سخنرانی هفته گذشته شیخ نعیم قاسم، دبیرکل مقاومت لبنان علیه تصمیم تشریفاتی دولت وابسته این کشور برای خلع سلاح مقاومت با واکنشهای مختلفی روبهرو شده است. در جبهه مخالفان، نواف سلام، نخستوزیر لبنان، یسرائیل کاتص، وزیر جنگ رژیم صهیونی و سمیر جعجع، جنایتکار مشهور و رهبر جریان پارلمانی قوات اللبنانیه مواضع تندی اتخاذ کردهاند.
قاسم در برابر تهدید مقاومت و شیعیان لبنان به نابودی، متقابلاً تهدید کرده بود که در این صورت برای نابودی دشمن داخلی و خارجی وارد نبردی تمامعیار شده و در این نبرد حتی سفارت آمریکا در بیروت تحت کنترل در خواهد آمد. این تهدید در حالی است که سفارت واشنگتن در بیروت در هیچکدام از درگیریهای قبلی بیش از چهاردهه اخیر هدفی برای کنترل کامل نبوده است؛ تحولی عمده که از آمادگی مقاومت لبنان برای وارد آوردن ضربهای راهبردی به دشمن حکایت دارد.
دبیرکل مقاومت لبنان در توضیح شرایط گفته بود: «اما اگر رویارویی بر ما تحمیل شود، ما آماده هستیم و در زمان آن به خیابان میآییم یا به سمت سفارت آمریکا خواهیم رفت یا اقدامات لازم دیگری را انجام خواهیم داد.» این اظهارات نشان میدهد در وهله اول سفارت آمریکا شاهد تظاهرات مردمی خواهد بود و در صورت گرهخوردن اوضاع، توسط مردم به کنترل درمیآید.
نکات
درخصوص سمتوسوی تحولات لبنان پس از تهدیدات دبیرکل مقاومت این کشور نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند.
۱- در جریان جنگ سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۲۴ با رژیم صهیونی، جریانات داخلی لبنان دست به اقدامات عملیاتی علیه مقاومت نزدند. این احتمال وجود دارد که برخی احزاب مخالف برای ازبینبردن دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و نظامی مقاومت به دنبال استفاده از سلاح بروند. احتمال دیگر استفاده از سلاح توسط جریانهای داخلی برای برهمزدن تمرکز مقاومت و آمادهسازی فضا برای ضربه از خارج است. در هر دو طرح جریانهای داخلی به دلیل ناتوانی وارد رویارویی تمامعیار با مقاومت نخواهند شد؛ در سناریوی اول هدف اعمال فشار بر مقاومت است تا این گروه برای قرارنگرفتن در منگنه اقدامات نظامی داخلی و خارجی از برخی دستاوردهای سیاسی خود مانند حضور در دولت بگذرد. در سناریوی دوم هدف صرفاً تحرکاتی است که باعث کاهش تمرکز مقاومت بر رژیم صهیونی و جولانی شود. بر این اساس شیخ نعیم قاسم با تهدید جریانهای داخلی به رویارویی تمامعیار، تلویحاً تأکید کرده به آنها اجازه نخواهد داد طبق ظرفیتشان وارد نبردها شوند، بلکه مقاومت بهجای تبادل آتش، به آنها هجوم خواهد برد تا مجبور به استفاده حداکثری از ظرفیتهایشان شوند؛ اتفاقی که باعث سوختن ظرفیت مخالفان و خالی شدن عرصه داخلی میشود.
۲- مقاومت لبنان در بالاترین سطح از سوی دبیرکل خود تهدید کرده که اگر در معرض خطر موجودیتی قرار گیرد، کنترل سفارت آمریکا را در دست خواهد گرفت. این تهدید معانی خاص خود را دارد:
الف) ایجاد جنگ داخلی علیه احزاب مخالف و در اختیار گرفتن سفارت آمریکا به معنای کنترل کامل مقاومت بر بیروت خواهد بود.
ب) جنگ فرسایشی به آمریکا تحمیل شده و اینگونه نخواهد بود که این کشور خارج از گود سالم مانده و منتظر برداشت محصول از غرب آسیا باشد و همزمان با فراغبال چین و روسیه را مهار کند.
ج) مقاومت لبنان گروهی نهضتی با ریشههای قوی بینالمللی است. درگیری آمریکا با مقاومت لبنان تهدیدی فراتر از خاک لبنان برای این کشور دارد.
د) از لحاظ حیثیتی آمریکا با سقوط سفارتهای خود در سایگون پایتخت ویتنام شمالی در سال ۱۹۷۳، در تهران پایتخت ایران در سال ۱۹۷۹ و در کابل پایتخت افغانستان در سال ۲۰۲۱ مواجه بوده است. هر سه سقوط اثرات پایداری داشتهاند. سقوط سفارت آمریکا در بیروت در سال ۲۰۲۵ میتواند چهارمین سقوط سفارت و ضربه حیثیتی به این کشور باشد؛ مهم آنکه این تحول به دلیل ارتباطات عمیق شیعیان عراق و لبنان میتواند به اقدامی مشابه در بغداد منجر شود.
