هدف درازمدت این است که توافقنامه جدید در جایگاهی همسطح با سایر معاهدات مهم زیستمحیطی، همچون توافق پاریس، قرار گیرد. اما هنوز روشن نیست که آیا توافقی حاصل خواهد شد یا نه، زیرا مسائل کلیدی همچنان حلنشده باقی ماندهاند. از جمله مسائل حلنشده، چگونگی تنظیم استفاده از مواد شیمیایی خطرناک است و اینکه تصمیمها باید با اکثریت آرا یا به اتفاق آرا اتخاذ شوند.
یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات، احتمال تعیین سقف تولید پلاستیک است. ائتلافی متشکل از بیش از ۱۰۰کشور و واحد سیاسی همسو، از جمله آلمان، مکزیک، پاناما، رواندا و اتحادیه اروپا خواستار چنین محدودیتی شدهاند.
در مقابل، کشورهای نفتخیز، مانند عربستان سعودی و روسیه، به شدت با تعیین سقف تولید مخالفاند و خواستار آن هستند که توافق صرفا بر کارآمدی مدیریت پسماند متمرکز شود. آنها تاکنون با هرگونه محدودیت الزامآور در تولید پلاستیک مخالفت کردهاند. دانا کوهنل، از مرکز تحقیقات محیط زیست هلمهولتس، که مذاکرات را از منظر علمی دنبال میکند، تاکید کرده است: «پلاستیک را نباید فقط به عنوان زباله در نظر گرفت، چون مشکلات از همان آغاز فرآیند تولید مخرب برای محیط زیست آغاز میشوند.» کوهنل میگوید، توافق تنها در صورتی که کل چرخه عمر پلاستیکها در نظر گرفته شود، موثر خواهد بود.
با این حال، او در درجه اول بر ضرورت دستیابی به توافق تاکید میکند: «با هر تاخیر بیشتری، مشکلات هم بزرگتر میشوند.» سازمان صلح سبز (Greenpeace) نیز هشدار داده است که؛ اقدامات داوطلبانه یا شبهراهحلها تنها بحران را تشدید کرده و مشکل را حل نخواهند کرد.
این سازمان زیستمحیطی خواستار اقداماتی مشخص همچون کاهش ۷۵ درصدی تولید پلاستیک تا سال ۲۰۴۰، ممنوعیت پلاستیکهای یکبارمصرف و افزایش سطح استفاده چندباره از آنها شده است.
در آستانه نشست ژنو، دولت آمریکا با ارسال یادداشتهایی به شماری از کشورها، مخالفت خود را با هرگونه محدودیت بر تولید پلاستیک، افزودنیهای شیمیایی و فهرست جهانی مواد ممنوعه اعلام کرده است.
این موضعگیری در تضاد مستقیم با رویکرد بیش از ۱۰۰ کشور شرکتکننده در مذاکرات است که خواهان توافقی الزامآور برای کاهش آلودگی پلاستیکی هستند.
در این یادداشتها، ایالات متحده تاکید کرده است که با اهداف جهانی غیرعملی مانند ممنوعیت تولید پلاستیک یا محدودیتهای مربوط به افزودنیهای شیمیایی موافق نیست و چنین اقدامهایی را موجب افزایش هزینههای مصرفکنندگان در زندگی روزمره دانسته است.
درحالیکه اتحادیه اروپا، کشورهای جزیرهای کوچک و شماری از کشورهای در حال توسعه خواهان رسیدگی به چرخه کامل آلودگی پلاستیک از مرحله تولید تا دفع هستند، آمریکا اعلام کرده که تنها با اقدامهایی در سطح ملی و داوطلبانه موافق است.
بشر برای اولین بار در نیمه اول قرن نوزدهم، پلاستیکهای مصنوعی را کشف کرد؛ موادی که انقلابی در صنعت و زندگی روزمره ایجاد کردند. از آن زمان، تولید پلاستیک بر پایه محصولات پتروشیمی و مواد پلیمری به سرعت افزایش یافت.
در سال ۱۸۶۲، الکساندر پارکس، مادهای سلولوزی با نام پاراکسین اختراع کرد که نخستین «پلاستیک انسانیساز» شناخته میشود. ده سال بعد، جان وسلیهایات با افزودن کامفور به سلولوز، سلولویید را ابداع کرد؛ پلیمر قابلشکلگیری و قابل تولید صنعتی که جایگزینی برای عاج و مواد گرانقیمت به شمار میرفت.
