به گزارش همشهری آنلاین،فرهیختگان نوشت: وقتی چند روز بعد از توافق سهجانبه آذربایجان، ارمنستان و آمریکا بر سر احداث مسیری بین نخجوان و آذربایجان، روز دوشنبه مسعود پزشکیان برای یک دیدار دوجانبه با پاشینیان، رئیسجمهور ارمنستان راهی ایروان شده طبیعی است که یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث نیز مسئله تأسیس کریدور زنگزور و تعیینتکلیف مسیرهای عبوری ایران از قفقاز باشد.
پس از این دیدار اکانت منتسب به رئیسجمهور در مورد موضع رئیسجمهور در مورد زنگزور در این دیدار، نوشت: «در نشست با نخستوزیر ارمنستان تأکید کردم باور دولت جمهوری اسلامی ایران حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی ارمنستان و تداوم روابط صمیمانه میان دو کشور است و نگرانیهای ما در ارتباط با حضور نیروهای ثالث در نزدیکی مرزهای مشترک باید به طور کامل برطرف شود.»
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور نیز خبر داد که نخستوزیر ارمنستان در دیدار با رئیسجمهور کشورمان بر حفظ روابط خوب با ایران و عدم تغییر مرزها به عنوان تصمیم قطعی و خطوط قرمز ارمنستان تأکید کرده است.
همچنین وزیر راه و شهرسازی ایران که همراه با رئیسجمهور در این سفر حضور دارد در گفتوگویی، تأکید کرده که اتصال استراتژیک خلیج فارس به دریای سیاه از طریق مسیر ریلی ایران به جلفا و ادامه آن به نخجوان و ایروان، تأثیر بسزایی در ترانزیت میان ایران، ارمنستان، آذربایجان و کشورهای اروپایی خواهد داشت. این اظهارات درحقیقت پاسخی است که وزیر راه سعی دارد به نگرانیها در مورد تلاش برای انسداد جغرافیایی ایران بدهد.
پرونده کریدور زنگزور نشاندهنده پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی منطقه است. از یک طرف نگرانیها درباره مسدود شدن مسیرهای ایران به اروپا وجود دارد و از طرف دیگر استدلالهایی که بر عدم قطعیت این مسدود شدن تأکید دارند. ایران با تمرکز بر همکاریهای دوجانبه مانند آنچه در این سفر انجام شد میتواند موقعیت خود را تقویت کند. آینده این کریدور به مذاکرات و توازن قدرتها بستگی دارد. ایران باید با سرمایهگذاری در مسیرهای جایگزین و رصد امنیتی منافع خود را حفظ کند و همزمان از توسعه روابط با همسایگان غافل نشود. فلسفه زنگزور را میتوان در رقابتهای منطقهای دید. ترامپ آن را به نام خودش نامیده و به عنوان دستاورد صلح معرفی کرده اما ارمنستان با پروژه چهارراه صلح به دنبال توازن است. منتقدان بر محدودیت دسترسی ایران تأکید دارند، اما مدافعان بر کنترل ارمنستان بر مسیر اشاره میکنند. حضور آمریکا میتواند فشار بیاورد اما ایران میتواند با طراحیهای اقتصادی و سیاسی مسیرها را باز نگه دارد.
برهمکنش منافع متناقض در قفقاز، زنگزور را به یک پرونده پیچیده تبدیل کرده که هرگونه سهلانگاری در تحلیل و طراحی برای مواجهه با آن توجیهی نداشته و تبعات ژئوپلیتیک جبرانناپذیری را به ایران تحمیل خواهد کرد.
محتاط باشیم؛ اما خنثی نه
در پرتو سفر رئیسجمهور ایران به ارمنستان که با همراهی وزرای امور خارجه، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی، صنعت و معدن و معاون رئیسجمهور در سازمان برنامه و بودجه همراه بود، وزیر راه و شهرسازی به توافقات حوزه حملونقل جادهای اشاره کرده و گفته که ظرفیت پل نوردوز افزایش یابد و یک پل دوم برای سهولت تردد کامیونداران ایرانی و ارمنی احداث شود. همچنین ساماندهی پایانههای مرزی دو کشور در دستور کار قرار گرفته تا فرایند ترانزیت تسهیل شود. او بر مشکلات موجود در بخش عوارضی و ضررهایی که کامیونداران ایرانی متحمل میشوند تأکید کرده و گفته که توافقات اولیه انجام شده و پیشبینی میشود این توافقات به صورت قطعی نهایی و ابلاغ شود. علاوه بر این تفاهمنامههای جدیدی در بخش حملونقل هوایی در حال امضا و اجرا است. با توجه به اینکه ارمنستان کشوری محصور در خشکی است استفاده از بنادر جنوبی ایران در خلیج فارس و دریای عمان میتواند روند ترانزیت از شرق آسیا را برای ایروان تسهیل کند. وزیر همچنین به همکاریهای فنی و مهندسی اشاره کرده و گفته که پیمانکاران ایرانی در پروژههای ساختمانی و راهسازی ارمنستان فعال هستند و این همکاریها در زمینه فناوری، مصالح و تکنولوژیهای نوین گسترش خواهد یافت.
