به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت:
ریزش بازار و اوراق بهدلیل دامنه نوسان است؛ وقتی دامنه نوسان وجود دارد، کشف قیمت و رسیدن به نقطه تعادل عملاً به تأخیر میافتد.
ممکن است این تأخیر با تغییرات سیاسی تشدید شود؛ فرض کنید جنگ مجدداً آغاز شود، در این صورت بازار دوباره ریزشی خواهد شد، یعنی اگر یک سرمایهگذار بخواهد وارد بازار شود و تلقیاش این باشد که بازار ارزان است، باید برای رسیدن به قیمت واقعی چقدر منتظر بماند؟
ممکن است این فرایند ۶ ماه طول بکشد و قیمت فقط در یک روز تثبیت شود. به نظر شما چه باید کرد؟ باز کردن حجممبنا و حذف محدودیتها مانند دامنه نوسان و توقف نمادها میتواند به بازار اجازه دهد سریعتر قیمت واقعی خود را پیدا کند. قیمت در هر لحظه و با هر اتفاق سیاسی باید بتواند تغییر کند، حتی اگر به معنی افت ۵۰ درصدی بازار باشد.
فقط وقتی این شرایط فراهم شود، میتوان درباره حمایتها و تصمیمگیریهای بعدی صحبت کرد. وقتی مکانیسم قیمتگذاری بازار بهخاطر حجممبنا و دامنه نوسان مختل شده، عملاً بازاری ایجاد شده که در آن قیمتها کشف نمیشوند. من مخالف هرگونه دخالت دولت در بازار سهام هستم. هرقدر دولت خط اعتباری بیشتری اختصاص دهد، یعنی بازار دولتیتر میشود. بازاری که دولتیتر باشد، به معنای مشارکت کمتر سرمایهگذاران حقیقی است.
کسانی که حمایت دولت را طلب میکنند، در نهایت خودشان بیشترین ضربه را خواهند خورد. حال فرض کنید خبری مثبت منتشر شود و توافق سیاسی صورت گیرد؛ در این شرایط، بازار برای صعود آماده میشود اما تمام کنترل دست دولت خواهد بود. در این وضعیت، صفهای خرید ساختگی شکل میگیرد و بحث عرضه و تقاضا به هم میریزد. همه این مشکلات به دلیل وجود دامنه نوسان است. بدون دامنه نوسان، همین حالا یک سرمایهگذار ممکن است مثلاً سهام فولاد مبارکه را امروز بخرد و فردا با دوبرابر قیمت بفروشد اما در شرایط فعلی، این امکان وجود ندارد.
اگر یکقدم عقبتر برویم و به ریشه مشکلات نگاه کنیم، عوامل اقتصادی مانند ناترازی اقتصادی، ضعف بازار و فضای جنگی فعلی باعث ریزشها شدهاند.
بسیاری از تحلیلگران امنیتی و نظامی معتقدند این جنگ بهطور کامل پایان نیافته و احتمال شروع مجدد آن در آینده وجود دارد؛ چه فردا، چه چند ماه یا چند سال دیگر.
اگر بخواهیم باز هم عقبتر برویم، تحریمهایی را میبینیم که سالها منابع کشور را مستهلک کردهاند و تولید بهاندازه ظرفیت واقعی کشور، افزایش نیافته، چون تولید ثروت صورت نگرفته، منابع ما به هدر رفته است؛ آب، برق و گاز کم شدهاند و این روند ادامه دارد. همچنین دولتها برای کاهش فشارها اقدام به قیمتگذاری دستوری کردهاند و این سیاست باعث شده کارخانهها و تولیدکنندگان اقتصادی دیگر توان تولید بیشتر را نداشته باشند. وضعیت فعلی بازار و اقتصاد نتیجه این مجموعه مشکلات است.