در سالهای۱۸۹۰–۱۸۷۰، گالالیت (مشتق از کیسین) ابداع شد و تقریبا همزمان پلیاستایرن و PVC به وجود آمدند.
در قرن نوزدهم، تولید صنعتی پلاستیک بسیار محدود بود و عمدتا به عنوان مواد در تبلیغات، ساخت فیلمهای اولیه و جایگزینی عاج کاربرد داشت.
در سال ۱۹۰۷، لئو بکلند، پلاستیک کاملا سنتزی و قالبپذیر به نام Bakelite ساخت؛ مواد گرماپذیر از فنول و فرمالدئید که ساخت صنعتی آن آسان و ارزان بود و بهسرعت به محصولی با هزار کاربرد مشهور شد، از تلفن و رادیو تا دوربین و لوازم برقی.
در سال ۱۹۳۳، پلیاتیلن در انگلستان کشف و در جنگ جهانی دوم برای عایقبندی کابلهای رادار استفاده شد؛ پس از جنگ بهسرعت صنعتی شد و برای تولید کیسهها، ظروف و… به کار رفت. در سال ۱۹۳۵ خط تولید نایلون راهاندازی، و طی یک دهه بعد به بازار عرضه شد؛ نایلون در جنگ جهانی دوم برای استفاده در چترها، طناب و لباسهای نظامی مورد بهرهبرداری قرار گرفت. تفلون و دیگر انواع پلیمری نیز در همین دوران معرفی شدند و در دهه ۱۹۶۰–۱۹۵۰ تولید صنعتی آنها آغاز شد. در جنگ جهانی دوم، تقاضا برای مواد سبک، مقاوم و مقرونبهصرفه باعث جهش تولید پلاستیک شد به طوری که در برخی کشورها تولید تا چهار برابر افزایش یافت. پس از جنگ، شرکتهای پتروشیمی سرمایهگذاری گستردهای کردند و تولید انبوه پلاستیک آغاز شد. در سال ۱۹۵۰، تولید جهانی پلاستیک حدود ۱.۵ تا ۲میلیون تن در سال بود.
بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۷ حدود ۹.۲میلیارد تن پلاستیک تولید شده که بیش از نیمی از آن پس از ۲۰۰۴ تولید شده است. میزان تولید پلاستیک از چند هزار تن در قرن نوزدهم بهمیلیونها تن در نیمه قرن بیستم رسید و پس از آن بهمیلیاردها تن در دههٔ اول قرن بیست و یکم توسعه یافت. پلاستیک سبک، ارزان و قابلشکلپذیری بود و صنایع مختلف از بستهبندی مواد غذایی و اسباببازی تا خودرو، لوازم برقی، مبلمان طراحیشده و وسایل پزشکی را متحول کرد. اوج مصرف دهه ۱۹۶۰–۱۹۵۰ میلادی همزمان با رشد طبقه متوسط در آمریکا و اروپا بود: پلاستیک باعث افزایش فراوانی و تنوع کالاها در زندگی روزمره شد.
بعد از جنگ، جریان «صرفهجویی» به سمت فرهنگ «استفاده یکبار مصرف» تغییر کرد. پلاستیک تکمصرف مثل کیسههای پلاستیکی، بستهبندیهای یکبار مصرف و ظروف یکبار مصرف بهطور گسترده وارد زندگی روزمره مردم شد.
زباله پلاستیکی باعث آلودگی اقیانوسها، خشکیها و مواد غذایی انسانی شده است؛ پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۵۰وزن پلاستیک در اقیانوسها از وزن ماهیها پیشی میگیرد.پلاستیکها کربنزا هستند؛ تولید، بازیافت یا تجزیه آنها گازهای گلخانهای منتشر میکند و تا سال ۲۰۳۰ حجم انتشار آن برابر با حجم انتشار نیروگاههای زغالسنگ خواهد شد. ریزپلاستیکها وارد زنجیره غذایی شدهاند؛ تاثیرات بهداشتی آنها هنوز در حال بررسی است، اما شواهد اولیه نشان میدهند ممکن است با سرطان، مشکلات قلبی، باروری و بیماریهای عصبی مرتبط باشند.
