رئیسجمهوری آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان با میزبانی ایالات متحده، از «اعلامیه مشترک صلح» و طرح یک مسیر ترانزیتی جدید در قفقاز رونمایی کردند؛ مسیری که قرار است از جنوب ارمنستان عبور و آذربایجان را به نخجوان و سپس ترکیه متصل کند. این کریدور که پیشتر به نام زنگزور شناخته میشد، اکنون به دلیل اجاره آن به آمریکا، کریدور ترامپ نامگذاری شده است.
این موضوع برای ایران بسیار حیاتی است، چراکه مرز مشترک بین ارمنستان و ایران و آذربایجان و ایران، اکنون به آمریکا اجاره داده شده است. در این میان باید دید از منظر صنعت نفت و گاز، ایران چه تاثیری از راهاندازی کریدور زنگزور میپذیرد؟
در همین زمینه با محمود خاقانی، کارشناس نفت و انرژی، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
***
معاوضه نفت خام در دریای خزر در دولت دهم متوقف شد / صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت دچار بحران اقتصادی است
*با راهاندازی کریدور زنگزور و تهدید مسیرهای ترانزیتی ایران، مساله سوآپ نفت از آذربایجان چه میشود؟ آیا همچنان سوآپ نفتی انجام میشود؟
معاوضه نفت خام در دریای خزر در دولت دهم و در دوران وزارت مسعود میرکاظمی متوقف شد. بنده نمیدانم که آیا آقایان همچنان نفت خام را به بندر نفتی نکا منتقل میکنند تا در پالایشگاههای تهران و تبریز فرآوری و سپس در خلیج فارس معادل آن را تحویل داده شود؟ این موضوع را باید از وزارت نفت پرسید. در هر صورت، معاوضه نفت خام یک ابتکار بود که در آن زمان آغاز شد؛ این اقدام با هدف توسعه همکاریهای انرژی منطقهای و همچنین معرفی یک ارز جدید به نام «ارز انرژی» در تجارت انرژی مطرح بود.
به این معنا که وقتی نفت یا گاز وارد میشد، مانند زمانی که به ارمنستان گاز داده شد تا در مقابل برق وارد شود، مبادله بر اساس «BTU» یعنی ارزش حرارتی انجام گردید. این اقدام در برخی زمینهها جایگزین دلار در مبادلات انرژی شده بود. در همان زمان، بورسی تحت عنوان «بورس بینالمللی نفت ایران» در جزیره کیش تعریف شد که مطالعات آن هماکنون در مجموعه صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت موجود است؛ چراکه این صندوق یکی از سهامداران آن بورس بود و ماهیتی خصوصی داشت.
متاسفانه در سال ۱۳۹۳ فردی به دیوان عدالت اداری مراجعه و به صورت فردی حکمی گرفت مبنی بر اینکه این صندوق خصوصی نیست بلکه دولتی است. همین فرد به واسطه این اقدام، در دولت سیزدهم به سمت معاون وزیر نفت در امور پالایش و پخش منصوب شد. حال آنکه درباره فعالیتهای او مسائلی مطرح است؛ از جمله کشیدن خطوط لوله طولانی و روشهایی که برای قاچاق مواد سوختی به کار رفته است. شرکتی که تحت مسئولیت او بود، به این موارد بیتوجهی کرده و اکنون خود وی با حقوقی نجومی بازنشسته شده و از همان صندوق حقوق میگیرد؛ در حالی که همین فرد، وضعیت صندوق را به بحرانی اقتصادی کشانده است. اکنون این صندوق به تدریج با بحران مواجه میشود و آقایان نیز هیات امنای آن را شامل چند وزیر کردهاند که مشکلات خاص خود را دارد.
به هر حال، این اقدامات باعث شد ابتکاراتی که از دوران دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و سپس دولت اصلاحات پیگیری میشد، ناکارآمد و بلااستفاده بماند. زمانی که ایران خواست عضو کنسرسیوم تولید نفت خام «آذری–چراغ–گونشلی» شود، شرکت BP (بریتیش پترولیوم) و درواقع انگلیسیها مقاومت کردند و اجازه ندادند ایران وارد شود. با این حال، اصرار داشتند نام آن کنسرسیوم Azerbaijan International Operating Company یا همان «شرکت عملیات بینالمللی آذربایجان» باشد که مخفف آن AIOC است. وقتی دلیل این اصرار پرسیده شد، یکی از مدیران آنها گفت که من در شرکت AIOC کار میکردم؛ همان شرکت نفت ایران و انگلیس که نام آن Anglo-Iranian Oil Company با مخفف AIOC بود.
بالاخره این افراد اجازه ندادند ایران در کنسرسیوم «آذری–چراغ–گونشلی» که اکنون حدود ۵۸۰ هزار بشکه نفت در روز تولید و صادر میکند، عضو شود.
