به گزارش اقتصادنیوز به نقل از گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ شب گذشته سیدعلی مدنیزاده برای اولین بار در کسوت وزیر امور اقتصادی و دارایی در شورای گفتوگوی دولت و بخشخصوصی حاضر شد تا از دیدگاههای کارشناسی خود در حوزههای مختلف اقتصادی بگوید و پای صحبت فعالان اقتصادی، صادرکنندگان و واردکنندگان بنشیند تا از نزدیک در جریان آنچه که اقتصاد ایران را با چالشهای جدی مواجه کرده قرار گیرد.
این اولین باری نیست که بر روی همان صندلی، وزیر اقتصادی مینشیند که روبهروی او، افرادی قرار میگیرند که این روزها در سختترین شرایط تحریمی، چرخ اقتصاد را هر چند کند و ناقص، اما در حرکت نگاه میدارند.
پیش از او، عبدالناصر همتی روزی در همین سالن در کسوت رئیس کل بانک مرکزی حاضر شد و صادرکنندگان را بر سر مسائل بازگشت ارز صادراتی و ایفای تعهدات ارزی، به کارتنخواب شبیه دانست و بعدها که بر کرسی وزارت امور اقتصادی و دارایی نشست، خود به منتقد اصلی سیاستهایی تبدیل شد که اتفاقا ریشه اصلیاش، به همان روزهای رئیس کلی او در بانک مرکزی برمیگشت و همچنان هم تبعات تصمیماتی که در آن دوره اتخاذ شد، بر سر اقتصاد و صادرات ایران سنگینی میکند.
حالا اما چرخ گردون، نوبت را به سیدعلی مدنیزاده داده است. اقتصادخواندهای که از صراحت لهجه بخشخصوصی در این جلسه حرف میزند و البته خودش هم، لهجه صریحی در مقابل سیاستهای بانک مرکزی دارد.
او به شدت به سیاستهای پوپولیستی واکنش نشان میدهد و بر این باور است که در بازار ارز یک سخن نادرست گفته شده و بعد از آن، دولتها نخواستهاند خطای خود را بپذیرند و بنابراین یک روز نیما و یک روز سنا و یک روز تالار دوم را مطرح کردهاند که همه اینها ناشی از آن است که حقایق اقتصادی پذیرفته نشده است.
مدنیزاده معتقد است تفکری پوپولیستی که به اسم حمایت از اقشار ضعیف مطرح شده، چنین شرایطی ایجاد کرده؛ در حالیکه باید از طریق افزایش درآمد و عرضه و تولید، زندگی را برای عموم مردم سهل و ارزان کرد.
وزیر تازهنفس و جوان اقتصاد میگوید قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مصداق بارز ایجاد تمام مشکلات ارزی است و با این روندی که در پیش گرفته شده، یحتمل بازارهای پنجم و ششم ارزی هم راه اندازی خواهد شد؛ بنابراین باید این قانون را اصلاح کرد.
اینجا است که میتوان گفت او دست بر نقطه درستی در اقتصاد ایران گذاشته است. نقطهای که با فشار یک تفکر حاکم در بانک مرکزی، سالها قبل شکل گرفت و خشت اولی را بنا نهاد که تا ثریا دیوار آن، کج رفته است. در واقع، با تصویب این قانون و تدوین آییننامه اجرایی آن، مسیر ارزی اشتباه که امروز اقتصاد ایران را گرفتار کرده شکل گرفت و مطابق با آییننامه اجرایی تبصره 6 بند ح ماده 2 مکرر آن، گره کور ارزی ایجاد شد؛ هر چند همان آییننامه هم در ادامه مسیر به درستی اجرایی نشد و بانک مرکزی با شیوههای مرتبط با خود، از اجرای دقیق و کامل آن به بهانه جلوگیری از عدم بازگشت ارز جلوگیری کرد.
البته این همه ماجرا نیست، بلکه اقتصاد ایران بیش از سه دهه اخیر عمدتا شاهد حاکمیت نظام ارزی چند نرخی بوده است. از اسفند 1369 تا شهریور 1372 نظام ارزی تک نرخی بوده و در پی بروز بحران ارزی سال 1373 از مهرماه 1372 عملا ارز دونرخی شده و در حالیکه نرخ رسمی ارز 1755 ریال به ازای هر دلار تثبیت می شود، نرخ بازار آزاد طی یک روند صعودی به بیش از 800 تومان در سال 1377 می رسد.
با این وجود تثبیت نرخ رسمی ارز در 1755 ریال تا اسفند 1380 ادامه می یابد و در پی بهبود درآمدهای نفتی کشور و در سایه تنش زدایی در روابط خارجی کشور، در فروردین 1381 نرخ ارز در 799 تومان به ازای هر دلار تک نرخی می شود و حاکمیت نظام ارزی تک نرخی تا سال 1389 تداوم می یابد، اما در پی بروز تنش در روابط خارجی و برقراری تحریمها، از سال 1389 نرخ ارز بازار به تدریج از نرخ ارز رسمی فاصله گرفته و با بروز بحران ارزی، عملا نظام ارز دونرخی مجدداً برقرار میشود.