جوامع کمدرآمد، نزدیک به محل تولید و دفن زباله پلاستیکی، آسیب بیشتری متحمل میشوند. این مناطق اغلب در معرض سموم، نشت و بیماریهای مزمن هستند. اقدامات بازیافت و مدیریت زباله نیز نابرابر است؛ کشورهای ثروتمند زباله خود را صادر میکنند که بار بحران را بر دوش کشورهای در حال توسعه قرار میدهد.
در سال ۲۰۱۹، اصلاحی در کنوانسیون بازل تصویب شد که زباله پلاستیکی را بهعنوان مواد تنظیمشده در نظر میگیرد و صادرات غیرقانونی آن را محدود میکند. همچنین مذاکرات جهانی برای پیمان الزامآور کاهش تولید پلاستیک تا پایان ۲۰۲۴ در جریان است، گرچه موانع سیاسی همچنان وجود دارد.
تولید جهانی پلاستیک طی چند دهه گذشته به شدت افزایش یافته و از حدود ۱٫۵میلیون تن در سال ۱۹۵۰ به ۳۲۰میلیون تن در ۲۰۱۷ رسید. پیشبینی میشود تولید زباله تا سال ۲۰۵۰ به ۸۰۰میلیون تن برسد. تنها ۹ درصد از این زبالهها بازیافت میشوند و بیش از نیمی از پلاستیک تولیدی در طبیعت رها میشود. کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل منابع نفت و گاز فراوان، صنایع پتروشیمی برجستهای دارند؛ بنابرین استفاده و تولید پلاستیک در این کشورها (ایران، عربستان و امارات) بسیار بالا است. به عنوان نمونه، مطابق آمار ساکنان امارمتحده عربی بهطور متوسط سالانه ۴۵۰ بطری آب پلاستیکی مصرف میکنند و در کل حدود ۱۱میلیارد بطری و کیسه پلاستیکی در امارات پس از استفاده در محیط رها میشود.
در ایران بیش از ۹۶ درصد زبالهها - که بخش قابلتوجهی از آن پلاستیک است - در محلهای دفن غیراستاندارد ریخته میشوند. بازماندن این حجم از پسماند در طبیعت موجب آلودگی خاک و آب زیرزمینی میشود. همچنین انباشت زباله در زمین باعث گازهای گلخانهای و انتشار مواد سمی میگردد؛ به عنوان مثال امارات گزارش داده صرفهجویی در مصرف ۲۴۰۰ تن پلاستیک (۳۶۴میلیون کیسه) معادل جلوگیری از انتشار ۵۴۷هزار تن دی اکسید کربن بوده است.
در سطح خلیج فارس هم آلودگی پلاستیک قابلتوجه است؛ نمونهها روی ساحل و محیطهای آبی دیده میشود. مطالعات نشان میدهند آلودگی پلاستیکی سواحل ایرانی خلیج فارس بیشتر از بخش عربی است و بالاترین غلظت میکروپلاستیک در نزدیکی مناطق پتروشیمی عسلویه گزارش شده است. به طور کلی، مخازن تصفیه مناسب در این کشورها ناکافی است: در عربستان بخش اعظم پسماند (شامل پلاستیک) در محلهای دفن معمولی انباشته میشود و تنها اندکی بازیافت یا سوزانده میشود و در امارات نیز باوجود سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، حدود ۵۹.۸درصد زبالهها به صورت رو باز دفن میگردد.
آلودگی پلاستیکی در بخش ایرانی سواحل خلیج فارس (رسوبات ساحلی) بیشتر از بخش عربی گزارش شده است و در نمونهبرداریهای انجامشده، بیشترین غلظت میکروپلاستیکها در نزدیکی مجتمع پتروشیمی عسلویه (ایران) دیده شده است. ریزپلاستیکها در منابع آبی و زنجیره غذایی نیز مشاهده شدهاند؛ برای مثال برخی غذاهای فرآوریشده مانند سوسیس ایرانی حاوی دهها ذره ریزپلاستیک در هر کیلوگرم هستند.
در عربستان نیز بررسی آب آشامیدنی نشان داد به طور میانگین ۱.۹ تا ۴.۷ ذره ریزپلاستیک در هر لیتر آب وجود دارد. همچنین در مطالعهای روی آبهای زیرزمینی شارجه برخی چاهها تا ۲۳۵ ذره ریزپلاستیک در هر لیتر را نشان دادند. این شواهد بیانگر آن است که انتشار و نفوذ پلاستیک در محیط از طریق پسابها، دفن زباله و فرسایش پلاستیک موضوعی بسیار نگران کننده است.