آیا جنگ اوکراین با تهدید هسته‌ای به پایان می‌رسد؟

رکنا چهارشنبه 29 مرداد 1404 - 10:05
رکنا سیاسی: تهدید هسته‌ای، ابزار فشار ترامپ برای پایان جنگ اوکراین؟ در حالی که بایدن سیاست احتیاط را پیش گرفته، ترامپ با نمایش قدرت هسته‌ای و تهدید به گسترش زرادخانه در اروپا به‌دنبال کشاندن روسیه به میز مذاکره است.
آیا جنگ اوکراین با تهدید هسته‌ای به پایان می‌رسد؟
 
متیو کرونینگ، ستون نویس نشریه فارن پالیسی و معاون ارشد مرکز راهبرد و امنیت اندیشکده شورای آتلانتیک  متیو کرونینگ، ستون نویس نشریه فارن پالیسی و معاون ارشد مرکز راهبرد و امنیت اندیشکده شورای آتلانتیک

  به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، ۱۵ اوت، زمانی که دونالد ترامپ ، رئیس‌جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین ، رئیس‌جمهور روسیه، برای گفت‌وگو پشت درهای بسته نشسته بودند، آسمان بالای محل نشست شاهد صحنه‌ای متفاوت بود: عبور یک بمب‌افکن استراتژیک بی-۲ آمریکایی. این پرواز می‌توانست در ظاهر جلوه‌ای از احترام به یک مهمان عالی‌رتبه تعبیر شود، اما برای پوتین معنایی به‌مراتب سنگین‌تر داشت.

رهبر کرملین با سابقه‌ی کا.گ.ب و ذهنیتی سرشار از هراس بقا، به‌خوبی آگاه بود که این غول نامرئی آسمان ، پیشرفته‌ترین بمب‌افکن هسته‌ای جهان در کسری از ثانیه توان نابودی او را دارد. این نمایش قدرت هسته‌ای درست پس از دستور ترامپ برای جابه‌جایی زیردریایی‌های هسته‌ای آمریکا به «مناطق مناسب» صورت گرفت؛ اقدامی که در واکنش به تهدیدهای دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهور پیشین روسیه علیه ایالات متحده انجام شد.

چرا فشار اقتصادی بر روسیه جواب نمی‌دهد؟

برخی کارشناسان، نمایش تهدیدهای هسته‌ای از سوی دونالد ترامپ را بازی با آتش و اقدامی به‌شدت پرخطر توصیف می‌کنند. با این حال، واقعیت آن است که ترامپ می‌تواند و حتی به زعم برخی باید این تهدیدها را به سطحی بالاتر برساند تا از آن به‌عنوان اهرمی در میز مذاکره برای پایان دادن به جنگ اوکراین استفاده کند. او این امکان را دارد که هشدار دهد اگر بزرگ‌ترین جنگ اروپا پس از ۱۹۴۵ ادامه یابد، ایالات متحده و ناتو ناگزیر خواهند بود بازدارندگی هسته‌ای خود را به‌طور چشمگیری تقویت کنند. در مقابل، توقف جنگ می‌تواند زمینه‌ای برای بازنگری در این اقدامات فراهم آورد. چنین سناریویی، در صورت تحقق، می‌تواند شامل استقرار گسترده‌تر سلاح‌های هسته‌ای در اروپا، خروج آمریکا از معاهده کاهش تسلیحات راهبردی (استارت نو) و حتی افزایش قابل‌توجه زرادخانه هسته‌ای واشنگتن باشد.

بسیاری از ناظران در غرب بر این باورند که مسیر منطقی پس از نشست آلاسکا، تشدید فشارهای اقتصادی و اعمال تحریم‌های جدید علیه مسکو است. اما تجربه سال‌های اخیر نشان داده چنین رویکردی بعید است نتیجه‌ای تعیین‌کننده در پی داشته باشد. تحریم‌ها شاید اقتصاد روسیه را فرسوده کنند، اما ولادیمیر پوتین بارها ثابت کرده که حاضر است بهای اقتصادی را برای پیگیری رؤیای بازسازی امپراتوری مسکو بپردازد.

