جنگ غزه که بیش از دو سال از آغازش به دنبال عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میگذرد، به یکی از پیچیدهترین و پرهزینهترین جنایات تاریخ رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
در این میان، تصمیم اخیر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی برای تصویب طرح اشغال کامل شهر غزه بهعنوان یکی از جنجالیترین اقدامات این رژیم، واکنشهای گستردهای را در سطح داخلی و بینالمللی برانگیخته است.
این طرح که با حمایت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و وزرای راستگرای افراطی کابینه او به تصویب رسیده، نهتنها به دلیل ابعاد نظامی و انسانی آن، بلکه به دلیل پیامدهای سیاسی، اجتماعی و بینالمللیاش، موضوع بحثهای داغ در محافل جهانی شده است.
نتانیاهو با پیشبرد طرح اشغال غزه تلاش میکند تا وجهه خود را بهعنوان فرماندهای قاطع بازسازی کند و از فشارهای سیاسی داخلی بهویژه از سوی خانوادههای اسرا و مخالفان سیاسی بکاهد.
در این نوشتار با استفاده از مدل SWOT به بررسی این طرح می پردازیم. این مدل شامل بررسی نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصتها، یک ابزار تحلیلی رایج در علوم سیاسی، مدیریت استراتژیک و مطالعات امنیتی است که به منظور ارزیابی جامع یک پروژه، سیاست یا عملیات به کار میرود.
جزئیات طرح اشغال غزه
طرح اشغال کامل شهر غزه که در جلسهای طولانی و پرتنش در کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی به تصویب رسیده، شامل چندین مرحله عملیاتی و اهداف استراتژیک است. بر اساس بیانیههای رسمی دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی، این طرح بر پنج اصل کلیدی استوار است:
۱.خلع سلاح کامل حماس: هدف اعلامشده این طرح، از بین بردن توان نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) است.
۲.بازگشت همه اسرا: بازگرداندن تمامی اسرای صهیونیستی، چه زنده و چه مرده که در جریان عملیات طوفان الاقصی به اسارت گرفته شدهاند.
۳.برچیدن زیرساختهای حماس: تخریب همه زیرساختهای نظامی و لجستیکی حماس در نوار غزه.
۴.کنترل امنیتی کامل بر غزه: اعمال سیطره نظامی رژیم صهیونیستی بر کل نوار غزه برای جلوگیری از هرگونه تهدید امنیتی در آینده.
۵.ایجاد یک دولت غیرنظامی جایگزین: تشکیل یک اداره غیرنظامی که نه به حماس وابسته باشد و نه به تشکیلات خودگردان فلسطین، برای مدیریت امور غزه پس از اشغال.
بنابر تصمیم رهبران تل آویو، این طرح با تمرکز اولیه بر شهر غزه و پرجمعیتترین منطقه از طریق محاصره کامل شهر، تخلیه اجباری ساکنان به سمت جنوب (بهویژه منطقه المواصی) و عملیات پاکسازی گسترده در محلههای شهری اجرا میشود. بر اساس گزارشهای رسانههای عبری، این فرآیند با پشتیبانی لجستیکی آمریکا از طریق زیرساختهای موقت غیرنظامی انجام خواهد گرفت و تخمین زده میشود که سیطره کامل بر شهر غزه و مناطق مرکزی آن حدود پنج ماه طول بکشد. برآوردها نشان میدهد که چنین عملیات طولانیمدتی، ارتش اسرائیل را درگیر جنگ شهری فرسایشی خواهد کرد که هزینه انسانی و مالی بسیار بالایی دارد و احتمالاً شکافهای سیاسی در داخل رژیم صهیونیستی را عمیقتر میکند.
اهداف طرح
اهداف اعلامشده این طرح که از سوی نتانیاهو و حامیانش در کابینه مطرح شده، ظاهرا بر تامین امنیت رژیم صهیونیستی و حذف تهدید حماس متمرکز است. با این حال، تحلیل عمیقتر نشان میدهد که این طرح فراتر از اهداف نظامی، دارای ابعاد سیاسی و جغرافیایی است.
