تشکیل دولت اسرائیل را فراهم ساخت.

با فروپاشی امپراتوری عثمانی و قیمومیت بریتانیای کبیر بر سرزمین فلسطین، زمینه تشویق مهاجرت یهودیان به این مناطق فراهم گردید. در این راستا؛ سازمان ملل متحد در سال 1947 میلادی طرح تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و عربی را به تصویب رسانید. بدنبال آن با فرا رسیدن 14 مه 1948 و پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، اسرائیل استقلال خود را اعلام کرد. اعلام استقلال از سوی رژیم صهیونیستی با مخالفت کشورهای عربی مواجه گردید و زمینه جنگ میان اعراب و اسرائیل[3] را فراهم ساخت. شکست اعراب در این جنگ‌ها، منجر به آوارگی فلسطینیان و افزایش تنش در منطقه گردید. در حال حاضر وجود گسل امنیتی در سرزمین‌های اشغالی در پی غصب سرزمین فلسطینی‌ها و اقدامات جنایت آمیز جنگی از سوی اسرائیل، بزرگترین تهدید امنیتی برای ساکنین اراضی اشغالی از بدو تاسیس بشمار می‌آید.[4] 

فرهنگ:

فرهنگ یکی از عوامل تشکیل دهنده هویت ملی بشمار می آید که شامل آداب و رسوم، هنر، ادبیات و سایر جنبه‌های مشترک آن می باشد. اگرچه تنوع فرهنگی در جامعه اسرائیلی می تواند عاملی برای رشد و ارتقاء این جامعه بشمار آید ولی واقعیت آن است که این تنوع فرهنگی تبدیل به تلاقی فرهنگی در آن شده است. وجود مهاجرانی از قلب اروپا، غرب آسیا و شمال آفریقا و سایر مناطق جغرافیایی بیش از آنکه بیانگر تنوع فرهنگی باشد، بیانگر تلاقی فرهنگ ها در میان ملتی مهاجر است.

گسل‌های قومی و نژادی از بارزترین بحران‌های فرهنگی اسرائیل‌اند:

اشکنازی‌ها که اغلب مناصب کلیدی سیاسی و اقتصادی را در اختیار دارند، برتری‌طلبی آشکاری نسبت به دیگر گروه‌ها نشان می‌دهند.

سفاردی‌ها و میزنراحی‌ها (یهودیان شرقی) اغلب از تبعیض و نابرابری در فرصت‌ها گلایه دارند.

یهودیان اتیوپیایی با مشکلات شدید تبعیض نژادی و فقر دست و پنجه نرم می‌کنند.

اعراب ساکن اسرائیل نیز با تبعیض ساختاری و محدودیت‌های گسترده حقوق شهروندی مواجه‌اند.

در گزارشی از «مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل» [5] آمده است: «شکاف‌های هویتی میان گروه‌های قومی و مذهبی، به تهدیدی امنیتی تبدیل شده که انسجام داخلی را به خطر انداخته است.»

ارزش‌ها و باورها:

جامعه اسرائیلی، جامعه ای با تنوع جمعیتی، فرهنگی و مذهبی زیادی است. ارزش های مشترک در این جامعه عبارت‌اند از : 

- خدمت به جامعه و کشور: حس مسئولیت پذیری که ریشه در سنت یهودی دارد در جامعه اسرائیل از جایگاه برجسته ای برخوردار است.

 

- خانواده: خانواده در فرهنگ اسرائیل جایگاه بسیار مهمی دارد. تشکیل خانواده، فرزندآوری و حفظ پیوندهای خانوادگی، ارزش بالایی دارد.

 

- سخت کوشی: به طور کلی جامعه اسرائیل جامعه سخت کوشی هستند و کار و تولید از ارزش بالایی در این جامعه برخوردار است.

 

- کسب علم و دانش: تحصیلات عالی و کسب دانش، از ارزش‌های مهم در جامعه اسرائیل است.