واقعیت این است که فشار واقعی تنها زمانی اثربخش است که ذهن دشمن را آشفته و معادلات او را بر هم بزند. در مورد پوتین، این نقطه آسیب‌پذیر نه اقتصاد، بلکه هراس عمیق او از تسلیحات هسته‌ای ایالات متحده است. چشم‌انداز گسترش زرادخانه هسته‌ای آمریکا در مرزهای روسیه برای کرملین به مراتب هولناک‌تر از هر بسته تحریمی است. چنین سناریویی تهدیدی مستقیم علیه پروژه امپراتوری پوتین محسوب می‌شود؛ تهدیدی که هیچ تحریم اقتصادی قادر به ایجاد آن نیست.

ترامپ و پوتین در لبه پرتگاه؛ آیا بازی هسته‌ای به صلح می‌انجامد؟

با این همه، تهدیدهای صرف در برابر کرملین بدون ارائه‌ی نوعی تضمین عملی، کارایی محدودی خواهند داشت. آنچه می‌تواند این ابزار را مؤثر سازد، پیوند زدن آن به نتایج مذاکرات صلح است. ترامپ می‌تواند زمان‌بندی و مکان تغییر در آرایش هسته‌ای آمریکا را مشروط به روند گفت‌وگوهای اوکراین قرار دهد؛ به‌گونه‌ای که اگر آرامش به اروپا بازگردد، دیگر ضرورتی برای حضور سنگین زرادخانه هسته‌ای ایالات متحده در خط مقدم احساس نشود.

برای ولادیمیر پوتین، سلاح‌های هسته‌ای آخرین یادگار جایگاه روسیه به‌عنوان یک ابرقدرت پیشین است. او طی سال‌های اخیر این تسلیحات را به ستون فقرات راهبرد نظامی مسکو تبدیل کرده و در مناقشه با غرب، به‌ویژه بر سر اوکراین، بارها تهدید هسته‌ای را همچون ابزاری برای بازدارندگی و فشار سیاسی به‌کار گرفته است.

باج‌گیری هسته‌ای ولادیمیر پوتین تاکنون کارآمد بوده است. جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، بارها به‌صراحت برای افکار عمومی جهان توضیح داد که دلیل اصلی احتیاط و محدود کردن حمایت نظامی از اوکراین، بیم از تشدید تنش هسته‌ای با روسیه بوده است. همین ملاحظه، فضای عمل کرملین را گسترده‌تر کرد و به ابزار فشار مؤثری برای مسکو تبدیل شد.

در نقطه مقابل، دونالد ترامپ نه‌تنها چنین احتیاطی از خود نشان نمی‌دهد، بلکه تمایل بیشتری برای بازی در لبه‌ی پرتگاه هسته‌ای دارد؛ امری که در نمایش‌های اخیر قدرت نظامی آمریکا به‌وضوح منعکس شد. علاوه بر این، ویژگی شخصیتی موسوم به «دکترین دیوانه» در مورد ترامپ با همه‌ی کاستی‌ها و مخاطراتش به او مزیتی نسبی می‌دهد. تهدیدهای ترامپ، صرفاً یک ژست سیاسی تلقی نمی‌شوند، بلکه امکان خروج اوضاع از کنترل در نگاه طرف مقابل واقعی‌تر و باورپذیرتر جلوه می‌کند؛ و همین باور می‌تواند در میز مذاکره، دست او را پرتر سازد.

از باج‌گیری تا بازدارندگی: نقشه ترامپ برای شکستن بن‌بست جنگ اوکراین

از این منظر، ترامپ می‌تواند و حتی باید بیش از گذشته بر تهدیدهای هسته‌ای تکیه کند؛ و این انتخاب دست‌کم دو دلیل روشن دارد.

نخست، چنین رویکردی ابزار اصلی پوتین یعنی باج‌گیری هسته‌ای را خنثی می‌سازد. جنگ اوکراین از آغاز بیش از هر چیز شبیه یک «بازی بزدلانه هسته‌ای» (nuclear chicken) بوده است؛ اما تنها یک طرف آن را جدی گرفته بود. کرملین بارها با تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای، خطوط قرمز غرب را به عقب رانده و به این ترتیب ابتکار عمل روانی را در دست گرفت. حال اگر ترامپ همان سلاح را در برابر پوتین به کار گیرد، نشان می‌دهد که غرب حاضر نیست در برابر این تهدیدها عقب‌نشینی کند.