ناکامیهای نظامی رژیم صهیونیستی در عملیاتهایی مانند «ارابههای گیدئون» نشان داد که حتی در مناطقی که ظاهرا تحت کنترل ارتش قرار دارند، مقاومت فلسطین همچنان قادر به انجام عملیات علیه نیروهای صهیونیستی است.
نتانیاهو مدعی است که اشغال غزه برای ریشهکن کردن حماس و تضمین امنیت صهیونیستها ضروری است اما شواهد و اظهارات برخی وزرای افراطی کابینه مانند «بتسالل اسموتریچ» و «ایتامار بنگویر» حاکی از آن است که هدف نهایی این طرح، پاکسازی قومی فلسطینیها و بازسازی جمعیتی غزه برای اسکان مجدد شهرکنشینان صهیونیست است.
این طرح همچنین بهعنوان ابزاری برای بقای سیاسی نتانیاهو تلقی میشود. او که در داخل رژیم صهیونیستی با انتقادات گستردهای به دلیل ناکامی در مدیریت جنگ غزه و آزادسازی اسرا مواجه است، با پیشبرد این طرح تلاش میکند تا وجهه خود را بهعنوان فرماندهای قاطع بازسازی کند و از فشارهای سیاسی داخلی بهویژه از سوی خانوادههای اسرا و مخالفان سیاسی بکاهد.
علاوه بر این، حمایت آمریکا از این طرح که به نوشته روزنامه «اسرائیل هیوم» با هماهنگی واشنگتن تدوین شده، به نتانیاهو اطمینان میدهد که میتواند با تکیه بر مصونیت بینالمللی آمریکا، این پروژه را پیش ببرد.
چرایی مطرح شدن طرح
طرح اشغال غزه در بستری از ناکامیهای نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی مطرح شده است. پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، که ضعفهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را بهصورت بیسابقهای آشکار کرد، نتانیاهو و کابینهاش تحت فشار شدیدی برای ارائه پاسخی قاطع قرار گرفتند.
با این حال و پس از بیش از ۲۲ ماه جنگ، رژیم صهیونیستی نهتنها نتوانسته حماس را شکست دهد بلکه با مقاومت سرسختانه فلسطینیها، فرسودگی ارتش و افزایش انتقادات بینالمللی مواجه شده است. ناکامیهای نظامی رژیم صهیونیستی در عملیاتهایی مانند «ارابههای گیدئون» نشان داد که حتی در مناطقی که ظاهرا تحت کنترل ارتش قرار دارند، مقاومت فلسطین همچنان قادر به انجام عملیات علیه نیروهای صهیونیستی است.
این وضعیت به همراه فرسودگی شدید نیروهای نظامی، کمبود تجهیزات و افزایش اختلالات روانی در میان نظامیان (بیش از ۱۰ هزار مورد اختلال استرس پس از سانحه گزارش شده)، ضرورت تغییر استراتژی را برای نتانیاهو برجسته کرد. در کنار این عوامل، بحران اقتصادی ناشی از هزینههای جنگ و کاهش سرمایهگذاری خارجی در اراضی اشغالی، فشار مضاعفی بر تصمیمگیرندگان اسرائیلی وارد کرده و میل آنها به «پیروزی نمایشی» را تشدید کرده است.
آینده طرح: آیا اجرایی میشود؟
اجرایی شدن طرح اشغال کامل غزه با موانع متعددی مواجه است که احتمال موفقیت آن را به شدت کاهش میدهد. این موانع را میتوان در سه سطح بررسی کرد:
ارتش اسرائیل برای اجرای کامل طرح اشغال به حداقل شش لشکر نیاز دارد، در حالی که در حال حاضر تنها چهار لشکر در غزه مستقر کرده است.
۱.چالشهای نظامی و لجستیکی: ارتش رژیم صهیونیستی که در حال حاضر با فرسودگی شدید نیروها و تجهیزات مواجه است، برای اجرای این طرح به بسیج گسترده نیروهای ذخیره (حدود ۲۰۰ هزار نفر) و حداقل شش لشکر نظامی نیاز دارد. این در حالی است که ارتش در حال حاضر تنها چهار لشکر در غزه مستقر کرده و با بحرانهای روحی و روانی سربازان از جمله افزایش موارد خودکشی روبرو است. «ایال زامیر» رئیس ستاد کل ارتش به صراحت هشدار داده که این طرح به دلیل کمبود منابع و خستگی نیروها، خطر تبدیل شدن به یک «تله تاکتیکی» را دارد.