 

- روحیه جمع گرایی و همبستگی: به طور کلی جامعه اسرائیل جامعه ای است که مردم در آن از روحیه جمع گرایی برخوردارند به عبارت دیگر مردم از روحیه ناسیونالیستی خوبی برخوردارند.  

 

- دموکراسی: وجود اپوزسیون در این جامعه اسرائیل موجب گردیده که این جامعه به جامعه‌ای پویا مبدل گردد.

 

به طور خلاصه؛ شاید بتوان گفت همه این عوامل در یک جامعه آزاد، به عنوان ارزش و باور اجتماعی یکی از ارکان تشکیل دهنده هویت ملی بشمار می آید، لیکن در پادگانی به نام جامعه اسرائیل که بخش اعظمی از مردم آن را نظامیان تشکیل می دهند، نمی تواند به عنوان عنصر هویت بخش شناخته شود. که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. 

 

گسل‌های بحران هویت در سرزمین های اشغالی و چگونگی بهره‌برداری از آن‌ها

 

باورهای اعتقادی:

تنوع باورهای اعتقادی در جامعه اسرائیل بسیار متنوع است و به چند دسته تقسیم می شود.

- یهودیت ارتدوکس: بخش قابل توجهی از جامعه اسرائیل به شدت به اجرای دقیق قوانین و سنت‌های مذهبی یهودی (هلاخا)[6] پایبند هستند. این گروه شامل شاخه‌های مختلفی مانند حسیدی‌ها، یهودیان ارتدوکس مدرن و حریدم (فوق ارتدوکس) می‌شود. برای این افراد، دین نه تنها یک باور، بلکه شیوه‌ای کامل برای زندگی است.

 

- یهودیت محافظه‌کار و اصلاح‌گرا: در جامعه اسرائیل گروه هایی وجود دارند که به جریان‌های محافظه‌کار یا اصلاح‌گرای یهودیت مشهورند. این گروه‌ها تلاش می‌کنند سنت‌های یهودی را با دنیای مدرن سازگار کنند. 

 

- سکولاریسم و بی‌دینی: بخش عمده‌ای از جامعه اسرائیل، به ویژه در شهرهای بزرگ مانند تل آویو، زندگی سکولار دارند و باورهای مذهبی در زندگی روزمره آن‌ها نقش کمتری دارد. با این حال، بسیاری از این افراد همچنان به جنبه‌های فرهنگی و تاریخی یهودیت، مانند تعطیلات و سنت‌های خانوادگی، اهمیت می‌دهند.

 

- باور به "سرزمین اسرائیل": برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، صرف نظر از میزان پایبندی مذهبی، ارتباط عمیق با سرزمین اسرائیل و مفهوم "سرزمین موعود" از باورهای مهم فرهنگی و هویت‌ساز بشمار می آید. این باور با تاریخ، بازگشت به سرزمین اجدادی و حفاظت از آن گره خورده است.

اگرچه در ظاهر جامعه اسرائیل ترکیبی پیچیده از سنت و مدرنیته، دین و سکولاریسم و تنوع فرهنگی است اما با موشکافی در این عوامل به خوبی می توان دریافت تلاقی فرهنگی و نژادپرستی موجود در این جامعه بیش از آنکه موید عنصر هویت بخشی قرار گیرد، عاملی برای شکاف هویتی به شمار می آید. 

تاریخ

اشتراکات تاریخی و خاطرات مشترک، نقش بسیار پررنگی در شکل‌گیری هویت ملی و انسجام جامعه اسرائیل ایفا می‌کنند. این موارد عمدتاً حول محور تاریخ مدرن یهود و جنبش صهیونیسم می‌باشد. عناصری همچون دیاسپورای یهودی، جنبش صهیونیسم، تاسیس دولت، مهاجرت یهودیان به سرزمین اشغالی، هولوکاست، تاسیس دولت اسرائیل و در نهایت جنگ های آنان بخشی از تاریخ و خاطرات مشترک جامعه اسرائیل می باشد که همه این عوامل بجای آنکه تاکیدی بر هویت ملی باشد، موید عناصری ناکارمد در تشکیل هویت ملی بشمار می‌آید. تاریخ پیدایش اسرائیل ریشه در جنبش صهیونیستی آن دارد و وجود دیاسپورای یهودی و مهاجرت یهودیان از اقصی نقاط جهان به سمت فلسطین اشغالی نمی تواند تاریخ ساز باشد. فقدان تاریخ حقیقی یکی از چالش های رژیم صهیونیستی در حوزه هویت ملی بشمار می آیند.

