پیدا شدن مرد گمشده پس از ۷ سال میان زائران اربعین | ۳ فرشته آذری ناجی مرد آبادانی شدند + عکس

همشهری آنلاین دوشنبه 27 مرداد 1404 - 13:42
۳ کارشناس اورژانس وقتی میان خیل جمعیت زائران اربعین در مرز مهران چشمشان به مردی سرگردان افتاد، تصور نمی‌کردند پایان‌بخش یک دوری و بی‌خبری ۷ ساله خواهند شد.

به گزارش همشهری آنلاین، آسمان مهران در گرمای سوزان مرداد آبی، صاف و بی‌ابر بود. خورشید بی‌امان می‌تابید و باد گرم صورت زائران را نوازش می‌کرد. پایانه شهید سلیمانی در میانه روز سرشار از هیاهو و زندگی بود. موکب‌های پذیرایی با بوی چای و غذای گرم از زائران اربعین استقبال می‌کردند. پرچم‌های سیاه و سرخ در نسیم به رقص آمده بودند و صدای دعا و نوای «لبیک یا حسین(ع)» چون موجی آرام در هوا می‌پیچید.

در میان سیل بی‌پایان زائرانی که با چمدان‌ها و کوله‌ها با قلب‌هایی مشتاق قدم به سوی مرز برمی‌داشتند، مردی ۶۰ ساله با لباس ساده و چهره‌ای خسته آرام قدم می‌زد؛ گویی نه مقصدی دارد و نه یاری همراه. نگاهش غبار گرفته از سال‌هایی بود که معلوم نبود کجا گذرانده است، ۳ شبانه‌روز بی‌ آنکه راهش را بیابد، میان ازدحام و جمعیت گم شده بود؛ حضوری آرام و بی‌پناه در میان غوغای سفر عشق. همان‌جا، گوشه‌ای اندکی دورتر از همهمه، ایستاده بود؛ چشم به زائرانی که از کنارش می‌گذشتند، بی‌ آنکه او را ببینند، گویی چیزی را جستجو می‌کرد که سال‌ها پیش گم کرده بود؛ شاید نشانی از گذشته، شاید بویی آشنا یا صدایی که او را صدا بزند.

در مهران آن روز، همه برای رسیدن به کربلا شتاب داشتند، اما این مرد در این دریای بی‌انتها جزیره‌ای تنها بود که سرنوشتش ساعت‌ها بعد به دست ۳ فرشته سفیدپوش گره خواهد خورد و نگاه هوشیار امیر دانه‌پرور، امیر هدایی و محمد آیینه‌افروز، ۳ کارشناس اورژانس آذربایجان شرقی، بر او مکث کرد.

تجربه سال‌ها خدمت در اورژانس به آنان آموخته بود که بعضی نگاه‌ها قصه‌ای ناگفته دارند. آرام به سویش رفتند، حالش را پرسیدند، با اطمینان و مهربانی سر صحبت را باز کردند و گوشی تلفن همراهش را در دست گرفتند تا سرنخی بیابند. چند لحظه بعد، شماره‌ای آشنا در فهرست تماس‌ها پیدا شد. زنگ … چند ثانیه سکوت … و ناگهان صدای لرزان زنی از آن سوی خط: «این برادر ماست … از سال ۹۷ هیچ خبری از او نداشتیم.»

پیدا شدن مرد گمشده پس از ۷ سال میان زائران اربعین | ۳ فرشته آذری ناجی مرد آبادانی شدند + عکس

همان‌جا اشک در چشمان امدادگران حلقه زد؛ مأموریت‌شان از معاینه فشار خون و اورژانس جسمی فراتر رفته بود. حالا آنان واسطه وصلی بودند که قرار بود ۷ سال دلتنگی را به پایان برساند. برای مرد جایی امن فراهم کردند، غذایی گرم به او دادند و شرایط استحمامش را مهیا کردند تا با عزت و آرامش در انتظار خانواده بماند.

ساعاتی بعد، از جنوب کشور، خواهر و برادری با شتاب از آبادان خود را به مهران رساندند؛ لحظه دیدار، پایانه برای چند ثانیه از هیاهو افتاد. آغوش‌ها گره خورد، اشک‌ها بدون اراده جاری شد و زائرانی که شاهد این صحنه بودند، زمزمه می‌کردند که این بوی بهشت است.

مهران آن روز نه‌تنها گذرگاه زائران کربلا، بلکه ایستگاه وصال و پایان سال‌ها غربت برای خانواده‌ای چشم‌به‌راه شد. قصه مرد ۶۰ ساله و ۳ امدادگر اورژانس نشان داد که گاهی بزرگ‌ترین خدمات از مسیر همدلی و دیدن فراتر از ظاهر می‌گذرد. امدادگران نه‌فقط جان‌ها را نجات می‌دهند، بلکه امید را زنده می‌کنند؛ امیدی که می‌تواند همچون این روز به هفت سال دلتنگی در یک آغوش گرم پایان دهد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.