به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، طبق اخبار منتشر شده ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، «مهران بلوچزهی» ۲۵ ساله در واژگونی خودروی حامل سوخت در محور بمپشت–شمسر سراوان جان باخت.
طبق آخرین آمار تاکنون دستکم ۴۷۹ سوختبر در سیستان و بلوچستان کشته یا زخمی شدهاند.
در سیستانوبلوچستان، جایی که سالهاست واژه «توسعه» بیشتر در نطقهای مسئولان شنیده میشود تا در زندگی واقعی مردم، سوختبری نه یک شغل موقت، که ستون فقرات معیشت هزاران خانواده شده است. محرومیت مزمن، بیکاری و نابودی کشاورزی، مردم را به انتخابی واداشته که در آن هر لیتر بنزین، بوی خطر و مرگ میدهد.
نمایندگان استان در مجلس میگویند: بیکاری چنان گسترده است که سوختبری به عادیترین شکل درآمدزایی در مناطق مرزی تبدیل شده؛ صفهایی از وانتها و نیسانهای تقویتشده که پر از سوخت، در جادهها حرکت میکنند، با رانندگیهای پرخطر و فرار از ایستهای بازرسی، بارها حادثهساز شدهاند. قربانیان این مسیر، تنها سوختبران نیستند؛ رانندگان عادی، خانوادهها و حتی کودکان در حاشیه جادهها هم در شمار مجروحان و کشتهشدگان قرار میگیرند.
اما معادله اقتصادی این تجارت مرگبار ناعادلانه است، شبکههای اصلی قاچاق سوخت سودهای میلیونی به جیب میزنند، در حالی که راننده و شاگردش، تنها به درآمدی میرسند که کمی آنها را از گرسنگی دور نگه دارد.
در دشتیاری، جایی که روزگاری کشاورزی شغل اصلی مردم بود، امروز نه کارخانهای وجود دارد و نه صنعتی که جوانان در آن مشغول شوند. دو سد در بالادست ساخته شد و حقابه زمینها را بلعید؛ کشاورزی نابود شد و مردم، ناچار پشت فرمان خودروهای سوختبری نشستند. ساجد جوهر، نایبرئیس شورای بخش مرکزی دشتیاری میگوید: «بعضی فکر میکنند درآمد سوختبری زیاد است، اما اغلب سوختبران با همین درآمد چند خانوار را سرپا نگه میدارند. بیش از ۲۰ هزار نفر در دشتیاری از این راه ارتزاق میکنند.»
هر سال خبر از رشد بودجههای عمرانی و محرومیتزدایی سیستانوبلوچستان منتشر میشود؛ از رشد ۳۰ درصدی بودجه تا افزایش ۱۹ درصدی اعتبارات عمرانی. اما نتیجه روی زمین چه بوده؟ مردم میپرسند: اگر این پولها خرج استان شده، پس چرا هنوز شغل پایدار، زیرساخت و حداقلهای توسعه دیده نمیشود؟ چرا جوان بلوچ، به جای ایستادن پشت میز کار، باید روی صندلی لرزان نیسانی بنشیند که پر از گالن بنزین است و هر لحظه ممکن است آتش بگیرد؟
مرتضی کیارسی، پژوهشگر اجتماعی نیز در این خصوص می گوید: این وضعیت را با کولبری در غرب کشور مقایسه میکند: «برای پایتختنشینها، این مشاغل اصلاً شغل محسوب نمیشوند، اما در مناطق مرزی، رسمیترین راه بقا هستند.» او معتقد است که مشکل، فقط فروش غیرقانونی سوخت نیست؛ مسئله اصلی، فقدان ساماندهی اجتماعی و اقتصادی در مناطق مرزی است که امنیت ملی را هم تهدید میکند.
کیارسی هشدار میدهد: «سالها فرصت بود تا برای معیشت مرزنشینان کاری شود، اما غفلت مسئولان، به جای توسعه، مجرمپروری کرده است یعنی به سمت قاچاق سوخت رفته اند. بعضی مناطق مرزی در حال خالی شدن از سکنهاند و این یعنی تهدید مستقیم برای امنیت ملی.»
به گفته کیارسی، درآمد یک سوختبر در ماه شاید ۱۵ تا ۲۰ میلیون باشد، اما این پول خرج یک خانواده پرجمعیت میشود. «دولت زمانی میتواند به سوختبران بگوید این کار را رها کنید که جایگزین واقعی و امنی برای درآمدشان فراهم کند. بدون ایجاد شغل و تامین معیشت، هر برخورد قهری با سوختبری، فقط صورت مسئله را پاک میکند.»
او تأکید میکند: «امنیت مرز بدون رفاه مرزنشین، طنزی تلخ است. باید سرمایهگذاری و زیرساخت را به سمت مرزها برد، وگرنه هر شعار تولید و اشتغال، فقط روی کاغذ زیباست.»
سال گذشته برخی گزارش ها اعلام کرد که دستکم ۴۷۹ نفر از سوختبران کشته یا زخمی شدهاند (۲۵۳ کشته و ۲۲۶ زخمی)
سوختبری در سیستانوبلوچستان دیگر یک پدیده حاشیهای نیست، بلکه شغلی «رسمی» در اقتصادی غیررسمی است؛ نتیجه سالها سیاستگذاری کور، بودجههای بیاثر و توسعهای که هرگز به جنوب شرق کشور نرسیده است. اگر ارادهای واقعی برای تغییر نباشد، هر نیسان سوختبری که در جادههای این استان میتازد، سندی زنده بر ناتوانی حاکمیت در تامین حداقلهای زندگی برای شهروندانش باقی خواهد ماند.