۳- جولانی با همکاری تکفیریها و موساد درصدد اعزام تکفیریها و گروههایی از داعش به داخل لبنان است. او قصد دارد از درون این گروهها را فعال و خود از بیرون حمله کند. او به حملات همزمان هوایی رژیم صهیونی و پیش روی خزنده زمینیاش در جنوب امیدوار است تا بتواند احتمال موفقیت خود را بالا ببرد. مشکل بزرگ او اما توانایی محور مقاومت برای اجرای طراحی مشابه است؛ فعالشدن هستههای مقاومتی درون سوریه، تهاجم مقاومت لبنان از سمت غرب، تهاجم مقاومت عراق از سمت شرق و حملات موشکی- پهپادی محور مقاومت از مبدأ عراق و یمن علیه شبهنظامیان جولانی برای پاکسازی و بازگشت به دمشق. در چنین شرایطی احتمال هماهنگی میان رژیم صهیونی و جولانی کاهش مییابد، زیرا صهیونیستها نگران انتقامجویی ایران بوده و تهاجم تمامعیار به لبنان را در این شرایط به صلاح نمیدانند؛ هرچند مقاومت باید بدترین سناریو را در نظر بگیرد.
۴- عربستانسعودی در طول جنگ طوفان الاقصی تاکنون دو بار به طور مستقیم از سوی بالاترین رده دشمن با تهدیدهای ارضی مواجه شده است؛ مطرحکردن اسکان فلسطینیها در بخشی از اراضی عربستان و دوم رویای ادعایی تشکیل اسرائیل بزرگ که شمال خاک این کشور را هم شامل میشود. پاسخ سعودی به این تهدیدها نهتنها کافی نبوده، بلکه آنها در حال یاری دشمن ضد خود هستند؛ بهتازگی افشا شده ناوگان تجاری سعودی در حال نقلوانتقال تسلیحات از بازارهای جهانی به فلسطین اشغالی است. همچنین سعودیها پیگیرانه و بیمحابا خواستار خلع سلاح مقاومت لبنان بهعنوان تنها نیروی نظامی قابلتوجه در برابر رژیم صهیونی در این کشورند.
عربستانسعودی بهمرور با توقف جنگ در یمن، عدم تحرک زیانبار در لبنان و توافق ازسرگیری روابط با ایران به دنبال اصلاح رویههای خود بود؛ اما به نظر میرسد متأثر از دو تحول با سرعتی بالا به سیاستهای مخرب قبلی خود بازگشته است. این دو تحول سقوط سوریه و گسترش جنگهای منطقه به ایران هستند. سعودی بهزعم خود زمانی تصمیم به توقف اقداماتش گرفت که حس کرد آمریکا حاضر به تحرک نظامی عمده نیست ولی حالا نظر متفاوتی یافته است. آمریکا و رژیم صهیونی زیرکانه از بازگشت سعودی استقبال و در لبنان با سپردن مسئولیت اصلی به آن، ریاض را تقویت کردهاند. هدف اصلی واشنگتن و تلآویو ذخیرهسازی منابع و تبدیلکردن مجدد ریاض به سیبلی در برابر محور مقاومت است. تا زمانی که سعودی در یمن میجنگید، موشکهای یمنی علیرغم وقوع درگیری در فلسطین اشغالی راهی خاک عربستان میشدند ولی با فراغبال از جبهه این کشور و در طول جنگ طوفان الاقصی یمن به رژیم صهیونی حمله کرد. تلآویو و واشنگتن میخواهند با فعالکردن عربستان و مزدورانش علیه مقاومت، موشکها و پهپادها بهجای سرزمینهای اشغالی راهی عربستان شوند.
این احتمال میرود که با قمار ریاض متحدان عربستان در لبنان، سوریه و یمن آسیبدیده و این کشور از مبدأ یمن و عراق در خاک سرزمینی خود و همچنین خلیجفارس و دریای سرخ دچار مشکلاتی شود.
۵- اصلیترین گروههای معارض با مقاومت در لبنان مانند حزب القوات اللبنانیه و شبهنظامیانش در دوره جنگ داخلی جنایتهای زیادی مرتکب شدهاند که یک نمونه آن ربودن یا بهشهادترساندن چهار دیپلمات ایرانی است. با توجه به خط آتش محور مقاومت از راه دور برای حمایت از اضلاع خود، ورود این حزب و سمیر جعجع، رهبر جنایتکارش برای آنها مخاطرهآمیز خواهد بود؛ پس از چند دهه بهوجودآمدن فرصت برخورد با آنها محتمل است. در یمن زیر بمباران سعودی و حضور مزدوران ارتش جنوب و قبایل همکار، علی عبدالله صالح که رئیسجمهور اسبق بود به دلیل اشتباه خود، جانش را از دست داد و رخداد مشابهی در بیروت دور از ذهن نیست.
۶- مقاومت لبنان در طول هشتماهی که از آتشبس با رژیم صهیونی میگذرد علیرغم مشکلاتی مانند سقوط سوریه، تداوم ترورها و تغییرات در دولت، موفق به بازسازی خود شده است. یکی از مشکلات مقاومت در طول جنگ عمق اطلاعاتی در لبنان بود. این نفوذ در همه جوانب ناشی از عوامل انسانی نبود، بلکه صهیونیستها با بررسیهای گسترده مبتنی بر فناوری مانند شنود، بررسی سیگنالها و رصد تحرکات طی سالها موفق به کشف برخی تأسیسات شده بودند. صهیونیستها بانک اهداف خود را استفاده کردند و مقاومت نیز با برهمزدن ساختارهای قبلی و تزریق نیروهای جدید و گمنام اوضاع را تغییر داد.
از نظر سلاح نیز علاوه بر رسیدن محمولههای خاص و ساخت برخی تجهیزات مقاومت آماده تهاجم است. مهمترین تحول اما بیشتر از آنکه به تحویلگرفتن سلاحها مربوط باشد به تندتر شدن سیاستهای تهاجمی مرتبط است. پیش از این و علیرغم وجود تسلیحات، رعایت برخی ملاحظات مانع از حملات سنگین به سرزمینهای اشغالی میشد؛ اما این محدودیت و ملاحظات در دور بعدی درگیریها وجود نخواهند داشت.