همشهری آنلاین - سیدسروش طباطباییپور: دوستی که شاعرپیشهاست و خبرنگار و با دوچرخه این سو و آن سو میرود و به قول خودش همواره بهدنبال صداهای جدید است؛ اما کاری که سالهاست نام او را در ذهنم بزرگ و جاودانه کرده، البته شعرهای جانبخش و خبرهای ریز و درشت او نیست که هرازگاهی در مطبوعات و رسانهها منتشر میشود. او دستبه خیر است، اما بهگونهای متفاوت!
بیشتر بخوانید:
آرشها و رویشها
سالهاست در مشهد، خیریهای دارد که به بهانهاش کارهای خوب انجام میدهد؛ او گاهی در صفحههای مجازی شخصیاش، تصویر خانه محقر نیازمندی را به اشتراک میگذارد که حتی اجاق گاز هم برای پختوپز ندارند و دنبالکنندگانش پول اجاقگاز را به حسابش واریز میکنند و گاهی هم روستایی محروم در دل کویر را نشان میکند و برای کودکان عاشق کتابش، کتابخانهای روستایی میسازد.
تا اینجا هم البته کار او ارزشمند و خداوند خیرش دهد! اما از اینجا به بعد شیوه او برای خیررسانی به نیازمندان کمی متفاوت است. گروهی را در اطراف شهر مشهد دور هم جمع کرده که همگی نیازمند و آبرودارند؛ در کارگاهی کوچک، استادکاران را گماشته تا به آنها هنری کوچک، صنعتی خرد و یا مهارتی درآمدزا یاد دهند و امکانات تولید همان صنایع خرد و هنر و مهارت درآمدزا را هم به کمک خیرین فراهم کرده تا در همان کارگاه، محصولاتی کوچک، اما ارزشمند تولید کنند و از سود هنر خود، چرخ زندگیشان را بچرخانند.
در واقع او خیری است که تنها برای فراهمکردن رزق روزانه نیازمندان تلاش نمیکند؛ کارگاه او، معدن خیر است و در آن نیازمندانی پرورش مییابند که بعد از مدتی، هر کدام خودشان کارآفرینی کوچک میشوند و کارگاهی راه میاندازند و به همین شیوه، هر آنچه آموختهاند به دیگران میآموزند و دومینووار، نیازمندان با همت را تنها نیازمند لطف خدا میکنند و بینیاز از کمک این و آن.