خبرگزاری مهر، گروه استانها - هانی رستگاران* بینالحرمین، این راه باریک اما بیپایان، همان جایی است که زمین بوی خون خدا میدهد و آسمان، آکنده از نجواهای بیصداست. قدم که میگذاری، بیاختیار آهسته میروی؛ گویی پاهایت فهمیدهاند که اینجا، حریم نگاه دو خورشید است. یک سو، گنبد برادر که از وفا لبریز است؛ سوی دیگر، گنبد برادری که آبرویش را به پای عطش ریخت.
اینجا، زمان از حرکت میایستد. نفسها سنگین و آرام میشود. هرکس آمده با دل خودش، اما دلش را که میگذارد اینجا، دیگر برنمیگرداند. قلبها در این کوچه جا میمانند؛ نه به اجبار، بلکه به شوق. و چه گمشدنی شیرینتر از اینکه دلت را در آغوش حسین و عباس بگذاری.
نقطه مشترک
زائران هرکدام قصهای دارند. یکی آمده به شکرانه برگشت دوباره، یکی آمده تا با اشک، زخمهای سالهای بی حسینی را مرهم بگذارد. یکی با آرزوی شفاعت مادرش آمده، دیگری با بغضی که سالها پنهان کرده بود. اما همهشان در یک نقطه مشترکاند؛ همه دلشان را در این خاک گم کردهاند، و این گمکردن، آغاز پیدا کردنِ حقیقت است.
بینالحرمین، پلی است که از کربلا به آسمان کشیده شده. هر قدمش، یاد خیمههای سوخته را زنده میکند و هر نسیمش، بوی آن کودکی را دارد که با لبان تشنه، به دشت نگاه میکرد. اینجا، زمین و آسمان با هم نجوا میکنند: «سلام بر تو ای خون خدا، سلام بر تو ای شهید وفا».
اربعین که میرسد، این راه پر میشود از موج زائرانی که از هزاران کیلومتر دورتر آمدهاند. عرب و عجم، سیاه و سفید، پیر و جوان، همه یک صدا شدهاند؛ همه یک دل، و آن دلها همین جا ماندهاند. در میان ازدحام، نگاهها گره میخورد به گنبدها، اشکها بی اذن میریزند، و دستها به دعا بلند میشود. گویی همه آمدهاند تا بگویند: «یا حسین، ما هنوز بر سر پیمانیم.»
اینجا، بین این دو حرم، انسان نه غریب است و نه تنها؛ حتی اگر کسی را نداشته باشد، باز احساس میکند که در خانه است. اینجا مرزی نیست، حتی زبان هم مانع نیست. دلها همدیگر را پیدا میکنند، چون همهشان یک جا را نشان میدهند؛ همان جایی که قلبهایشان را جا گذاشتهاند.
روایت راز عاشقی
و شاید راز عاشقی همین باشد؛ اینکه یکبار به این کوچه بیایی، دلت را در سایه گنبدها بگذاری و برگردی، اما دیگر هیچ جا برائت مثل اینجا نباشد. آن وقت، هر بار که قلبت تنگ شد، بدانی که دلیلش این است که جایی میان ضریح حسین و عباس جا ماندهای.
بینالحرمین، تنها فاصلهای میان دو حرم نیست؛ اینجا کوتاهترین راه میان زمین و آسمان است، جایی که فاصله میان انسان و خدا به یک آه میرسد. هر قدمش، تکهای از بهشت است و هر نفسش، عطری از حرم که تا عمق جان مینشیند.
اینجا آرامشی جاری است که در هیچ نقطه دیگری از دنیا یافت نمیشود؛ آرامشی که از اشکها، از دعاها و از قلبهایی ساخته شده که سالهاست در این خاک ماندهاند. قلبهایی که نیامدهاند بازگردند، بلکه آمدهاند تا جاودانه در سایه گنبدهای حسین و عباس بمانند و هر زائری را که از این مسیر میگذرد، به آغوش امن محبتشان دعوت کنند. اینجاست که میفهمی، دل را یک بار که به بینالحرمین بسپاری، دیگر هیچوقت به قفس سینهات برنمیگردد.
*روزنامه نگار و پژوهشگر فرهنگ عام