زن شجاعی که نامه اتمام حجت را به دست مظفرالدین شاه رساند که بود؟/ «کاریست که یک زن باید بکند.»

عصر ایران پنج شنبه 23 مرداد 1404 - 13:51
لحظه موعود که فرا رسید، بدرالملوک خانم به طرف کالسکه شاه دوید و فریاد زد: « عریضه دارم عریضه»

عصر ایران- در تاریخ معاصر ایران مکرر آمده است شرح پایان مهاجرت صغری علمای تهران که امیربهادر وزیر دربار تندخوی مظفرالدین شاه، مغموم و سرافکنده برخلاف میل باطنیش، که از مخالفان مشروطه بود، مجبور شد به امر شاه به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در شهرری برود و آقایان علما را به تهران آورد با این وعده که شاه با تأسیس عدالتخانه موافقت کرده است.

اما آنچه کمتر بدان پرداخته شده است نقش زن شجاعی است که تمام برنامه های مرتجعین را برای نرسیدن صدای مردم به مظفرالدین شاه بهم زد.

۲۱ دی ماه سال۱۲۸۴ خورشیدی است. مدت هاست شاه قاجار مریض الاحوال است و چندان در انجام وظایف حکومتی حوصله و توانی نشان نمی دهد. آن شب بخصوص او مهمان وزیر دربارش امیر بهادر است. خانه امیر بهادر در محله سنگلج است و نزدیک به کاخ گلستان. 

مدت هاست مشروطه طلبان در صدد رسیدن فرصتی هستند تا دستشان به شاه برسد و از ظلم علاء الدوله حاکم تهران و امیر بهادر نزد شاه شکایت کنند. 

پیشنهاد ملک المتکلمین از سران مشروطه طلب این است که جلوی کالسکه شاه را در هنگام پیاده شدن مقابل خانه امیر بهادر بگیرند و نامه اتمام حجت را به دستش برسانند. اما مخالفین این پیشنهاد استدلال می کنند کافی است بخواهیم به کالسکه نزدیک شویم که گماشته ها با چوب و چماق بر سرمان خواهند ریخت.

در این اثنا بدرالملوک خانم که عمه میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل روزنامه نگار برجسته عصر مشروطه بود به میان آمد و گفت:« این قدر تردید و دودلی به دل راه ندهید، کاریست که یک زن باید بکند چون گماشته ها نتوانند به این راحتی یک زنی را کتک زنند و جلویش را گیرند.»
شگفتی حضار در چهره هایشان دیدنی بود که بدرالملوک خانم ادامه داد:
«خودم خواهم رفت.نامه را آماده کنید.»
آورده اند نامه را شخصی به نام صحاف باشی نوشت و دربالای نامه دستی ترسیم شده بود که هفت تیر سرخ رنگی به دست داشت تا حساب کار دست شاه قاجار بیاید.
متن نامه از این قرار است:
«ای شاه بی خبر و عیاش که تمام عمر خود را به عیش و برباد دادن خزانه ملت می گذرانی و فکری به حال بدبختی و سیه روزی ملت خود نمی کنی، اگر به اسرع وقت دست ستمگرانی که دور تو جمع شده اند و خون ملت را می مکند از سر مردم کوتاه نکنی و مجلسی از منتخبین ملت مفتوح نکنی، یقین بدان تو را خواهیم کشت.»

لحظه موعود که فرا رسید، بدرالملوک خانم به طرف کالسکه شاه دوید و فریاد زد: « عریضه دارم عریضه»
تا قراولان بخواهند جلویش را بگیرند فریادش به گوش شاه رسیده بود و او اشاره کرد اجازه دهند زن جلو بیاید و او آمد نامه را دست شاه داد. سپس به میان جمعیت بازگشت و در ازدحام جمعیت ناپدید شد.

از نزدیکان مظفر الدین شاه نقل کرده اند شاه آن شب حداقل دوبار نامه را به دقت خواند و خیلی اوقاتش تلخ شد و همان شب به امیربهادر دستور داد فردا به شهرری رود و موافقت شاه قاجار با تأسیس عدالتخانه را به علما اعلام کند تا آنها تحصن خود را پایان دهند و به تهران بازگردند و باقی آن شد که تو دانی و من....

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.