۲.مقاومت فلسطینیها: حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطین طی دو سال گذشته نشان دادهاند که قادر به مقاومت در برابر حملات گسترده رژیم صهیونیستی هستند. عملیات طوفان الاقصی و ادامه عملیاتهای پراکنده در مناطق تحت کنترل ارتش صهیونیستی، نشاندهنده توان بالای مقاومت در حفظ ساختار نظامی و سازمانی خود است. حماس این طرح را «جنایت جنگی» خوانده و اعلام کرده که با تمام توان در برابر آن مقاومت خواهد کرد.
۳.فشارهای بینالمللی: طرح اشغال غزه با واکنشهای منفی گستردهای در سطح جهانی مواجه شده است. کشورهایی مانند آلمان، هلند، بلژیک و انگلیس با محکوم کردن این طرح، اقداماتی مانند تعلیق صادرات تسلیحات به رژیم صهیونیستی یا احضار سفیر این رژیم را در پیش گرفتهاند. سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشری مانند دیدهبان حقوق بشر نیز هشدار دادهاند که این طرح نقض قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای منع نسلکشی است. حتی متحدان سنتی رژیم صهیونیستی، مانند آلمان که یکی از بزرگترین تأمینکنندگان تسلیحات این رژیم بوده، رویکرد محتاطانهتری در پیش گرفتهاند.
با توجه به این موانع به نظر میرسد که طرح اشغال غزه، مانند سایر طرحهای نتانیاهو برای شکست حماس، به اهداف خود دست نخواهد یافت. تجربه دو سال گذشته نشان داده که رژیم صهیونیستی علیرغم برتری نظامی و حمایت گسترده آمریکا نتوانسته مقاومت فلسطین را در هم بشکند.
تحلیل استراتژیک طرح اشغال غزه با مدل SWOT
مدلSWOT یکی از ابزارهای شناختهشده در حوزه تحلیل استراتژیک است که برای بررسی همهجانبه طرحها، پروژهها یا سیاستهای کلان به کار میرود. این مدل، با تقسیم عوامل مؤثر به چهار دسته اصلی ( نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها ) کمک میکند تا تصمیمگیران تصویری جامع از موقعیت موجود به دست آورند و با آگاهی از مزایا و چالشها، مسیر عملیاتی خود را تنظیم کنند.
در زمینه طرح اشغال کامل غزه، استفاده از مدل SWOT نشان میدهد که هرچند این طرح از برخی مزیتهای سیاسی و نظامی برخوردار است، اما حجم بالای نقاط ضعف و تهدیدها، اجرای موفقیتآمیز آن را با تردید جدی روبهرو میکند.
نقاط قوت (Strengths)
تشدید بحران انسانی و اتهامات نسلکشی میتواند انزوای سیاسی رژیم صهیونیستی را بیش از پیش عمیق کند. در بعد داخلی نیز شکست این طرح ممکن است به فروپاشی ائتلاف حاکم و برگزاری انتخابات زودهنگام بینجامد.
برترین مزیت این طرح، پشتیبانی رسمی و لجستیکی آمریکا است که شامل هماهنگیهای امنیتی، کمکهای تسلیحاتی و فراهمسازی زیرساختهای موقت غیرنظامی میشود. همچنین، انسجام نسبی میان جناح راست افراطی کابینه اسرائیل، فضای سیاسی داخلی لازم را برای آغاز طرح فراهم کرده است. ارتش رژیم صهیونیستی همچنان در حوزه فناوریهای نظامی و برتری هوایی، مزیت نسبی دارد و این توان میتواند در مراحل ابتدایی عملیات، ضرباتی به زیرساختهای حماس وارد کند.