سهام 10 درصدی ایران از میدان گازی شاهدنیز از تحریمها مستثنی است / نفوذیها فشارهایی وارد میکردند تا سهم ۱۰ درصدی ایران در شاهدنیز فروخته شود!
*سهم ایران از میدان گازی شاهدنیز چگونه به دست آمد؟ وضعیت سهم ایران با وجود راهاندازی کریدور زنگزور چه میشود؟
در مورد میدان «شاهدنیز» اصرار ایران به سرانجام رسید. در زمانی که BP به عنوان رهبر کنسرسیوم مقاومت میکرد، کمکهایی در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی، استانداری آذربایجان شرقی به مردم آذربایجان، به ویژه نخجوان، کرده بود و نیز گازرسانی به نخجوان و ارمنستان، طرحی تحت عنوان «انرژی برای صلح» تعریف شد تا جنگ بین آذربایجان و ارمنستان متوقف شود و مساله قرهباغ از طریق مذاکره حل شود.
در آن زمان، وزیر نفت وقت که اهل خوی بود، به همراه هیاتی به باکو رفت و توانست مذاکره موفقی انجام دهد. دولت وقت جمهوری آذربایجان نیز به کنسرسیوم فشار آورد که ایران باید عضو شود و ایران ۱۰ درصد سهام آن پروژه را به دست آورد. این سهام بهرغم تحریمهای آمریکا و سایر کشورها، از تحریمها مستثنی ماند، زیرا «ملک مشاع» در آن مجموعه محسوب میشود و ناچار هستند آن را تولید و صادر کنند.
در مقاطعی، نفوذیها فشارهایی وارد میکردند تا این ۱۰ درصد سهم فروخته شود، اما با مخالفت یکی از معاونین وقت وزیر نفت که همزمان در وزارت امور خارجه نیز حضور داشت، این سهام فروخته نشد و تا امروز ایران مالک بخشی از میدان شاهدنیز است. این یک نکته مهم در همکاری بین ایران و جمهوری آذربایجان است.
مردم آذربایجان و ارمنستان هرگز نمیتوانند کمکهای ایران را در دوران بحران فراموش کنند / سازمان جاسوسی انگلیس و موساد در آذربایجان فعال هستند و هرگونه مخالفت با علیاف را برنمیتابند
*روابط نفتی و گازی ایران با آذربایجان و ارمنستان تاکنون چگونه بوده است؟ آیا با راهاندازی کریدور زنگزور تمام مراودات نفتی با این دو کشور به فراموشی سپرده میشوند؟
مردم آذربایجان و ارمنستان هرگز نمیتوانند کمکهای ایران را در دوران بحران فراموش کنند، هرچند ممکن است نسل جدید کمتر به یاد داشته باشد، اما تاریخ این موضوعات را به یاد میآورد و نمیتواند فراموش کند که ایران همیشه در دوران بحران، به آذربایجان و ارمنستان به طور بیطرفانه و بشردوستانه کمک کرده است.
هماکنون میدان «شاهدنیز» روزانه حدود ۷۶ میلیون تا ۷۹ میلیون مترمکعب گاز تولید و صادر میکند و برنامههایی برای توسعه آن وجود دارد. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که در همه جای دنیا، عدهای به «الیگارشی» یا همان اصحاب ثروت و قدرت تبدیل میشوند و ثروت ملی را در دست میگیرند؛ همانند جمهوری آذربایجان و ارمنستان.
اکنون اوضاع کمی پیچیده شده است، اگر جنگ ادامه پیدا کند، ممکن است به آسیای مرکزی، قفقاز یا دیگر نقاط نیز سرایت کند. بنابراین خبرهای ناخوشایندی به گوش میرسد که این دو کشور در اتفاقات اخیر، نقشهایی ایفا کردهاند. این دو کشور از طریق شرکتهای خود سرمایهگذاریهای تریلیون دلاری بهویژه در آذربایجان انجام دادند. آنها به راحتی نمیتوانند از آذربایجان دست بکشند. سازمان جاسوسی انگلیس و موساد در آذربایجان فعال هستند و هرگونه مخالفت با علیاف را برنمیتابند و به سرکوب مخالفان علیاف کمک میکنند.