 داستان‌های ملی و اسطوره های قهرمانی

روایت‌هایی از رهبران تاریخی، قهرمانان جنگ، و داستان‌های مرتبط با تأسیس و توسعه کشور، بخشی از حافظه جمعی و هویت ملی اسرائیل را تشکیل می‌دهند. شکل گیری جامعه نوین اسرائیل در سرزمین های اشغالی پس از تاسیس آن در سال 1948 میلادی و جنگ های متعدد با اعراب به منظور اشغال سرزمین آنها، اسطوره هایی برای جامعه اسرائیل به وجود آورد که ریشه آن در غصب سرزمین های اعراب و کشتن مسلمانان خلاصه گردیده است. همانگونه که قبلا به آن اشاره گردید، در سال 70 میلادی رومی ها سرزمین یهودیان را اشغال گردند و آنان را در سراسر جهان متفرق ساختند. در سال 1948 میلادی این بار تاریخ تکرار گردید و یهودیان (اسرائیلی ها) این اقدام را با ساکنان فلسطین اشغالی انجام دادند و کشته شدگان در این مسیر مبدل به اسطوره های تاریخی جامعه کنونی اسرائیل شدند. هرتزل، بنیانگذار اسرائیل یکی از این اسطوره ها بشمار می آید! 

نگاهی گذرا به عناصر هویت بخش در جامعه اسرائیل موید این موضوع است که در این جامعه تازه متولد شده، بخش اعظمی از این عناصر نظیر ایجاد حس پیوستگی تاریخی، ارزش های مشترک، همبستگی اجتماعی، مشروعیت بخشی و ... بدلیل نوپایی نتوانسته است نقش کلیدی خود را در هویت بخشی به جامعه ایفا کند بلکه بالعکس منجر به ارائه چهره ای فاقد هویت برای این جامعه شده است. امروزه با جنایت های این کشور و تعدی های متعدد آن به کشورهای همسایه خود بیش از پیش می توان به این واقعیت پی برد که عمر اسطوره های این رژیم و داستان های تاریخی آن کمتر از هفتاد سال می باشد و ریشه در جنایات و تجاوزات آشکار دارد.

شکل‌گیری جامعه اسرائیلی

همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی جنبش صهیونیستی درصدد تشکیل یک سرزمین به عنوان وطن اصلی یهودیان، توانست دولت اسرائیل را در سرزمین های اشغالی تاسیس کند. با تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 میلادی، یهودیان سراسر جهان به سرزمین های اشغالی فراخوانده شدند تا عنصر مردم به عنوان یکی از عناصر مهم در شکل گیری دولت بتواند نقش خود را در شکل گیری جامعه تازه تاسیس یهودی ایفا کند. فراخوان از یهودیان در سراسر جهان در حالی شکل گرفت که به آنان وعده زندگی در ارض موعود با امکانات رفاهی مناسب و امنیت سیاسی اقتصادی داده شد. این در حالی است که پس از گذشت هفت دهه از تشکیل جامعه یهودی در سرزمین های اشغالی، هر روزه شاهد مشکلات فراوانی در جامعه چه بلحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی بدلیل سیاست های تجاوزکارانه این رژیم هستیم. وضعیت فعلی جامعه اسرائیل به گونه ای است که بسیاری از اسرائیلی ها این سوال برایشان مطرح است که چرا و تا چه زمانی باید این شرایط را تحمل کنیم؟