دوم، اگر رئیس‌جمهور پیشین آمریکا مسیر مصالحه‌گرایانه را کنار بگذارد و به سمت فشار مستقیم بر کرملین حرکت کند، ابزار هسته‌ای در کنار کمک‌های نظامی به اوکراین و بسته‌های تازه‌ی تحریمی، می‌تواند اهرمی  برای بالا بردن فشار و واداشتن مسکو به مذاکره‌ای واقعی و سازنده باشد. تاکنون سیاست ترکیبی «چماق و هویج» ترامپ  یعنی امتیازدهی در برابر وعده‌های مبهم صلح ثمری در پی نداشته است. پوتین هر بار از فضای دیپلماسی برای تحکیم مواضع خود استفاده کرده و عملاً روند جنگ را به سود کرملین تغییر داده است. در مقابل، تهدیدی صریح و ملموس، به‌ویژه در حوزه‌ای که روسیه بیشترین حساسیت را دارد، می‌تواند محاسبات مسکو را برهم بزند.

ترامپ خواهان توقف جنگ است و در عین حال به دنبال توافقی است که بتواند آن را به‌عنوان دستاوردی شخصی به افکار عمومی عرضه کند. محتمل‌ترین سناریوی مورد نظر او، پایان درگیری‌ها در امتداد خطوط تماس کنونی است؛ وضعیتی که در آن روسیه بخش‌هایی از شرق اوکراین را در اشغال نگه می‌دارد، اما کی‌یف همچنان کشوری مستقل باقی می‌ماند و از سوی غرب تضمین‌های امنیتی دریافت می‌کند.

پس از ماه‌ها آزمون‌وخطا و تلاش برای مصالحه، رئیس‌جمهور آمریکا اکنون بیش از گذشته به فشار مستقیم بر مسکو گرایش یافته است. او در هفته‌های اخیر برای نخستین بار با انتقال تسلیحات آمریکایی به اوکراین ، تسلیحاتی که هزینه‌ی آن را اروپا پرداخت کرده موافقت کرد. ترامپ همچنین صراحتاً تهدید کرده است که علیه کشورهایی چون چین و هند، به‌عنوان خریداران اصلی انرژی روسیه، تعرفه‌های سنگین و حتی تحریم‌های ثانویه اعمال خواهد کرد. هرچند او فعلاً اجرای این تعرفه‌ها را به حالت تعلیق درآورده و امید بسته که بتواند مذاکرات سه‌جانبه‌ای با ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی برگزار کند، اما تردیدی نیست که در صورت شکست این گفت‌وگوها، واشنگتن تحت رهبری او به‌سوی اقدامات تنبیهی تازه حرکت خواهد کرد.

آخرین اهرم فشار برای وادار کردن پوتین به مذاکره

در چنین شرایطی، ترامپ گزینه‌ای را روی میز خواهد گذاشت که بیش از هر ابزار دیگری می‌تواند بر ذهن کرملین سنگینی کند: «کارت هسته‌ای» استفاده از این اهرم نه‌تنها پاسخی به تاکتیک دیرینه‌ی «باج‌گیری هسته‌ای» پوتین خواهد بود، بلکه می‌تواند روسیه را به پذیرش مذاکراتی واقعی وادارد؛ مذاکراتی که شاید تنها راه باقی‌مانده برای توقف بزرگ‌ترین جنگ اروپا در هفتاد سال اخیر باشد.

در وهله نخست، دونالد ترامپ می تواند تهدید کند که اگر جنگ اوکراین بی‌درنگ متوقف نشود، ایالات متحده ناگزیر خواهد شد زرادخانه هسته‌ای خود را به لهستان و احتمالاً دیگر کشورهای خط مقدم ناتو منتقل کند. سال‌هاست که واشنگتن بمب‌های هسته‌ای B-61 را در خاک چند کشور اروپای غربی مستقر کرده است، اما این چینش نظامی دیگر با واقعیت تهدیدی که امروز از شرق قاره برخاسته همخوانی ندارد. در دوران جنگ سرد، منطق بازدارندگی حکم می‌کرد که تسلیحات هسته‌ای غیراستراتژیک آمریکا در نزدیک‌ترین نقاط به مرزهای شوروی قرار گیرد تا مسکو بداند هرگونه حمله به خاک ناتو می‌تواند در همان لحظه نخست به یک جنگ هسته‌ای تمام‌عیار تبدیل شود. همین منطق امروز نیز به قوت خود باقی است. بر همین مبنا، کمیسیون دوحزبی کنگره آمریکا توصیه کرده بود که واشنگتن باید شمار بیشتری از این سلاح‌ها را در اروپا توسعه داده و مستقر کند.

