سرویس جهان مشرق - یکی از علل اساسی حمایت و کمکهای بی چون و چرای آمریکا به صهیونیستها، به راهبرد سیاسی کاخ سفید در رابطه با این رژیم بر میگردد که به شکل ویژه در اصول سیاست خارجی و دفاعی آمریکا در رابطه با رژی صهیونیستی آشکار است و آن "مفهوم حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل - (QME)" است.
مفهوم حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل (Qualitative Military Edge - QME) یکی از اصول کلیدی سیاست خارجی و دفاعی ایالات متحده در قبال رژیم صهیونیستی است که از دهههای گذشته شکل گرفته و در قوانین و سیاستهای آمریکا نهادینه شده است.
این سیاست به معنای اطمینان از این است که این رژیم از نظر فناوری، تسلیحات و توان نظامی نسبت به سایر کشورهای منطقه غرب آسیا برتری داشته باشد.
تاریخچه و ریشههای قانون QME
سیاست حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل ریشه در روابط استراتژیک آمریکا و اسرائیل دارد که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به تدریج تقویت شده است. اما این مفهوم به طور خاص در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، پس از جنگهای اعراب و اسرائیل (مثل جنگ ششروزه ۱۹۶۷ و جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳)، شکل گرفت.
دهه ۱۹۶۰
آمریکا به تدریج جایگزین فرانسه به عنوان تأمینکننده اصلی تسلیحات اسرائیل شد. در این دوره، آمریکا شروع به ارائه تسلیحات پیشرفتهتری مثل جنگندههای فانتوم (F-۴) کرد تا اسرائیل بتواند در برابر کشورهای عربی که از تسلیحات شوروی استفاده میکردند، برتری داشته باشد.
دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰
پس از جنگ یوم کیپور، آمریکا کمکهای نظامی گستردهای به اسرائیل ارائه کرد. در این زمان، ایده حفظ برتری کیفی به عنوان یک سیاست غیررسمی مطرح شد.
نهادینه شدن QME
در سال ۱۹۸۱، کنگره آمریکا برای اولین بار این مفهوم را در چارچوب قوانین کمکهای خارجی به کار برد. این سیاست در دهههای بعدی با مصوبات مشخصتر قانونی تثبیت شد.
اهداف قانون QME
در سیاست QME چندین هدف استراتژیک و سیاسی مشخصا دنبال میشود:
تضمین امنیت اسرائیل
اسرائیل به دلیل موقعیت جغرافیایی و تهدیدات متعدد از سوی کشورهای همسایه (مانند ایران و یا محور مقاومت) به توان نظامی قوی نیاز دارد. QME تضمین میکند که اسرائیل بتواند در برابر این تهدیدات دفاع کند.
بازدارندگی منطقهای
برتری نظامی اسرائیل به عنوان عاملی برای بازدارندگی در برابر حملات احتمالی عمل میکند. این سیاست به اسرائیل امکان میدهد تا بدون نیاز به درگیریهای گسترده، از وقوع جنگ جلوگیری کند.
تقویت اتحاد استراتژیک
آمریکا اسرائیل را به عنوان یک متحد کلیدی در خاورمیانه میبیند. حمایت نظامی از اسرائیل، روابط دوجانبه را تقویت میکند و به آمریکا نفوذ استراتژیک در منطقه میدهد.
توازن در فروش تسلیحات
آمریکا به کشورهای عربی مثل عربستان، امارات و مصر نیز تسلیحات میفروشد. QME تضمین میکند که این فروشها به گونهای باشد که برتری نظامی اسرائیل حفظ شود.
نمونههای تاریخی و معاصر
جنگندههای اف-۳۵
اسرائیل اولین در حال حاضر تنها بازیگر منطقه است که این جنگندههای پیشرفته را دریافت کرده است. وقتی آمریکا تصمیم گرفت اف-۳۵ را به امارات بفروشد، سران این رژیم نگرانیهایی درباره حفظ QME مطرح کرد که منجر به مذاکرات و تضمینهای اضافی شد. این مسئله در رابطه با سفارش ترکیه به آمریکا برای خرید این جنگندههای مدرن صدق میکند.
سیستم گنبد آهنین
آمریکا سرمایهگذاری قابلتوجهی در توسعه و تقویت این سیستم دفاع موشکی کرده که به اسرائیل برتری دفاعی در برابر راکتها و موشکهای کوتاهبرد میدهد.
تحریم تسلیحاتی ایران
سیاست QME به طور غیرمستقیم با تلاشهای آمریکا برای محدود کردن برنامه موشکی و هستهای ایران مرتبط است، زیرا این برنامهها میتوانند برتری نظامی رژیم صهیونیستی را تهدید کنند.
ظهور رقیب جدید؛ تلاش چین برای نفوذ در منطقه و دوراهی آمریکا
در یک دهه گذشته، چین به عنوان اصلی ترین رقیب هژمونی آمریکا در جهان، تلاش گستردهای برای گسترش نفوذ خود در غرب آسیا و خصوصا متحدان سنتی آمریکا از جمله، عربستان، امارات، بحرین، قطر و مصر کرده است و همکاری پکن با کشورهای عربی منطقه در بعضی از موارد به گونهای شده است که کاخ سفید صراحتا به دولتهای عربی در رابطه با همکاری با چین، هشدار جدی داده است.
اما باتوجه به تغییرات سالهای اخیر در نظم جهانی و دوران گذار به سمت نظم چند قطبی، نمیتوان این مسئله را نادیده گرفت که بازیگران در صحنه نظام بین الملل، به سمت همکاری و ایجاد فرصت با قدرتهای نوظهور حرکت میکنند تا در نظم جهانی جدید، سهم بیشتری داشته باشند. از این رو، با وجود همکاریهای گسترده تاریخی میان کشورهای منطقه و آمریکا، خصوصا در بعد نظامی، اعراب منطقه متوجه تغییرات جهانی و ظهور چین به عنوان یک بازگیر ابرقدرت شده اند.