جامعه اسرائیل در حال حاضر با یک شرایط پیچیده ای مواجه گردیده که از بدو تاسیس تاکنون با این پدیده مواجه نبوده است. در زمان فراخوانی یهودیان سراسر جهان، جامعه اسرائیلی در سرزمین های اشغالی بالغ بر ده میلیون یهودی زندگی می کردند و این در حالی است که طی این هفتاد سال این جامعه در دوره های مختلف، جمعیت نه، هفت، پنج و حتی چهار میلیونی را تجربه کرده است. به عبارت دیگر سرزمین های اشغالی تبدیل به صادر کننده و وارد کننده شهروند شده است. یعنی دیگر وقتی در سرزمین های اشغالی صحبت از جامعه انسانی به مفهوم آکادمیک آن به میان می‌آید، ما با یک جامعه سرگردان مواجه هستیم که دائم در حال ورود و خروج شهروند به آن می باشد و این موضوعی است که واقعیت جامعه اسرائیل را به نمایش می گذارد. در حال حاضر بخش قابل توجهی از ساکنین اراضی اشغالی را جمعیت ذهنی و تخیلی تشکیل می دهد. جمعیتی که خود را متعلق به جایی دیگر دانسته و به زندگی در اراضی اشغالی به دیده تردید می نگرند.

نگاهی به ترکیب جمعیتی در سرزمین های اشغالی نیز بخشی دیگر از واقعیت های موجود در جامعه اسرائیلی را نمایان می سازد. 25 درصد از ساکنین اراضی اشغالی که در طی این 30 سال اخیر در شهرک های صهیونیستی سکونت داده شده اند، امروزه بر این باورند که محل سکونت آنها ارض موعود وعده داده شده نیست بلکه شهروند درجه دو به شمار می آیند که از آنها به عنوان سپر انسانی در مقابله با تهدیدهای امنیتی استفاده می شود یا به عبارت ساده تر، سپر دفاعی انسانی رژیم برای محافظت از پایتخت! به همین دلیل است که شهرک نشینان بر این باورند که این سپر انسانی قرار است از یک و نیم میلیون نفر از شهروندان درجه یک ساکن پایتخت موسوم به هاگانایی‌ها[7] محافظت کند.

موضوع استفاده از سپر انسانی در جامعه اسرائیلی به یک چالش مهم در سرزمین های اشغالی تبدیل شده است که حتی از این چالش متحد استراتژیک این رژیم نیز در جنگ تحمیلی 12 روزه با ایران مصون نمانده است[8]. امروزه در جامعه اسرائیل این سوال مطرح است که تا چه زمانی ما باید به عنوان سپر دفاعی انسانی مورد استفاده قرار گیریم و اساساً چرا ما باید قربانی محافظت از شهروندان درجه یک و پایتخت نشین باشیم؟

گسل‌های بحران هویت در سرزمین های اشغالی و چگونگی بهره‌برداری از آن‌ها

 ویژگی‌های اصلی جامعه اسرائیلی

جامعه اسرائیل دارای 5 شاخصه اصلی است: 

1- وجود اختلافات طبقاتی به لحاظ اقتصادی و تشدید شدن این اختلافات در جامعه طی چند سال اخیر این جامعه را تبدیل به جامعه ای گرسنه کرده است و جامعه گرسنه از منظر روانی جامعه ای وحشی و غیر قابل پیش بینی می باشد.

2- زندگی اجتماعی در اراضی اشغالی بلحاظ امنیت با فروپاشی مواجه گردیده است. اقدامات رژیم صهیونیستی در نوار غزه و بدنبال آن وقوع طوفان الاقصی و در نهایت جنگ تحمیلی این رژیم با جمهوری اسلامی ایران موجب گردید که سرزمین های اشغالی با فروپاشی امنیتی[9] مواجه گردد. این فروپاشی همه آن چیزی است که طی 70 سال بدنبال معرفی آن به عنوان سرزمین موعود و کشوری دارای ثبات امنیتی معرفی می شد.