روسیه با این که قرارداد حمایت نظامی از ارمنستان داشت، آنها را در جنگ اخیر با آذربایجان تنها گذاشت / ارمنستان به آسانی نمیتواند دالان زنگزور را واگذار کند / در صورت توسعه ناتو تا این منطقه، بیشترین ضربه متوجه چین و روسیه است
*ارمنستان به عنوان یکی از متحدان ایران، چگونه راضی به واگذاری کریدور زنگزور به آمریکا شده است؟
ارمنستان به دلیل مشغول بودن روسیه به جنگ اوکراین، مورد بیتوجهی قرار گرفت. روسیه با این که قرارداد حمایت نظامی از ارمنستان داشت، آنها را در جنگ اخیر با آذربایحان تنها گذاشت. پاشینیان اکنون میخواهد حکومت کند و قصد دارد حامیان خارجی داشته باشد. بنابراین، او در موضوع کریدور «زنگزور» که در خاک ارمنستان است، وارد شده است و به آسانی نمیتواند این دالان را واگذار کند. البته زمانی این بحث مطرح بود که ارمنستان، دالان زنگزور را به آذربایجان واگذار کند تا به نخجوان متصل شود و از طرف دیگر، قرهباغ که اکثر جمعیت آن ارمنی هستند، متعلق به ارمنستان شود. اما موضوع طور دیگری رقم خورد.
حال باید دید با توجه به ادعای واگذاری این دالان به آمریکا، پاشینیان چطور میتواند مردم ارمنستان را راضی کند؟ در همین حال باید گفت در صورت توسعه ناتو تا این منطقه، بیشترین ضربه متوجه چین و روسیه است. چرا این دو کشور با این موضوع جدی برخورد نکردند؟
از یک سو، در کشور مقامی وجود دارد که پیشتر وزیر امور خارجه بود و اکنون حرفی زده است که رسانههای خارجی به آن ابعاد تبلیغی وسیعی دادهاند و به واسطه این سخنان، ایران را جنگجو، تروریست و عامل بدبختی دو کشور همسایه معرفی کردهاند. این فرد عنوان کرده است که: «روسیه موافق باشد یا نباشد، ایران نمیگذارد دالان زنگزور ساخته شود.»
نام زنگزور از منطقهای در ارمنستان گرفته شده که در آن کلیسای مقدسی با ناقوسی معروف وجود داشت که برای مسائل مهم به صدا درمیآمد تا مردم جمع شوند. در حمله چنگیزخان مغول، این ناقوس را در اختیار میگیرد و وقتی به آن منطقه مسلط میشود، زنگ ناقوس را به صدا درمیآورند. وقتی مردم جمع میشوند متوجه میشوند که چنگیزخان مغول بر کشور آنها حاکم شده است.
با توجه به مقاومتهای شکلگرفته، به نظر نمیرسد که مردم ارمنستان به راحتی حاضر شوند که این منطقه را فدا کنند. باید پرسید اگر قرار است این منطقه فدا شود، ارمنستان چه چیزی دریافت میکند؟
ارمنستان اکنون از طریق ایران به خلیج فارس متصل است و گاز دریافت میکند. ایران در گذشته نیز به ارمنستان کمک کرد؛ بهویژه زمانی که گرجستان خط لوله گاز روسیه را بست و ارمنستان بدون گاز ماند، ایران به داد آن رسید. همزمان، ایران به نخجوان نیز گازرسانی کرد و حتی جادهای ساخته شد که از آستارا در داخل ایران به نخجوان میرسد. آذربایجان این مسیر را رها نمیکند، حتی اگر زنگزور ساخته شود.
دیپلماسی انرژی ایران در سه دهه اخیر فقط بر انرژی هستهای متمرکز شده و دیپلماسی انرژی مرتبط با نفت و گاز کنار گذاشته شد
با این حال، باید توجه داشت که دیپلماسی انرژی ایران در سه دهه اخیر فقط بر انرژی هستهای متمرکز شده و دیپلماسی انرژی مرتبط با نفت و گاز کنار گذاشته شد که این امر به ناترازیهای امروز منجر شده است. این در حالی است که در بخش نفت و گاز توان بیشتری وجود داشت.
در کشور، برخی افراد با اعتقاداتی خاص وجود دارند. همانگونه که اخیرا نظرسنجی انجامشده در اسرائیل نشان میدهد ۷۰ درصد مردم اسرائیل مخالف حکومت تحت رهبری نتانیاهو بوده و ۳۰ درصد با او موافق هستند. این ۳۰ درصد، صهیونیستهای متعصبی هستند که معتقدند تمام جهان کافر است و باید همه کشته شوند تا سرزمین پادشاهی یهود مستقر شود.
همچنین، گروهی در آمریکا به نام «کلیسای انجیلی» وجود دارند که ترامپ و دیگران با آنها همراه یا مریدشان هستند. آنها بر این باور هستند که باید تمام ادیان دیگر، از جمله شیعیان، از میان برداشته شوند. تد کروز، سناتور ایالت تگزاس، نیز گفته است که در کتاب انجیل آمده است ایرانیان که اکثریت آنها شیعه هستند، باید به کلی نابود شوند تا حضرت عیسی در اورشلیم ظهور کند.