بنابراین تلاش کشورهای منطقه برای افزایش همکاریهای خود با چین به عنوان یکی از اصلی ترین محورهای تشکیل دهنده نظم نوین جهانی، امری اجتناب ناپذیر است، واقعیتی که امروز سران کاخ سفید متوجه آن شدهاند.
برخلاف آمریکا که فروش تسلیحاتش اغلب با ملاحظات سیاسی و استراتژیک همراه است، چین رویکردی تجاریمحور دارد و تسلیحات را به هر کشوری در منطقه، بدون توجه به سیاستهای آنها، میفروشد. این سیاست "فقط تجارت" به چین اجازه داده تا بهعنوان یک جایگزین برای تأمینکنندگان غربی، بهویژه در کشورهایی که با محدودیتهای آمریکا مواجهاند، وارد بازار شود.
در این شرایط است که سران ایالات متحده درک میکنند که دیگر قادر به اعمال نظر و نگاههای سنتی خود بر دولتهای عربی منطقه نیستند. مقامات آمریکایی اکنون در تمامی حوزههای همکاری خود با کشورهای منطقه، یک رقیب بسیاری جدی میبینند که در تلاش است تا با سیاست روبه جلوی خود، خلاهای ناشی از سیاستهای قلدرمابانه چند دهه گذشته آمریکا را پر کند.
در همین رابطه، مجله نیوزویک گزارش داد که روابط نظامی بین ایالات متحده و متحدان سنتی آن در خاورمیانه با توجه به «دیپلماسی امنیتی تهاجمی» فزاینده چین در منطقه، با آزمونی فزاینده روبرو است.
اگر تا امروز، آمریکا در فروش انواع تسلیحات مدرن به کشورها منطقه، ملاحضه اصل برتری کیفی نظامی اسرائیل را داشت، از امروز مجبور است این اصل را نادیده بگیرد کاخ سفید برای از دست ندادن متحدان سنتی خود در مقابل نفوذ چین، باید در حوزههای مختلف از جمله نظامی و تسلیحاتی تعامل جدید با کشورهای منطقه را آغاز کند، تا مانع از محکم شدن پای چین در کشورهای عربی متحد خود شود، مسئلهای که آثار و نشانههای آن در ماههای اخیر مشخصا دیده شده است.
بررسی قردادهای تسلیحاتی چند ماه گذشته آمریکا با قطر، امارات، عربستان، ترکیه و مصر، حاکی از بازتعریف سیاستهای جدید ایالات متحده آمریکا در رابطه با کشورهای منطقه است، مسئلهای که همزمان اعتراض و نگرانیهای شدید صهیونیستها را در پی داشته است.
تحلیلگران و کارشناسان صهیونیست در ماههای اخیر مکررا نسبت به این مسئله هشدار داده اند که تحولات منطقهای حاکی از وقوع نشانههای در رابطه با تغییرات ناشی از واقعیتهای جدید است که سران این رژیم نباید نسبت به آن بی تفاوت باشند.
آمریکا در تلاش برای حفظ متحدان سنتی منطقهای
نفوذ روزافزون چین در خاورمیانه، بهویژه در زمینه فروش تسلیحات و سرمایهگذاریهای اقتصادی، معادلات سنتی قدرت در منطقه را تغییر داده است. آمریکا دیگر نمیتواند مانند گذشته با اطمینان کامل سیاستهای یکجانبه خود را به کشورهای منطقه تحمیل کند، زیرا این کشورها، بهویژه متحدان سنتی آمریکا مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، گزینههای جایگزینی مانند چین را در دسترس دارند. این کشورها به دلیل محدودیتهای آمریکا در فروش تسلیحات پیشرفته (برای حفظ برتری نظامی کیفی اسرائیل یا QME) و ملاحظات سیاسی، به سمت خرید تسلیحات و گسترش روابط اقتصادی با چین روی آوردهاند.
برای مثال، همکاریهای نظامی چین با عربستان سعودی، از جمله فروش موشکهای بالستیک و فناوریهای پهپادی، نشاندهنده تمایل این کشورها به تنوعبخشی به منابع تسلیحاتی و کاهش وابستگی به آمریکا است. این روند باعث شده که آمریکا با خطر از دست دادن نفوذ خود بر متحدان سنتیاش مواجه شود، بهویژه در شرایطی که چین با رویکرد "فقط تجارت" و بدون پیششرطهای سیاسی، به راحتی جای خالی آمریکا را پر میکند.
قرارداد فروش جنگندههای اف -۳۵ به ترکیه و یا سامانههای پدافندی جدید به مصر و همچنین، قردادهای تسلیحاتی فروش انواع تسلیحات مدرن به عربستان، امارات و قطر در سفر چندماه گذشته ترامپ به منطقه، نشان میدهد که کاخ سفید، خطر از دست دادن متحدان سنتی خود را بیشتر از همیشه احساس میکند.
در این شرایط، اولویت استراتژیک آمریکا از حفظ برتری نظامی کیفی اسرائیل به سمت حفظ و تقویت روابط با متحدان سنتی خود در منطقه، مانند کشورهای خلیج فارس، تغییر کرده است. آمریکا برای جلوگیری از گرایش بیشتر این کشورها به سمت چین، ممکن است مجبور شود محدودیتهای خود در فروش تسلیحات پیشرفته به این کشورها را کاهش دهد، حتی اگر این امر به تضعیف QME منجر شود.