همشهری آنلاین- بهاره خسروی :سید مجید محمدی، مدیر سرای محله ایران و از دوستان بسیجی این شهید، از سبک زندگی این شهید والامقام که همیشه در انجام امور خیر در محله و منطقه پیشقدم بود روایت میکند.
بچه هیئتی بیادعا
حامد از بچههای بسیج مسجد امام حسین(ع) محله دروازه شمیران بود و در میان دوستان به خوشمشربی و خلق و خوی خوش شهرت داشت. اهل ورزش بود و توی این چهار و پنج سال اخیر حسابی با هم ایاق شده بودیم. برای بسیاری از کارها بهویژه امور تربیتی جوانان در هیئت و مسجد با هم تبادل نظر میکردیم که چطور نسل جوان را به دینداری و انجام کارهای خیر دعوت کنیم. مهمترین دغدغه هردوی ما ترویج اخلاق و فرهنگ دینی میان بچههای هیئت و بچههای محله بود. چیزی که باعث جذب جوانان به هیئت میشد همین اخلاق خوش و مهربانی حامد بود. از این ویژگیاش خیلی خوشم میآمد، خیلی بیادعا و صمیمانه با بچهها رفاقت میکرد. خیلی از کارهای محله و منطقه را با همین اخلاق و خلق خوشش پیش میبرد. گاهی وقت مسیری که باید برای نتیجه دادنش کلی تلاش میکردیم حامد به واسطه دوست و آشنایانی که داشت حل میکرد و کلی دعای خیر پشت سرش به دنبال میآورد. در واقع بیشتر دوستان جذب منش و رفتار صمیمانه و گرم حامد شده بودیم. خیلی جاها کارهای فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی که در بسیج محله و منطقه ۱۲ انجام میدادیم به واسطه حضور حامد و پای کار بودنش، پیش میرفت.

بانی کارهای خیر
حامد از بچههای هیئت ما نبود و برای خودشون یک هیئت داشتند، اما همیشه به هیئت ما، «متوسلین به حضرت زهرا(س) رهروان شهدا- مسجد سنگی»، سر میزد و حتی در مواقعی بانی کارهای خیر در همین هیئت میشد.» محمدی با بیان این مطلب ادامه میدهد: «محرم سال گذشته حامد در یکی از شبهای عزاداری دهه سوم محرم به هیئت ما آمد و گفت دوست دارم یک شب بانی شام هیئت باشم. البته اغلب در انجام امور خیریه پیشقدم بود. کافی بود از جمعآوری وجه نقد برای نیازمندی صحبت کنیم، او نخستین نفری بود که دست به جیب میشد. بانی شدن برای هزینه شام هم باعث شد که شبهای بعد افراد بیشتری داوطلب پرداخت هزینه شام شوند. خدا را شکر توانستیم با همراهی خیّران و بچهمحلها و برکت نام سیدالشهدا مراسم عزاداری خوبی برگزار کنیم. یادش بخیر! بعد از چند سال یک عکس دستهجمعی گرفتیم که حامد هم میان ما بود. آن زمان فکرش را هم نمیکردیم که سال بعد حامد در کنار ما نباشد و شهید شود.»
امانتدار جان مردم
حامد بسیجی ساده و بیادعایی بود که حسابی حواسش به رفتار و روابط انسانی و حفظ حرمتهای افراد بود. مدیر سرای محله ایران در این باره تعریف میکند: «گاهی اوقات وقتی تو محله افراد هنجارشکن باعث بر هم خوردن نظم محله میشدند، در برخورد با این افراد همیشه به این موضوع تأکید داشت که ما مرجع قضایی نیستیم تا برای کسی حکم صادر کنیم، باید شأن همه افراد حفظ شود؛ چرا که ما امانتدار جان مردم هستیم. همیشه با مهربانی و روی خوش تذکر میداد و امر به معروف و نهی از منکر میکرد. او معتقد بود سلاح محبت و مهربانی و روی خوش در هر میدانی از خشونت اثرگذارتر است و کلامی را میتوان با آرامش زد، چرا باید با تحکم و زور مطرح کرد. همین روحیه و اخلاقش به اصلاح جوانان زیادی در محله و منطقه کمک کرد.»