3- جامعه صهیونیستی برای خود اعتبار زیادی قائل است و به طور کلی صهیونیست ها توجه بسیار زیادی نسبت به رعایت آن در جامعه جهانی دارند. از منظر جامعه شناسی کل حیثیت اسرائیل بر پایه قدرت پدافندی آن می باشد. یعنی پدافندی که بتواند در تبلیغات از آن استفاده ابزاری و رسانه ای کند. اسرائیل هیچ زمانی این اجازه را به رسانه ها نمی داد که ضربه پذیری آن را به نمایش بگذارند بلکه دائم این تصویر را از سرزمین های اشغالی مخابره می کرد که ضربه پذیر نیست و تصویری که در ذهن مخاطبین ترسیم کرده بود، داشتن امنیت بالا در سرزمین های اشغالی بود. این موضوع از سال 2006 میلادی و حتی در جریان طوفان الاقصی نیز بشدت رعایت می شد. اما در جنگ تحمیلی 12 روزه با ایران، این تصویر بواسطه ضربه پذیری فزآینده ای که برایش اتفاق افتاد، فروپاشید.

4- موضوع فرا دست و فرودست یکی دیگر از موضوعات مهم در جامعه اسرائیل می باشد. به عبارتی دیگر مردم در 74 سال گذشته در اراضی اشغالی با وضعیت فرادست و فرو دست ـ شهروند درجه یک و دوـ مواجه هستند. در این جامعه حریدی ها[10] مافوق فرا دست (به عنوان نگهبان سنت و هویت یهودی)  بشمار می آیند. مردم در سرزمین های اشغالی بر این باورند که به عنوان زندگی در وطن و ارض موعود به اینجا فراخوانده شده اند لیکن در حقیقت به شهروند درجه دو و به عنوان سپر انسانی در قبال اقلیت حریدی‌ها مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند و از منظر اقتصادی هم در شرایط بسیار نامطلوب بسر می برند. (معافیت از سربازی، اختصاص بودجه‌های دولتی فراوان، امتیازات ویژه شهروندی در قالب قوانین مربوط به دین و دولت، نرخ بالای زاد و ولد در جامعه حریدی در قالب سیاست‌های جمعیتی و ... از چالش های جامعه اسرائیلی در قالب موضوع فرادست و فرودست بشمار می آید)

5- جامعه اسرائیلی در پادگانی به نام اسرائیل رشد و نمو یافته است. هر فردی که در اراضی اشغالی زندگی می کند در حقیقت جزء نیروهای ذخیره ارتش این رژیم محسوب می گردد و هر فردی که در سرزمین های اشغالی به دنیا بیاید، نیروی نظامی بشمار می آید به عبارت دیگر به جز حریدی ها که معاف از خدمت سربازی هستند، شهروند عادی در سرزمین های اشغالی وجود ندارد. ذکر این نکته خارج از فایده نمی باشد که ما در ارتش رژیم صهیونیستی با سه مدل انسان سروکار داریم:

الف- دسته اول ژنرال ها و فرماندهان که به جز چند اسم از آنها، نشانه دیگری در دسترس نیست! علت اصلی این موضوع آن است که اگر در جنگ اتفاقی برای آنها بیافتد فردی را جایگزین کنند که به افکار عمومی ضربه وارد نشود. اصولارسانه های اسرائیل از ارائه تصویر فرماندهان نظامی منع شده اند. اصولا مخفی نگه داشته شدن هویت نیروی انسانی در اراضی اشغالی برای صهیونیست ها مهم تر از حفظ جان آنها می باشد.

ب- دسته دوم نیروهای کادر و مستخدم در ارتش می باشند. این نیروها عمدتا بعد از گذشت چند سال از عمر خود در ساختار ارتش بدلیل جنایت های جنگی صورت گرفته در ارتش دچار نوعی اختلال روانی و مشکلات روحی می شوند. آمار خودکشی ها و نافرمانی های نظامی را می توان در این قالب مورد بررسی قرار داد.