این توافقات که بخشی از برنامههای سفر رئیسجمهور به ارمنستان است فرصتی مناسب برای بررسی بیشتر موضوع کریدور زنگزور فراهم میآورد. این کریدور که حتی توسط ترامپ به نام خودش نامیده شده طبعا تأثیرات امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای همسایگان ارمنستان یعنی روسیه و ایران خواهد داشت که نمیتوان با نگاهی خنثی و با تکیه به تعارفات سیاسی همسایگان از کنار آن عبور کرده و در مورد آینده احتیاط به خراج نداد.
مهمتر از مسئله توافق سهجانبه ورود آمریکا به قفقاز است
ققفاز جنوبی از دیرباز صحنه رقابتهای ژئوپلیتیکی و مناقشات قومی و سرزمینی بوده است. درگیریهای طولانیمدت میان ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه قرهباغ که به مرگ هزاران نفر منجر شده یکی از پیچیدهترین چالشهای این منطقه به شمار میرود. علاوه براین کریدور زنگزور به عنوان مسیری که امکان اتصال مستقیم آذربایجان به نخجوان و ترکیه را فراهم میکند از نظر استراتژیک برای رهبران آذربایجان و ترکیه اهمیت بسزایی دارد. این کریدور همچنین بخشی از طرح بزرگتر کریدور میانی است که هدف آن اتصال آسیای مرکزی به اروپا از طریق کشورهای ترکزبان بدون نیاز به عبور از خاک ایران یا روسیه است. در این چهارچوب توافق اخیر میان ارمنستان و آمریکا بر سر تأسیس این کریدور فضای رسانهای را تشدید کرده است. ترامپ ادعا کرده که این توافق به لطف تلاشهای شخصی او به دست آمده است. او حتی با نامگذاری این مسیر به نام خودش به دنبال تثبیت جایگاهش به عنوان یک میانجیگر جهانی به امید کسب جایزه صلح نوبل است. اظهارات نخستوزیر ارمنستان در روز بعد از توافق که بر پروژه چهارراه صلح و همکاریهای اقتصادی با کشورهای مختلف از جمله ایران، روسیه و چین تأکید داشت نشاندهنده تلاش ارمنستان برای متوازن کردن فشارهای سیاسی و جلب حمایت کشورهای منطقه است. آنچه پاشینیان در مورد چهارراه صلح میگوید با ورود آمریکا به منطقه که صراحتاً علیه ایران دست به تجاوز نظامی زده تناقض دارد، بنابراین فارغ از محتوای توافق ورود آمریکا به تعیینتکلیف معادلات سیاسی در قفقاز مسئلهای جدیتر محسوب میشود.
