بهرغم آنکه نشست دوجانبه دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا بدون نتیجه رسمی و توافق مکتوب به پایان رسید، اما شواهد و قرائن حاکی از آن است که رئیسجمهور روسیه، بیآنکه امتیازی بدهد، موفق شد اهداف سیاسی و نمادین خود را پیش ببرد. به گزارش تایم، این دیدار که با پوشش رسانهای گسترده و نمادهای آشنای دیپلماسی نمایشی همراه بود، نهتنها فاقد دستاورد دیپلماتیک بود، بلکه بار دیگر نقاط ضعف اساسی در رویکرد سیاست خارجی ترامپ را نمایان ساخت.
در کنفرانس خبری پایانی، ترامپ که بهطرز غیرمعمولی آرام و کمانرژی ظاهر شد، با جملهای صریح گفت: «توافقی وجود ندارد، مگر آنکه توافقی صورت گیرد.» این جمله، هرچند ساده، اما اعترافی صادقانه به ناکامی نشست محسوب میشود. به گزارش تایم، از لحظه ورود دو رهبر به فرودگاهی دورافتاده در آلاسکا، تا قدم زدنشان روی فرش قرمز باریک، همگی یادآور یک نمایش دو نفره بود؛ نه یک مذاکره سرنوشتساز.
از سوی دیگر، ولادیمیر پوتین در حالی وارد خاک آمریکا شد که بهعنوان یک متهم تحت پیگرد دادگاه کیفری بینالمللی، نمیتواند به بیش از صد کشور جهان سفر کند. با این حال، در خاک آمریکا و توسط رئیسجمهور ایالات متحده با تشریفات رسمی از او استقبال شد. پوتین سوار بر «بیست» شد، خودروی زرهی مخصوص ترامپ، امتیازی که حتی نزدیکترین متحدان واشنگتن نیز از آن محروماند.
پوتین از این نشست بهرهبرداری حداکثری کرد؛ بدون آنکه امتیازی بدهد، با رئیسجمهور آمریکا همسطح شد. به گزارش تایم، او در کنفرانس مطبوعاتی تلاش کرد تا روابط تجاری با آمریکا را پررنگ جلوه دهد و ترامپ را با عباراتی اغراقآمیز ستود. ترامپ نیز با احتیاط و بدون اشاره به توافقی مشخص، تنها به تکرار موضوع «فریب روسیه» پرداخت و مدعی شد رسانهها در گذشته درباره روابطش با مسکو دروغ گفتهاند.
اما تحلیلگران معتقدند که این نمایش بیش از هر چیز، بازتابی از ناپختگی دیدگاه ترامپ نسبت به دیپلماسی بود. او که خود را معاملهگر اعظم میداند، در این دیدار نهتنها توافقی نکرد، بلکه نشان داد همچنان باور دارد که صمیمیت شخصی با رهبران رقیب میتواند جایگزین درک منافع ملی شود. در حالی که پوتین در پی اهداف بلندمدت روسیه است، ترامپ عمدتاً در پی تولید تصویر مطلوب از خود در رسانههاست.
پوتین در سال ۲۰۰۶ در گفتوگویی با مجله تایم، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین فاجعه قرن بیستم دانسته بود؛ جملهای که از نگاه تحلیلگران کلید فهم سیاست خارجی اوست. او که در آن زمان مأمور کا.گ.ب در درسدن آلمان شرقی بود، از فروپاشی دیوار برلین بهشدت متأثر شد و از آن زمان رؤیای احیای جایگاه امپراتوری روسیه را در سر پروراند. در روزهای منتهی به نشست آلاسکا، حتی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، با لباسی منقش به نماد شوروی سابق ظاهر شد، نمادی دیگر از هویتطلبی تاریخی کرملین.
پوتین معتقد است که روسیه باید جایگاهی ممتاز میان شرق و غرب داشته باشد و این کشور، بهویژه در چارچوب تمدنی، استحقاق بازتعریف نقش خود را دارد. در گفتوگوهای داخلی نیز گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه بخش عمده بحثها از سوی پوتین به ریشههای تاریخی مناقشه در اوکراین اختصاص یافت. او بارها مدعی شده که اوکراین یک ملت مستقل نیست و کلیسای ارتدوکس روسیه ریشه در سنتهای مذهبی کییف دارد.
در شرایطی که روسیه بهتدریج در حال پیشروی در شرق اوکراین است و در سوی مقابل، کییف در وضعیت دفاعی قرار دارد، تمایل برای مذاکره بیشتر از جانب اوکراین احساس میشود. اما پوتین که با نگاه راهبردی پنجاهساله به موضوع نگاه میکند، تمایلی به توافق ندارد. بر اساس گزارش تایم، او در نشست آلاسکا بدون هیچگونه تعهد یا عقبنشینی، توانست با رئیسجمهور آمریکا دیدار کند و معادلسازی سیاسی میان واشنگتن و مسکو را بهرخ جهانیان بکشد.
در نهایت، شاید این جمله ترامپ که «توافقی صورت نگرفت» صادقانهترین بخش حضورش در این نشست بود. او که سالهاست خود را نماد مذاکره میداند، اینبار بیتوافق و با دست خالی صحنه را ترک کرد. پوتین، در حالیکه همچنان تحت پیگرد نهادهای بینالمللی است، توانست خود را همسطح با آمریکا معرفی کند. او بازندهای در این میدان نبود؛ اما ترامپ، بیآنکه توافقی کرده باشد، بار دیگر تنها دستاوردش را در ایجاد یک تصویر تلویزیونی خلاصه کرد.
به گزارش تایم، شاید بدترین توافق بهتر از بیتوافقی باشد. اما وقتی کسی خود را رئیسجمهور معاملهها مینامد، خروج بدون توافق، شکست محسوب میشود، حتی اگر با لبخند بدرقه شده باشد.