ج- دسته سوم سربازی اجباری برای زنان و مردان یهودی  و دروزی بجز حریدی ها (مردان 32 ماه و زنان24 ماه) که پس از پایان این مدت اجباری به عنوان نیروهای ذخیره می باشند که چند هفته در سال از سوی ارتش فراخوانده می شوند. به عنوان مثال در جریان طوفان الاقصی ششصد هزار نیروی ذخیره فراخوانده شد که فقط یکصدهزار نفر مراجعه کردند. گفتنی است در جریان طوفان الاقصی برای نخستین بار فراخوان حضور نیروهای نظامی با اختلالات روانی صادر گردید. به عبارت دیگر پروژه جنایت در قالب نظامی‌گری با استفاده از افرادی که دچار اختلالات روانی می باشند و موسوم به ارتش روانی ها هستند،  آغاز گردید.

با کمی مطالعه در جامعه نظامیان رژیم صهیونیستی و تامل در میزان خودکشی‌های صورت گرفته در میان آنان در می یابیم که از هر 6 نفر نظامیان این رژیم، 3 نفر دارای اختلالات روانی هستند و از آن سه نفر یک نفر در مرحله ورود به اختلالات روانی است. یعنی حدود 80 درصد از نیروهای ارتش این رژیم توان مقاومت عملیات نظامی بر روی زمین با قدرتی بالادست را برای بلند مدت ندارند.

گسل‌های بحران هویت در سرزمین‌های اشغالی و فرصت بهره‌برداری از آن‌ها

حال با توجه به این شرایط، جامعه احساس می کند که سپر دفاعی کشور در اختیار افرادی است که از سلامت روانی لازم برای مقابله با تهدیدات برخوردار نبوده بلکه خود عاملی برای ایجاد تهدید بر علیه امنیت کشور می‌باشند. این جامعه بخوبی دریافته است که این نیروی نظامی روان پریش، به لحاظ تاب آوری در حوزه نظامی وارد مرحله شاخص فلاکت شده و از این حیث نمی توان به امنیت این جامعه امیدوار بود. واقعیت این است که نیروی انسانی در ارتش این رژیم وارد مرحله پذیرش اختلالات روانی غیر قابل بازگشت شده است و قبول این مهم از سوی نظامیان را می توان به عنوان یک گسل جدی در توان امنیتی این رژیم برشمرد. این مرحله در حوزه روانی از اهمیت بالایی برخورد است و پذیرش این مرحله به معنای این است که نظامیان این رژیم با علم و از روی آگاهی مرگ را انتخاب می کنند و دست به خودکشی می زنند. توجه به این نکته از اهمیت بالایی برخوردار است که این اختلالات روانی و عدم تاب آوری که منجر به خودکشی و فرار نظامیان از خدمت شده است از سال 1948 میلادی تا سال 2025 با جنگ دوازده روزه برابری دارد. یعنی در این 12 روز، جامعه نظامیان اسرائیل جهنمی را تجربه کرد که از بدو تاسیس تا سال 2025 میلادی آن را تجربه نکرده بود. هرچند در آینده و با گذشت زمان تصویر روشن تری از این اختلالات روانی به جامعه جهانی نمایش داده می شود.

در اینجا نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که برخلاف تبلیغات امپراتوری رسانه ای صهیونیست ها و تصویر سازی مناسبی که این رژیم در طی 74 سال گذشته از خود در ذهن جامعه جهانی ترسیم کرده است، جامعه صهیونیستی یک جامعه فاقد هویت مشخص می باشد. لذا به همین دلیل بشدت بدنبال ساختن یک هویت مستقل می باشد. از این رو بسیاری از یهودیان سراسر جهان را به فلسطین اشغالی فراخوانده است تا بخشی از مشکل هویتی خویش را برطرف سازد. موضوع بی هویتی جامعه اسرائیل در جنگ تحمیلی 12 روزه این رژیم بر علیه جمهوری اسلامی ایران بیش از هر زمان دیگری نمایان گردید. در جنگ تحمیلی 12 روزه بخش قابل توجهی از مردم سرزمین های اشغالی بدنبال فرار از فلسطین اشغالی و بازگشت به زادگاه خود در کشورهای اروپایی نظیر آلمان، لهستان، روسیه و یا کشورهای آفریقایی و غیره بودند. در مقایسه این اتفاق با جامعه ایرانی بخوبی در می یابیم که یک ایرانی اگر تصمیم به مسافرت و تخلیه پایتخت بگیرد، نهایتا به شهرهای زادگاه خویش نظیر اصفهان، شیراز، گیلان، مازندران، یزد و غیره و ذالک سفر می کند. حال این در شرایطی است که در جنگ تحمیلی 12 روزه مهاجرت در ایران معکوس گردید و بسیاری از ایرانیان خارج از کشور تلاش مضاعفی را برای ورود به ایران در طول مدت این دوازده روز داشتند و با سختی و مشقت [11] فراوان وارد کشور شدند.