بعد از جنگ ۱۲روزه نمیتوان به حضور آمریکا بیتوجه بود
با توجه به لزوم اتصال ایران به مسیرهای تجاری متعدد بحث کریدور زنگزور اهمیت دوچندانی پیدا میکند. فضای رسانهای پس از توافق ارمنستان و آمریکا بر سر تأسیس این کریدور تشدید شده و ادعا میشود که با تأسیس آن مسیر حرکت ایران به اروپا از طریق ارمنستان مسدود شود. این نگرانیها ریشه در این دارد که کریدور زنگزور میتواند مسیرهای جایگزینی ایجاد کند که ایران را دور بزند. منتقدان معتقدند که هرچند مسیر در اختیار ارمنستان است اما قرار است اداره آن در اختیار یک شرکت آمریکایی قرار گیرد و این امر هم دسترسیهای احتمالی ایران را محدود کرده و هم با توجه به نقشآفرینی آمریکا در درگیریهای اخیر برای ایران بحران امنیتی به وجود آورد. این دیدگاه بر این تأکید دارد که حضور آمریکا میتواند فشارهایی بر ارمنستان وارد کند تا از تکمیل مسیرهای شمال به جنوب جلوگیری شود. در مقابل استدلالهای مخالف مطرح میشود که مرزهای جغرافیایی در توافق سهجانبه ارمنستان، آذربایجان و آمریکا تغییر نکرده است و این همان موضوعی است که ایران پیش از این بارها بر آن تأکید کرده بود که چنین اجازهای نخواهد داد. همچنین مسیر ایجادشده بین نخجوان و آذربایجان، که راه عبوری ترکیه به سمت دریای خزر را نیز فراهم میآورد همچنان در اختیار ارمنستان خواهد بود. مدافعان درمورد اجاره مسیر به شرکتی آمریکایی نیز پاسخ میدهند که چنین موضوعی در متن اصلی توافق نیامده و با توجه به اینکه آمریکا در بسیاری دیگر از کشورهای همسایه ایران نیز فعالیت امنیتی انجام میدهد ایران باید همانند موارد دیگر با این مسئله مواجهه داشته باشد. البته این به معنی بیتوجهی به چالشهای امنیتی احتمالی نیست. ایران باید ضمن رصد دقیق تحرکات امنیتی، در مورد هرگونه اقدام امنیتی علیه خود به همسایگان شمالیاش هشدار دهد و این درک را ایجاد کند که در صورت تهدید ایران از خاک آنها مناسبات امنیتی بر مناسبات دیپلماتیک غلبه پیدا کرده و ایران مبدأ تهدیدات را در لیست اهداف مشروع خود لحاظ خواهد کرد.
مدل بیرودربایستی در قطر برای سایرین تشریح شود
مواجهه با تهدیدات احتمالی از مرز همسایگان شمالی به معنی وارد شدن به تقابل با همسایگان محسوب نمیشود. همانطور که ایران حمله به تأسیسات هستهای توسط آمریکا را با حمله به پایگاه آمریکایی در قطر پاسخ داد تا اعلام کند در دفاع از مرزهای خود درگیر رودربایستی سیاسی نخواهد شد؛ اما این مواجهه به معنی تقابل با دولت و مردم قطر نبود و ایران مراتب احترام خود به مناسبات همسایگی و علاقهمندی به توسعه روابط را بارها اعلام کرده است. با این وجود دلیلی برای ممانعت از پاسخ ایران به تهدیدات آمریکا از مبدأ پایگاههای ایجاد شده در منطقه وجود ندارد. در مورد کریدور زنگزور نیز همین رویکرد باید تثبیت شود. فلسفه ایجاد این کریدور ریشه در نیاز به اتصال مستقیم آذربایجان به نخجوان دارد که بخشی از طرح بزرگتر اتصال آسیای مرکزی به اروپا است. این طرح با تمرکز بر کشورهای ترکزبان میتواند مسیرهایی را ایجاد کند که ایران یا روسیه را از مسیر تجارت زمینی بین آسیا و اروپا حذف کند. اگرچه تأسیس چنین جادهای قطعاً اثرات اقتصادی دارد اما برخی استدلالهایی طرح میکنند که قطعیت مسدود شدن مسیر اروپا برای ایران را نفی میکند.
یکی از این استدلالها این است که چنین امری نیازمند تنش حداکثری ترکیه با ایران است که برای ترکیه بدون هزینه نخواهد بود. دسترسی ترکیه به آسیای میانه از مسیر زمینی به قدری ارزشمند است که ترکیه صرفاً با اتکا به مسیر تلفیقی زمین و دریا که نیاز به ۲ مرتبه بارگیری بندری در دریای خزر دارد حاضر نباشد آن را نابود کند. در چنین شرایطی ایران نیز خواهد توانست در یک مطالبه متقابل باز بودن مسیر زمینی انتقال کالا از ترکیه به اروپا را مطالبه کند. همین موضوع در مورد ارمنستان نیز صادق است، لذا ادعای انحصار ترانزیتی ایران قطعیت مطلق ندارد. اما بدیهی است که حضور آمریکا و سپردن مدیریت زنگزور به کاخ سفید فشارها بر ارمنستان برای جلوگیری از تکمیل کریدور شمال به جنوب را بیشتر میکند. در چنین شرایطی ایران باید روی مسیرهای جایگزین دریایی و زمینی از سایر کشورها نیز سرمایهگذاری کرده و با ایجاد مسیرهای موازی انگیزهها برای تحمیل فشار به ارمنستان را کاهش دهد و همزمان همسایگان شمالی را از تبدیل شدن به هاب امنیتی آمریکا برحذر دارد.