سعید آجرلو مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به بیانیه اخیر اصلاحطلبان اظهار کرد: به نظر من این بیانیه بسیار مهم است و میتوان آن را یکی از نقاط عطف جریان اصلاحات دانست. همانطور که در سالهای گذشته بیانیه ۱۵ مادهای آقای خاتمی یا برخی بیانیههای آقای موسوی نقاط عطف محسوب میشدند، این بیانیه نیز چنین جایگاهی دارد. حتی میتوان وضعیت اصلاحات را به قبل و بعد از این بیانیه تقسیم کرد. این بیانیه شمایلی تازه برای جریان اصلاحات ایجاد میکند، تغییراتی را به وجود میآورد، انشقاقهایی میان نیروهای اصلاحطلب پدید میآورد و رابطه این جریان با حاکمیت را نیز تا حدی تغییر میدهد.
وی افزود: پس از خروج ترامپ از برجام و تشکیل کابینه دوم آقای روحانی، بحثهای جدی در جریان اصلاحات شکل گرفت. در آن زمان میان حزب اتحاد ملت و کارگزاران اختلافی بروز کرد. کارگزاران معتقد بودند اصلاحات باید قدرتمحور باشد، در حالی که اتحاد ملت تأکید داشت باید به سمت جامعهمحوری و گفتمان اجتماعی رفت. این اختلاف ادامه یافت تا سال ۹۸ و در نهایت گفتمان اتحاد ملت برتری یافت.
آجرلو ادامه داد: در انتخابات ۱۴۰۰ نیز همین روند تداوم یافت و آقای همتی در جبهه اصلاحات رأی نیاورد. جبهه اصلاحات با ترکیبی از احزاب اصلاحطلب و شخصیتهای حقیقی شکل گرفت که عمدتاً با نظر آقای خاتمی انتخاب میشدند. در این مقطع، گفتمان جامعهمحور اتحاد ملت تقویت شد و توانست جبهه اصلاحات را نیز در اختیار بگیرد. به همین دلیل آقای بهزاد نبوی کنار گذاشته شد و خانم منصوری به ریاست جبهه اصلاحات رسید؛ انتخابی که هم نمادی از مسائل پاییز ۱۴۰۱ بود و هم به دلیل نزدیکی ایشان به آقای تاجزاده انجام شد.
وی خاطرنشان کرد: در ادامه، کارگزاران نیز تغییرات مشابهی را تجربه کردند و آقای مرعشی جایگزین آقای کرباسچی شد. سپس در سال ۱۴۰۲ روزنهگشایان بهعنوان طیف جدیدی از اصلاحطلبان میانهرو وارد صحنه شدند. برخلاف کارگزاران، این جریان توانست بخشی از روشنفکران و نخبگان را نیز به خود جذب کند. در این دوره طیف رادیکال جامعهمحور کنار زده شد و در نهایت پیروزی آقای پزشکیان رقم خورد.
آجرلو تقسیمبندی امروز اصلاحات را اینگونه شرح داد: در منتهاالیه چپ، اصلاحطلبان جنبشی یا تجدیدنظرطلب قرار دارند که خواهان گذار از جمهوری اسلامی و قانون اساسی هستند. کمی آن سوتر، چپ ساختارگرا یعنی اتحاد ملت و هیأت رئیسه جبهه اصلاحات حضور دارند که بر تغییرات ساختاری حتی در قانون اساسی تأکید میکنند. در میانه، روزنهگشایان با چهرههایی مانند پزشکیان، محمدرضا جلاییپور، ظریف و آذریجهرمی قرار دارند.
وی گفت: دعوا و منازعه اصلی امروز میان اصلاحطلبان ساختارگرا و جنبشی از یک سو و روزنهگشایان از سوی دیگر است. بیانیه اخیر درواقع محصول همین منازعه است و بیشتر متوجه روزنهگشایان و البته حاکمیت است، چرا که این دو طیف رادیکال، اساساً رقیب خود را نه جناح راست، بلکه حاکمیت میدانند.
دولت پزشکیان، قربانی قطبیتسازی اصلاحطلبان رادیکال خواهد شد
آجرلو اظهار کرد: در چارچوب بافتار گذارطلبی، اصلاحطلبان اساساً به آینده ایران فکر میکنند. آنان معتقدند در نزاع میان اسلامگرایان و سلطنتطلبها، راه سومی وجود دارد که همان اصلاحطلبی رادیکال است. این طیف اصلاحطلبان میگویند با تغییر قانون اساسی میتوان اهداف غرب در مهار ایران یا تغییر رفتار آن را محقق کرد، بدون اینکه نیازی به جنگ یا فعالیت اپوزیسیونی باشد. در واقع میگویند این تغییر را از درون انجام میدهیم.
وی افزود: این جریان فلسفه خود را ادامه جنبش مشروطه میداند؛ جنبشی که حکومت فرمان آن را امضا کرد و اصلاحات از درون ساختار آغاز شد. به همین دلیل میخواهند از درون شروع کرده و منویات خود را به کرسی بنشانند. هدف بیانیه اخیر هم ایجاد جایگاهی تازه است؛ جایی که هم به جنگ «نه» بگوید و هم به جمهوری اسلامی.