نقاط ضعف (Weaknesses)
با وجود این مزیتها، طرح با فرسودگی شدید نیروهای نظامی روبهرو است. همچنان که اشاره شد، بیش از ۱۰ هزار مورد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در میان سربازان گزارش شده که روحیه و کارآمدی رزمی را کاهش داده است. ارتش برای اجرای کامل طرح به حداقل شش لشکر نیاز دارد، در حالی که در حال حاضر تنها چهار لشکر در غزه مستقر کرده است. کمبود منابع انسانی، فشار اقتصادی ناشی از هزینههای جنگ و تجربه شکست در عملیاتهای مشابه (مانند «ارابههای گیدئون») نیز از موانع مهم این طرح محسوب میشوند.
فرصتها (Opportunities)
از دیدگاه نتانیاهو، اجرای این طرح میتواند فرصتی برای بازسازی وجهه سیاسی او بهعنوان رهبر قاطع باشد و فشارهای داخلی بهویژه از سوی خانوادههای اسرا را کاهش دهد. همچنین، در صورت کسب موفقیتهای میدانی کوتاهمدت، امکان تغییر موقت موازنه قدرت در میدان نبرد و تقویت کنترل امنیتی بر غزه وجود دارد. برخی حامیان این طرح نیز امیدوارند که ادعای «مبارزه با تروریسم» بتواند حمایت بیشتر برخی کشورهای غربی را جلب کند.
تهدیدها (Threats)
با این حال، تهدیدهای این طرح بسیار جدی است. مقاومت سرسختانه حماس و دیگر گروههای فلسطینی، خطر فرسایشیشدن جنگ و حتی گسترش آن به جبهههای دیگر را به همراه دارد. واکنش منفی بینالمللی نیز در حال تشدید است؛ کشورهایی مانند آلمان، هلند و انگلیس محدودیتهای تسلیحاتی علیه اسرائیل اعمال کردهاند و نهادهای حقوق بشری این اقدام را نقض قوانین بینالمللی میدانند. تشدید بحران انسانی و اتهامات نسلکشی میتواند انزوای سیاسی رژیم صهیونیستی را بیش از پیش عمیق کند. در بعد داخلی نیز شکست این طرح ممکن است به فروپاشی ائتلاف حاکم و برگزاری انتخابات زودهنگام بیانجامد.
ارزیابی طرح اشغال غزه با مدل SWOT آشکار میکند که اگرچه اسرائیل از برتریهایی مانند پشتیبانی آمریکا و قدرت تکنولوژیک برخوردار است، اما کمبود منابع، فشار اقتصادی، مقاومت سازمانیافته فلسطینیها و واکنش جهانی چالشهایی هستند که موفقیت طرح را بهشدت زیر سؤال میبرند. این تحلیل نشان میدهد که احتمال دارد این اقدام به جای تثبیت امنیت ادعایی، به یک شکست استراتژیک دیگر برای نتانیاهو و کابینهاش تبدیل شود؛ شکستی که پیامدهای داخلی و بینالمللی آن بسیار فراتر از میدان نبرد خواهد بود.
تجربه دو سال گذشته نشان داده که رژیم صهیونیستی علیرغم برتری نظامی و حمایت گسترده آمریکا نتوانسته مقاومت فلسطین را در هم بشکند.
نتیجهگیری
طرح اشغال کامل غزه، که با هدف ادعایی خلع سلاح حماس و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی مطرح شده، در واقع تلاشی برای تحقق اهداف سیاسی نتانیاهو و وزرای افراطی کابینه او است. این طرح که با حمایت آمریکا و در بحبوحه اختلافات داخلی و فشارهای بینالمللی به تصویب رسیده با چالشهای نظامی، مقاومت فلسطینیها و انتقادات جهانی مواجه است.
تجربه دو سال جنگ غزه نشان میدهد که رژیم صهیونیستی با وجود تخریب گسترده زیرساختهای غزه و ایجاد بحران انسانی بیسابقه نتوانسته به اهداف خود در شکست حماس دست یابد. طرح اشغال غزه نیز به دلیل فقدان منابع کافی، مقاومت سرسختانه فلسطینیها و افزایش انزوای بینالمللی رژیم صهیونیستی، به سرنوشتی مشابه دچار خواهد شد.
این طرح نهتنها به پایان جنگ منجر نخواهد شد، بلکه میتواند به تشدید بحران انسانی، افزایش تنشهای داخلی در رژیم صهیونیستی و تضعیف بیشتر جایگاه این رژیم در جامعه جهانی منجر شود.