سریال «اجل معلق»؛ گفتمان مرگ یا زندگی؟

عصر ایران دوشنبه 20 مرداد 1404 - 10:41
سریال «اجل معلق» که به کارگردانی عادل تبریزی و نویسندگی حمزه صالحی در بستر پلتفرم نمایش خانگی منتشر شده، برخلاف بسیاری از آثار جدی، با فضایی دلنشین و طنزپردازی ظریف، موضوعات حساس و تلخ اقتصادی و اجتماعی را به زبانی قابل‌فهم و تأمل‌برانگیز بیان می‌کند.

«اجل معلق» نمونه‌ای برجسته از تلفیق هوشمندانه کمدی و درام اجتماعی است که با حضور بازیگران مطرحی چون رضا عطاران، عباس جمشیدی‌فر، بهزاد خلج، الیکا عبدالرزاقی، گیتی قاسمی و سیاوش چراغی‌پور، توانسته تصویری زنده و ملموس از بحران‌های طبقه کارگر در جامعه معاصر ایران ارائه دهد.

به گزارش ایرنا، سریال «اجل معلق» که به کارگردانی عادل تبریزی و نویسندگی حمزه صالحی در بستر پلتفرم نمایش خانگی منتشر شده، برخلاف بسیاری از آثار جدی، با فضایی دلنشین و طنزپردازی ظریف، موضوعات حساس و تلخ اقتصادی و اجتماعی را به زبانی قابل‌فهم و تأمل‌برانگیز بیان می‌کند.

یکی از مهم‌ترین موضوعات سریال، بازنمایی شرایط بحرانی طبقه کارگر است که با تغییرات ناگهانی در بازار کار مواجه شده‌اند. اخراج داود و غلام از کارگاه به دلیل تغییر شغل و ناتوانی در انطباق با مهارت‌های جدید، نمادی از ناامنی شغلی و بحران هویت کارگران است که در نظریه‌های مارکس و بوردیو به عنوان تجربه بیگانگی و کاهش سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی مطرح شده است. این بحران اقتصادی به بیکاری، فقر و فروپاشی زندگی خانوادگی منجر می‌شود که در سریال با ظرافت و عمق به تصویر کشیده شده است.

نماد سر گوزن، یادآور فیلم سینمایی «گوزن‌ها» ساخته استاد مسعود کیمیایی است که به عنوان نماد طبقه کارگر و قربانیان ساختارهای ناعادلانه شناخته می‌شود. حضور این نماد در سریال «اجل معلق» به شکلی هوشمندانه و چندلایه، تضاد میان طبقه کارگر و طبقه مرفه، و همچنین تعلیق میان زندگی و مرگ را تداعی می‌کند. فیلم همچنین به مساله بی‌هویتی و از دست دادن جایگاه اجتماعی کارگران می‌پردازد؛ آنها که نه تنها از نظر اقتصادی فقیر و محروم شده‌اند، بلکه از نظر روانی و اجتماعی نیز دچار بحران و سرگشتگی شده‌اند. سر گوزن نمادی از رنج و قربانی شدن طبقه کارگر است.

یکی از سکانس‌های برجسته و نمادین سریال، گفتگوهای داود کنار سطل زباله شهرداری است که در آن، پوند انگلیس به عنوان نماد قدرت و غرب مطرح می‌شود. زباله‌گردی که به خاطر شرایط اقتصادی ناگزیر به جمع‌آوری زباله شده، با دیدن پوند به شکلی رؤیایی و معنوی واکنش نشان می‌دهد؛ این صحنه با ظرافت نشان می‌دهد که چگونه مردم در شرایط نابرابر اقتصادی، حتی نمادهای کوچک و دور از دسترس ثروت غربی را به عنوان فرصت نجات و تحقق رویاهای خود می‌بینند.