در بهمن 1390 ارز رسمی در نرخ 1226 تومان به ازای هر دلار تثبت میشود؛ در حالی که نرخ ارز بازار به فراتر از 2000 تومان در نیمه اول سال 1391 میرسد. در مهر 1391 با ایجاد نرخ ارز ترجیحی مبادلهای، در محدوده 2500 تومان و حفظ نرخ ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی در 1226 تومان، عملا نظام ارزی سه نرخی برقرار می گردد. در تیرماه 1392 و پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، با تعدیل نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی به نرخ ارز مبادله ای مجدداً نظام ارزی دونرخی شکل می گیرد و این نظام ارزی دونرخی در سایه برجام با شکاف بسیار محدود تا پایان سال 1396 ادامه می یابد.
بر اساس گزارش پژوهشی اتاق بازرگانی ایران، البته با وقوع بحران ارزی از سال 1397 در پی خروج آمریکا از برجام، دوباره نرخ رسمی ارز در قیمت 4200 تومان تثبیت شد و در مرداد 1397 با ایجاد نرخ ارز ترجیحی کالاهای تجاری در محدود 8000 تومان و با حفظ نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی در 4200 تومان، مجددا نظام ارزی سه نرخی برقرار گردید و این نظام ارزی سه نرخی تا اردیبهشت 1401 ادامه یافت.
در اردیبهشت 1401 با تعدیل نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی به کالاهای تجاری، مجدداً نظام ارزی دو نرخی شکل گرفت و در دی ماه 1401 نرخ ارز کالاهای تجاری و اساسی در 28500 تومان تثبیت شد و در اسفند 1401 در حالی که نرخ ارز غیررسمی یا بازار آزاد به فراتر از 50000 تومان رسید، با راه اندازی مرکز مبادله ارزی و ایجاد نرخ ارز ترجیحی جدید برای کالاهای تجاری در محدود 38000 تومان و حفظ نرخ ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی در 28500 تومان مجدداً نظام ارزی سه نرخی برقرار شد که تاکنون نیز ادامه یافته است.
بنابراین به نظر می رسد که وزیر اقتصاد برای اصلاح چنین فراز و نشیبی، حتما راه درازی در پیش دارد که با مخالفت برخی گروههای ذی نفع و البته سیاستگذار مواجه خواهد شد؛ به ویژه اینکه در دوره اخیر حاکمیت ارزی، نظام سه نرخی شامل نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی، نرخ ارز ترجیحی کالاهای تجاری و نرخ بازار آزاد ادامه یافته و نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی بیش از دو سال است که در رقم 28500 تومان تثبیت شده است. نرخ ارز ترجیحی کالاهای تجاری در مرکز مبادله بیش از 5 ماه است که در محدوده 67000 تا 69000 تومان تثبیت شده است درحالیکه نرخ ارز بازار در این دوره نوسانات گسترده ای داشته و در ابتدای فروردین 1404 و در سایه تحولات روابط خارجی ارقام فراتر از 100 هزار تومان در اواخر خردادماه و در سایه شرایط جنگی با رژیم صهیونیستی ارقام فراتر از 90 هزار تومان را نیز تجربه کرده است. نرخ ارز بازار امروز هم در محدود 94 هزار تومان است.
حالا پژوهش ها نشان می دهند که شکاف گسترده میان نرخ ارز تجاری در مرکز مبادله با نرخ ارز بازار آزاد از زمان راه اندازی بازار توافقی در مرکز مبادله، موجب شده ساز و کار بازار مبتنی بر ثبت سفارش آزادانه عرضه و تقاضا و کشف نرخ ارز در مرکز مبادله ارزی عملا از همان ابتدا کنار گذاشته شود و ساز و کار نرخگذاری دستوری در قالب جدید بازار توافقی در مرکز مبادله بازتولید شده است.
حالا باید دید که وزیر جدید، تا چه اندازه میتواند ذینفعان چنین تصمیماتی در حوزه سیاستگذاری ارزی را قانع کند که بساط چندنرخی و بازارهای متعدد را برچیند و تلاش نماید تا اقتصاد را به ریل اصلی خود بازگرداند؛ اما داستان هر چه که باشد اول باید دید که چه کسی نسخه سیاستهای ارزی رانتآفرین را میپیچد و او تا چه اندازه میتواند به مسیر مبارزه ادامه دهد، یا شاید هم همچون همتای قبلیاش، کار با یک استیضاح و کارت قرمز تمام شود.