هوشنگ ابتهاج با تخلص ه. الف. سایه، یکی از شاعران برجسته معاصر ایران است که هم در غزلسرایی و هم در اشعار نو نیمایی چیرهدست بوده است. زاده شهر رشت در اسفندماه ۱۳۰۶، این شاعر بزرگ گیلانی با اشعار غنی خود نقشی ویژه در ادبیات معاصر ایران ایفا کرد. وی در نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ چشم از جهان فرو بست و میراثی جاودان از شعر و احساس از خود به یادگار گذاشت.
در زبان فارسی، واژه تاسیان به مفهوم افسوس، حسرت یا اندوه عمیق است که از فرهنگ غنی ایرانی سرچشمه میگیرد. این کلمه اغلب برای توصیف احساساتی استفاده میشود که حاصل دلتنگی، حسرت یا ازدست دادن فرصتی ارزشمند است. در گیلکی نیز، این واژه حسی مشابه را بازگو میکند که اشاره به اندوه ناشی از از دست دادن دارد. تلفظ صحیح آن به صورت [tâsiyân] است و در تاریخ ادبیات ایران بارها بهکار رفته است.
تصویری از استاد هوشنگ ابتهاج
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست اینهمه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو میرفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمیدانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژۀ شوم
خو نکردهست دلم با تو هنوز
من پس از اینهمه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه…
شعر "تاسیان" از ابتهاج بیانگر غمی عمیق و حسرتی جانسوز است که از دل شاعر برمیخیزد. این واژه با بار معنایی خاص خود، در این اثر به زیبایی تمام احساسات ناشی از گذر زمان و نرسیدن به آنچه شاعر آرزو داشته را به نمایش میگذارد. با استفاده از این کلمه، ابتهاج توانسته حس ناامیدی و دلتنگی را با مهارت و هنرمندی منحصربهفردی منتقل کند. ریشه این واژه، که از ادبیات غنی ایرانی سرچشمه گرفته، در آثار بسیاری از دیگر نویسندگان و شاعران نیز طنینانداز شده است.