همه این عوامل در کنار هم منجر به این پدیده شده است که مردم سرزمین های اشغالی نمی توانند حس پیوستگی و همبستگی را در این جغرافیایی تحمیلی تجربه کنند. واقعیت اجتماعی اسرائیل این است که هر اسرائیلی با تکیه و امید به بن گوریون به عنوان شاهکار ارتباطی، دیمونا به عنوان گنجینه آفندی و بازدارندگی و نیز مناطق کشاورزی این سرزمین به عنوان منبع اصلی غذا به سرزمین های اشغالی مهاجرت کرده اند و همه این نقاط امید بر اثر تقابل نظامی با ایران در معرض آسیب جدی قرار گرفته است. 

واقعیت این است که صحبت در خصوص جامعه اسرائیل صحبت درباره مجموعه ای از افراد است که به بهانه تشکیل وطن و حفاظت از دین یهود به عنوان یک اصل مبنایی، ذیل یک جامعه سکولار جمع شدند و با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. فقدان زبان، فرهنگ و تمدن مشترک، تفاوت در رنگ پوست، فقدان عِرق خاک و مام وطن بخشی از مشکلاتی است که انتظارات از این جامعه را به یأس تبدیل کرده است. اتفاقاتی که به لحاظ روانی در سرزمین های اشغالی در حال وقوع است، بیانگر جامعه ای است که از درون دچار فروپاشی اجتماعی شده است و این بدان معنی است که جامعه اسرائیلی قدرت پذیرش ادامه ارض موعود را ندارد. این واقعیت غیر قابل انکار است که ارض موعود با هدف گسترش بوجود آمد و در حال حاضر تبدیل به کلاف سردرگمی شده است که آینده ای هم به لحاظ روانی برای آن متصور نیست.

مناقشات میان رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا نیز باید در این قالب مورد توجه قرار گیرد که این رژیم به دنبال توسعه از راه غصب سرزمین فلسطینی ها و کشورهای همجوار خود می باشد ولی آمریکایی ها به دنبال تثبیت این رژیم در سرزمین های فعلی و استفاده ابزاری از این رژیم برای رسیدن به اهداف استکباری خود هستند.

سخن آخر

جنایت های اسرائیل طی 74 سال گذشته و نسل کشی امروز آنان در غزه محصول چرخش سیاست حکام عربی در قبال موضوع فلسطین و اجرای سیاست تعامل به جای تقابل در مقابله با جنایت های این رژیم است. محو رژیم صهیونی بعنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر از جغرافیای منطقه فقط از طریق نظامی و یا شعار مرگ بر اسرائیل محقق نمی‌گردد. آسیب پذیری این رژیم به واسطه چالش های هویتی و فرهنگی نیز می تواند یکی از راه های اصلی این اقدام راهبردی بشمار آید. جنایت های سازمان یافته این رژیم در نوار غزه و قانون گریزی آن که منجر به جریحه دار شدن احساسات جامعه جهانی و اعتراضات گسترده مردم در سراسر جهان به این رژیم شده است، بهترین فرصت برای به چالش کشیدن صهیونیست ها در عرصه جهانی و تحقق شعار "اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود" است که می‌توان با استفاده از شبکه ضد صهیونیستی جهانی نسبت به این مهم دست پیدا کرد. 