از طرف دیگر، در ایران نیز اقلیتی وجود دارند که در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم ثابت شد که حتی از همان ۳۰ یا ۳۵ درصد سابق نیز ریزش داشتهاند و دیگر آن پایگاه را ندارند. در شرایط فعلی، همین گروهها به همراه انگلیسیها، اسرائیلیها و دیگران فضایی ایجاد کردهاند که «زنگزور» منافع ایران را به خطر میاندازد. چه کسی چنین ادعایی دارد؟ آیا ممکن نیست زنگزور برای ایران یک فرصت باشد؟
اگر افراد کارآمد و شایسته وارد عرصه سیاست و اقتصاد کشور شود، میتوان برنامههایی تدوین کرد که زنگزور تهدید محسوب نشود
اگر نظارت استصوابی اجازه دهد و بتوان در قوه مقننه، قضاییه و مجریه، همانند دولت سازندگی و دولتهای اصلاحات پیش از مجلس هفتم، افراد کارآمد و شایسته وارد عرصه سیاست و اقتصاد کشور شوند، میتوان برنامههایی تدوین کرد که زنگزور نه تنها تهدید محسوب نشود، بلکه به فرصت بدل شود.
به عنوان مثال، ارمنستان میتواند از مسیر نخجوان به جلفا و سپس به خط آهن سراسر ایران متصل شود و از سوی دیگر، از مسیر پیلهسوار در آستارا نیز به ایران متصل گردد. اگر ارمنستان به آذربایجان حق عبور از این مسیر را میدهد، باید در مقابل، از آذربایجان نیز حق عبور بگیرد تا به ایران متصل باشد. در این صورت، ایران هم عوارض ترانزیتی دریافت میکند و هم تجارت کشور با ارمنستان توسعه مییابد.
ارمنستان همواره از ترکیه خواسته است تا در صورت استفاده از زنگزور برای اتصال به نخجوان، مسیرش را به دریای سیاه باز کند. از این رو، حتی اگر ارمنستان به ترکیه متصل شود، ایران نیز میتواند از طریق ارمنستان به بندر «ترابزون» در دریای سیاه متصل شود. این مسیر کوتاهتر و مناسبتر برای ارتباط با اتحادیه اروپا است.
بنابراین، نباید عجولانه قضاوت کرد. تعجبآور است که عدهای میگویند منافع ایران به خطر افتاده است. باید مشخص شود که منافع چه کسانی؟ آیا منافع کاسبان تحریم که اکنون به کاسبان جنگ تبدیل شدهاند به خطر افتاده یا منافع ملی ایران به خطر افتاده است؟ اگر پای منافع ملی ایران در میان است، باید روشن شود که چگونه این اتفاق افتاده است؟ باید گفت منافع ملی ایران با جنگ به خطر افتاد.
منافع ملی با ناکارآمدیهایی به خطر میافتد که باعث شده است نه پشت سدها و نه در سفرههای زیرزمینی آب کافی وجود داشته باشد
منافع ملی با ناکارآمدیهایی به خطر میافتد که باعث شده است نه پشت سدها و نه در سفرههای زیرزمینی آب کافی وجود داشته باشد. برق و اینترنت نیز با مشکل روبهرو است. جریانی که فیلترشکن میفروشند و محدودیت ایجاد میکنند، در حالی که در جمهوری آذربایجان و ارمنستان چنین مسائلی وجود ندارد.
اکنون باید دیدگاههای خود را به یکدیگر نزدیک کرد. هرچند اختلافنظر وجود دارد، اما میتوان با تبادل نظر به نتیجه مطلوبی برای منافع ملی کشور رسید. دستکم باید به رئیس جمهوری که با صداقت سخن میگوید کمک کرد. تعجبآور است که ولایتی، با ۱۶ سال تجربه وزارت خارجه، سخنی بیان کرده که بازتاب منفی گستردهای در آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و دیگر مناطق داشته و اسرائیل فورا عملیات ایرانهراسی را آغاز کرده است. در همین حال، ترامپ هر روز سخنی تازه مطرح میکند.
باید بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش فعال شود / ایران «دروازه طلایی منطقه آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز» است
باید بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش فعال شود. سوآپ یا معاوضه نفت خام و گاز در حوزه دریای خزر باید راهاندازی و رقابت با مسیرهای ترانزیتی دیگر انجام شود. اگر ایران از منظر ترانزیتی فعالیت کند و فساد، اختلاس و دزدی در کشور وجود نداشته باشد، باید گفت مسیر ایران ارزانترین و مناسبترین مسیر ترانزینی است. بارها مطالعاتی در این زمینه انجام شده است و بررسیها نشان داده که ایران «دروازه طلایی منطقه آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز» است. با این حال، خودمان دور خود حصار کشیدهایم. اگر کشور وارد عرصه رقابت اقتصادی شود و جایگاه خود را در اقتصاد جهان تعریف کند، هیچ کشوری حریف ایران نمیشود.