آجرلو ادامه داد: من این اقدام را رقابت همزمان با اپوزیسیون و نظام میدانم؛ چراکه اپوزیسیون میگوید میخواهد برای آینده ایران گفتمانسازی کند و اصلاحطلبان نیز دقیقاً همین هدف را دنبال میکنند. آنان میخواهند پایگاه اجتماعی کسب کنند، آلترناتیو شوند و نگاه مثبت غرب را جلب کنند تا از مسیر مسالمتآمیز کشور را به سمت سکولاریسم ببرند. همین بیانیه هم نشانی از اسلامیت ندارد و بیشتر شبیه بیانیه یک حزب سکولار است.
وی تأکید کرد: به نظر من یکی از تبعات بیانیه، عبور از گفتمان مسعود پزشکیان است؛ گفتمانی که قرار بود وفاق، همکاری و روزنهگشایی را دنبال کند. این بیانیه نخستین ضربه را به دولت پزشکیان میزند. اگر دولت با این جریان همراه شود، دیگر نمیتواند با حاکمیت همکاری کند و اگر در برابر آن بایستد، از سمت رادیکالها، بیاعتبار خواهد شد؛ همانگونه که در مقاطعی برای روحانی و خاتمی رخ داد.
آجرلو تصریح کرد: این بیانیه علیه دولت است و اصلاحطلبی روزنهگشا را کنار میزند. در واقع میتوان گفت روی دیگر طرح عدم کفایت پزشکیان است. قطبیت سیاسی ایجاد میکند و دولت توان تحمل این قطبیت را ندارد. به همین دلیل دولت پزشکیان قربانی خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: از ابتدا هم اصلاحطلبان ساختاری گفته بودند نباید هزینه پزشکیان شوند، بلکه باید پزشکیان هزینه آنان شود. اکنون هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. این بیانیه فاز اول است و فازهای بعدی آن تغییر قانون اساسی، حمله به ولایتفقیه و پیشنهاد تغییر در اصول نظام است. این جریان باطن رادیکالی دارد و به مرور چهرههایش از جمله منصوری، امینزاده، میردامادی، محسن آرمین و اصغرزاده رادیکالتر خواهند شد؛ برخلاف برخی چهرههای میانهرو مانند بهزاد نبوی.
بیانیه بهجای راهحل، «ناراهحل» ارائه کرده است
سعید آجرلو اظهار کرد: این بیانیه بسیار از نظر ایده قدیمی به نظر میرسد؛ انگار در سالهای ۱۳۸۲ یا ۱۳۹۲ نوشته شده است. هیچ نسبتی با شرایط پس از هفتم اکتبر ندارد و تحولات جدید منطقه و جهان را درک نکرده است. از چین و معادلات منطقهای چیزی نفهمیده و کلیتاً زنگ زده است.
وی افزود: این بیانیه نهتنها فاقد راهحل واقعی است بلکه اساساً یک «ناراهحل» ارائه کرده است. برای مثال گفتهاند باید با آمریکا ترکِ تخاصم کنیم. اما آمریکا هیچگاه چنین چیزی را نمیپذیرد. همانطور که ترامپ گفت، آنها تنها «تسلیم بیقید و شرط» را میخواهند. ما هم که در حال مذاکره بودیم، مورد حمله قرار گرفتیم. پس اصولاً میز یا طرفی فعلاً برای ترک تخاصم وجود ندارد.
آجرلو ادامه داد: در موضوع راهحل دو دولتی هم همین مشکل وجود دارد. رژیمی که هزاران نفر را قتلعام کرده، بهدنبال الحاق کرانه باختری و تجزیه سوریه و لبنان است، هیچگاه دولت فلسطینی را به رسمیت نمیشناسد. اما این بیانیه مقاومت را تلویحاً کنار گذاشته و به اسم «کشور فلسطین» عملاً پوششی برای کنار گذاشتن مقاومت ساخته است.
وی درباره مسئله غنیسازی نیز تصریح کرد: وقتی پیشاپیش غنیسازی را بهطور داوطلبانه تعلیق کردهاید، دیگر سر چه چیزی میخواهید مذاکره کنید؟ این نگاه بسیار ناشیانه و اشتباه است.
این تحلیلگر سیاسی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به وضعیت اصلاحطلبان گفت: همه اصلاحطلبان یکسان نیستند. بخشی از آنها مانند آقای جلاییپور یا سخنگوی حزب ندا با این بیانیه مخالفاند. حتی در احزابی مثل اعتماد ملی و کارگزاران نیز مخالفتهایی وجود دارد، هرچند به دلایل مختلف بیان نمیشود. متأسفانه طیفی منتسب به آقای تاجزاده و میردامادی نوعی دیکتاتوری درونجریانی ایجاد کردهاند.
وی افزود: به نظر من بسیار مهم است که این انشقاق علنی شود. نباید همه اصلاحطلبان را یککاسه دید. بخشی از آنها، از جمله آقای پزشکیان، جدا از این طیفاند. در مقابل، این جریان رادیکال تبدیل به «نهضت آزادی» میشوند.
آجرلو تأکید کرد: ما به جریان چپ در سیاست ایران نیاز داریم، اما نه به چنین شکل ساختارشکن و ضد منافع ملی. آنها هیچ جایگاهی برای قدرت ایران و مقاومت قائل نیستند و همه تقصیرها را متوجه جمهوری اسلامی میکنند، در حالیکه خودشان دههها مسئولیت اجرایی داشتهاند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: توصیه من این است که از اصلاحطلبان روزنهگشا استقبال شود. ما اصلاحطلبی را قبول داریم، اما نه اصلاحطلبی ساختارشکن، جنبشی و تجدیدنظرطلب.