رضا عزیزیان، کارشناس ارشد روابط بین الملل

***

زیرنویس‌ها؛
 
[1]- صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 16، صفحه 490

[2]- (Haifa University Survey on Social Cohesion, 2023)

[3]- جنگ اول اعراب و اسرائیل در سال 1948 میلادی (جنگ نکبت)، جنگ دوم در سال 1956 میلادی (بحران سوئز)، جنگ سوم 1967  میلادی (جنگ شش روزه) و چهارمین جنگ (جنگ رمضان) در سال 1973 میلادی بوقوع پیوست.

[4]- وجود سرزمینی که ریشه در افسانه های تاریخی، کتاب مقدس، کوچ اجباری و جنایات جنگی دارد، نمی تواند فقدان یک سرزمین حقیقی با مرزهای مشخص که متعلق به یک ملت واحد باشند را پر نماید. از این رو سرزمین های اشغالی همواره با تهدید امنیتی از سوی صاحبان اصلی آن مواجه خواهند بود و این تهدید امنیتی می تواند آینده این رژیم را با چالش جدی هویتی مواجه سازد.

[5]- (INSS, 2022)

[6]- هلاخا (Halakha) که به معنای «راه رفتن» یا «مسیر» است، در یهودیت به مجموعه قوانین و مقرراتی اطلاق می‌شود که از منابع مختلفی مانند تنخ (کتاب مقدس یهود)، تلمود (مجموعه تفاسیر و قوانین شفاهی یهود)، و فتاوای خاخام‌ها (علمای دینی یهود) استخراج شده‌اند و زندگی روزمره یهودیان را در ابعاد مختلف از جمله مذهبی، اجتماعی و حتی حقوقی تنظیم می‌کنند. در جامعه اسرائیل، هلاخا نقش مهمی در تعیین قوانین و مقررات مربوط به ازدواج، طلاق، مسائل خانوادگی، و برخی جنبه‌های حقوقی دارد، و دادگاه‌های مذهبی یهودی (بت دین) مسئولیت رسیدگی به این مسائل را بر عهده دارند. 

[7]- هاگانا یک سازمان زیر زمینی و شبه نظامی یهودی است که در دوره قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، پیش از تاسیس اسرائیل فعالیت می کرد. به اعضای این سازمان هاگانایی گفته می شود. هاگانایی ها مدعی هستند کع اصیل ترین اسرائیلی های سرزمین های اشغالی می باشند.

[8]- در روز چهارم جنگ 12 تحمیلی روزه تحمیلی اسرائیل بر علیه جمهوری اسلامی ایران، رسانه های آمریکایی گزارشی را از دیدار سفیر ایالات متحده آمریکا در اسرائیل با بی بی منتشر کردند که در آن نتانیوهو از گردشگران آمریکایی به عنوان سپر دفاعی انسانی برای فشار آمریکا به ایران به منظور قبول آتش بس استفاده کرده بود.

[9]- در جریان موشک باران اراضی اشغالی توسط ایران، بارها در شبکه های اجتماعی این تصاویر منتشر گردید که مردم از ترس اصابت موشک و ترکش های آن بر روی زمین در سطح خیابان دراز کشیدند. پدیده کف خوابی در ذهن یک یهودی ساکن سرزمین های اشغالی یعنی مرگ پس از مرگ. این در حقیقت همان فروپاشی ذهن صهیونیت از ثبات و امنیت در سرزمین های اشغالی است.

[10]- حریدی ها یکی از جریان های اصلی یهودیت ارتدوکس هستند که به شدت بر رعایت قوانین دینی (هلاخا) پایبند می باشند و در تلاشند که زندگی خود را بر اساس سنت های باستانی یهودی تنظیم کنند. 

[11]- بسته شدن فرودگاه های بین المللی ایران در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی 12 روزه موجب گردید که بسیاری از ایرانیان از طریق مرزهای زمینی با وجود مشقت ها و سختی های سفر زمینی وارد کشور شوند.

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.