برخورد داود با مرگ و فرشته مرگ در قالب یک بازی شیرین، بازتابی از تغییر نگرش به مرگ در جوامع مدرن و شرایط سخت زندگی است. مرگ که در بسیاری از آثار نمایانگر نهایت تلخی و پایان است، در «اجل معلق» به بخشی از بازی روزمره و حتی طنز تبدیل شده است. این رویکرد نه تنها از نظر سینمایی نوآورانه است بلکه از منظر جامعه‌شناسی، بازتابی از نظریه «روزمرگی مرگ» است که نشان می‌دهد چگونه افراد در شرایط بحرانی، مرگ را به عنوان یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر و حتی موضوعی کم‌اهمیت و شوخ‌طبعانه می‌پذیرند. این نگاه، به ویژه در شخصیت داود که بارها مرگ را تجربه کرده و از آن نمی‌ترسد، به خوبی ملموس است.

با این حال، باید توجه داشت که این مواجهه بی‌تفاوت و گاه شوخ‌طبعانه با مرگ، نه نشان‌دهنده بی‌تفاوتی نسبت به زندگی، بلکه برعکس، نمادی از تشنگی عمیق داود برای زندگی است. او که مرگ را چون اجل معلقی در زندگی خود به کرات دیده و تجربه کرده، حاضر است حتی جهنم را تجربه کند به شرط آنکه خانواده‌اش یک بار مزه خوشبختی، آرامش و لذت را بچشند؛ چیزهایی که برای طبقه مرفه جامعه امری عادی به نظر می‌رسد اما برای او و هم‌طبقه‌ای‌هایش دست‌نیافتنی است. این تضاد میان تشنگی شدید برای رسیدن به معنای زندگی با پذیرش تلخی‌های مرگ، یکی از لایه‌های پیچیده روانشناختی و جامعه‌شناختی شخصیت داود است که سریال با ظرافت بی‌نظیری به آن پرداخته است.

نکته قابل توجه دیگر، پرداخت به موضوع فساد ساختاری از طریق کشف پول‌های اختلاس شده در سیستم دولتی است که روایت سریال را به سمت نقد بی‌عدالتی‌های سیاسی و اقتصادی سوق می‌دهد. این موضوع بازنمایی رابطه پیچیده قدرت و سرمایه است که چگونه منابع عمومی به نفع اقلیت‌های خاص مصادره می‌شود و طبقه کارگر را بیش از پیش در معرض آسیب قرار می‌دهد.

از نظر سینمایی، «اجل معلق» با کارگردانی دقیق و فیلمنامه هوشمندانه موفق شده است تعادل ظریفی میان کمدی و درام برقرار کند. طنز سریال نه تنها برای ایجاد فضای سرگرم‌کننده بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی عمل می‌کند و مخاطب را به اندیشه و تأمل دعوت می‌کند. بازی‌های درخشان رضا عطاران و سایر بازیگران به شکلی طبیعی و باورپذیر، شخصیت‌هایی را خلق کرده‌اند که هم دردهایشان ملموس است و هم ظرفیت همذات‌پنداری بالا دارد. فضاسازی و طراحی شخصیت‌ها به خوبی توانسته‌اند واقعیت‌های پیچیده اجتماعی را در قالبی ساده و دلنشین به تصویر بکشند.

در مجموع، «اجل معلق» نمونه‌ای برجسته از آثار پلتفرمی است که با بهره‌گیری از کمدی اجتماعی و نمادگرایی هوشمندانه، توانسته است به مسائلی عمیق و جدی در جامعه ایران بپردازد. این سریال نه تنها تصویری واقع‌گرایانه و چندبعدی از زندگی طبقه کارگر ارائه می‌دهد، بلکه با رویکردی نوآورانه و انسانی، مخاطب را به تفکر درباره نابرابری‌ها، معنا و مفهوم زندگی و مرگ و نقش ساختارهای اجتماعی در شکل‌دهی به سرنوشت افراد دعوت می‌کند. این اثر می‌تواند به عنوان یک مطالعه موردی مهم در حوزه جامعه‌شناسی فرهنگی و سینما مورد توجه قرار گیرد و نمونه‌ای موفق در تلفیق هنر و نقد اجتماعی باشد.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.