به همان دلایلی که استقرار سلاح‌های هسته‌ای در خط مقدم اهمیت دارد، ایالات متحده و متحدانش در ناتو می توانند اعلام کنند که آماده‌اند گونه‌های تازه‌ای از تسلیحات هسته‌ای غیراستراتژیک را در اروپا مستقر سازند. بمب‌های کنونی B-61، هرچند سال‌ها بخشی جدانشدنی از بازدارندگی ناتو بوده‌اند، در میدان نبرد امروز با چالش‌هایی جدی روبه‌رو هستند. این بمب‌ها نیازمند آن‌اند که هواپیماهای حامل تا نزدیکی اهداف روسیه پرواز کنند؛ سناریویی که در سایه‌ی سامانه‌های پدافند هوایی پیشرفته و لایه‌به‌لایه روسیه بیش از پیش غیرواقع‌بینانه می‌نماید. همین موضوع تردیدهای اساسی درباره کارآمدی واقعی این تسلیحات ایجاد کرده است.

سوم، ترامپ می تواند به‌روشنی تهدید کند که در صورت تداوم جنگ اوکراین، ایالات متحده از معاهده‌ی «استارت نو» خارج خواهد شد و به‌سوی بارگذاری کلاهک‌های هسته‌ای بیشتر بر سامانه‌های پرتاب استراتژیک خود حرکت می‌کند. این معاهده در فوریه ۲۰۲۶ منقضی می‌شود و چشم‌انداز دستیابی به توافق جایگزین تقریباً وجود ندارد.

کمیسیون دوحزبی کنگره نیز پیش‌تر تأکید کرده بود که آمریکا باید به‌منظور مهار رشد شتابان زرادخانه‌ی هسته‌ای چین، کلاهک‌های بیشتری را فعال سازد. پیوند زدن این ضرورت راهبردی با بحران اوکراین می‌تواند موضع آمریکا را در برابر روسیه قدرتمندتر کند: پیام روشن این است که مسکو، با تداوم جنگ، نه‌تنها با افزایش مستقیم توان هسته‌ای آمریکا روبه‌رو خواهد شد، بلکه به شکل غیرمستقیم بر رقابت واشنگتن با پکن نیز اثر خواهد گذاشت. با این حال، ترامپ می‌تواند این تهدید را به یک اهرم مذاکره‌ای تبدیل کند. اگر پوتین آماده‌ی توقف جنگ باشد، واشنگتن امکان باقی‌ماندن در پیمان و پرهیز از شتاب‌دادن به رقابت تسلیحاتی را بررسی خواهد کرد.

صرف‌نظر از آنکه جنگ روسیه و اوکراین به چه سرانجامی برسد، واقعیت آن است که ایالات متحده دیر یا زود ناچار خواهد بود بخشی از اقدامات پیشنهادی برای به‌روزرسانی و تقویت آرایش هسته‌ای خود را به اجرا گذارد. با این حال، آنچه اهمیت دارد استفاده‌ی هوشمندانه از «ظرفیت بازدارندگی روانی و سیاسی» این تهدیدها در برابر ولادیمیر پوتین است. در این چارچوب، واشنگتن می‌تواند با طراحی سناریوهای مشروط و هماهنگ‌سازی گام‌های خود با رهبران ناتو، کرملین را در موقعیتی قرار دهد که هزینه‌ی تداوم جنگ برایش سنگین‌تر از پذیرش مذاکره باشد.

جزئیات و شکل نهایی چنین اقداماتی می‌تواند موضوع رایزنی‌های چندجانبه در سطح ناتو یا حتی محور گفت‌وگوهای مستقیم با مسکو باشد.  در این میان، به‌یاد آوردن گفته‌ی مشهور دوایت آیزنهاور بی‌مناسبت نیست: «اگر نتوانستی مسئله‌ای را حل کنی، آن را بزرگ‌تر کن.» شاید گشودن پرونده‌ی هسته‌ای و افزودن آن به معادلات صلح اوکراین همان بزرگ‌تر کردنِ مسئله‌ای باشد که بتواند مسیر بن‌بست کنونی را بشکند و راه را برای بازگشت صلح به اروپا هموار سازد.

  • فیلم هیجان کایاک‌سواری در اسپانیا

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.