خبرآنلاین - سفر اخیر مسعود پزشکیان به ارمنستان و بلاروس را میتوان یکی از مهمترین آزمونهای سیاست خارجی دولت چهاردهم دانست؛ سفری که نهتنها به امضای ۲۳ سند همکاری در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی انجامید، بلکه حامل پیامهای آشکار ژئوپلیتیکی و راهبردی برای منطقه و فرامنطقه بود. این سفر از دو زاویه اصلی قابل تحلیل است: نخست جایگاه ایران در معادلات حساس قفقاز جنوبی و بهویژه موضوع گذرگاه زنگزور؛ و دوم استمرار و بازتولید سیاست نگاه به شرق که از احمدینژاد مطرح شد و در دوره رئیسی دنبال شد و اکنون پزشکیان نیز در همان مسیر گام برمیدارد.
زنگزور؛ چالش جاده ترامپ و خطوط قرمز ایران
بیتردید بخش پررنگ سفر به ایروان، صرفاً امضای تفاهمنامهها نبود بلکه مواجهه با مسئله ژئوپلیتیک گذرگاه زنگزور بود. بیانیه اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با میانجیگری مستقیم دونالد ترامپ – رئیسجمهور کنونی ایالات متحده – به امضای طرفین رسید و مسیر تازهای برای اتصال نخجوان به آذربایجان گشود. این کریدور که در رسانههای غربی با عنوان «راه ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» (TRIPP) شناخته میشود، بهسرعت به یکی از مهمترین متغیرهای امنیتی در مرزهای شمالغرب ایران بدل شده است. نگرانی تهران از این توافق روشن است: احتمال به حاشیه رفتن نقش ترانزیتی ایران، محدود شدن دسترسی زمینی به ارمنستان و اروپا، و از همه مهمتر ایجاد جای پای پایدار برای حضور آمریکا در قفقاز که تهدید امنیتی مهمی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود.
پزشکیان پیش از سفر هشدار داده بود که ورود شرکتها و نیروهای آمریکایی به بهانه مدیریت این کریدور میتواند امنیت مرزهای ایران را تهدید کند. هرچند لحن دولت او ملایمتر از مواضع تند برخی مقامات ایران همچون علیاکبر ولایتی مشاور رهبر انقلاب بود که میگوید: «ایران با روسیه یا بدون روسیه، مانع احداث کریدور آمریکایی در قفقاز خواهد شد» و (زنگزور به گورستانی برای آمریکاییها تبدیل میشود). اما موضع پزشکیان این بود «قفقاز باید قفقازی بماند» و مداخله نیروهای فرامنطقهای تنها بر پیچیدگیها خواهد افزود. این موضع نشان میدهد که دولت جدید تلاش میکند میان دو رویکرد متعارض تعادل برقرار کند؛ یعنی از یکسو پرهیز از تشدید تنش مستقیم با ایروان و باکو، و از سوی دیگر دفاع قاطع از خطوط قرمز ژئوپلیتیک ایران.
مقامات ارمنستان به دولت پزشکیان اطمینان دادهاند که این کریدور صرفاً یک مسیر ترانزیتی است و هیچگونه تغییری در تمامیت ارضی ارمنستان ایجاد نمیکتد. به گفته آنها هدف این کریدور، طرح تسهیل حمل و نقل بین آدربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان است و گزارشهای رسانهها غیر واقعی است.
اقتصاد و فرهنگ؛ مکمل امنیت
ابعاد اقتصادی و فرهنگی سفر به ارمنستان نیز اهمیت ویژهای داشت. حضور گسترده فعالان اقتصادی و امضای ۱۰ تفاهمنامه در حوزههای مهندسی، معدن، حملونقل، انرژی و گردشگری نشاندهنده تلاش دولت برای تبدیل مرز ایران–ارمنستان به گذرگاهی مطمئن برای تجارت منطقهای است. در شرایط تحریمهای شدید، بهرهگیری از این ظرفیت میتواند بخشی از فشارها را کاهش دهد.
در بُعد فرهنگی نیز پزشکیان با دیدار ایرانشناسان ارمنی و تأکید بر پیوندهای تمدنی و تاریخی دو ملت، کوشید لایهای نرم به روابط بیفزاید. یادآوری جایگاه جامعه ارمنی در ایران و حضور در اماکن تاریخی، نوعی دیپلماسی نمادین بود که به کاهش فاصلههای ذهنی میان دو کشور کمک میکند.
بلاروس؛ استمرار نگاه به شرق
مقصد دوم سفر پزشکیان، مینسک بود؛ جایی که پیام ژئوپلیتیکی آشکاری داشت. بلاروس، همانند ایران، در تقابل با غرب قرار گرفته و طی سالهای اخیر روابط خود با تهران را گسترش داده است. دیدار پزشکیان با الکساندر لوکاشنکو و امضای ۱۲ سند همکاری در حوزههای صنعتی، دارویی، بهداشتی، رسانهای و محیطزیستی نشاندهنده تمایل دو کشور به ارتقای روابط تا سطح مشارکت راهبردی است.
این سفر از تداوم سیاست نگاه به شرق در دولت پزشکیان حکایت دارد. راهبرد نگاه به شرق، نخستین بار در دوره احمدینژاد بهعنوان واکنشی به فشارهای آمریکا و اروپا بر سر پرونده هستهای مطرح شد. رویکرد احمدینژاد بر گسترش روابط با چین، روسیه، هند و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای استوار بود. ابراهیم رئیسی در ادامه، این مسیر را ادامه داد و با پیگیری موضوع پیوستن ایران به شانگهای و بریکس، آن را به سطحی بالاتر ارتقا داد. گرچه استراتژی نگاه به شرق در بزنگاههای مختلف مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر، عملاً هیچ کمکی به کشورمان نکرده است. همچنین توافقات اقتصادی ایران با چین و روسیه هرگز عملی نشده و وعدههای سرمایهگذاری این دو ابرقدرت روی کاغذ مانده است.
تجربه سالهای اخیر نشان داده که سیاست نگاه به شرق با وجود جدال ایدئولوژیک دائمی با غرب، نمیتواند منافع کشور را تامین کند. زیرا به وابستگی یکطرفه میانجامد. از منظر روابط بینالملل، تنها در صورت برقراری روابط متوازن با شرق و غرب میتوان منافع ملی را تامین کرد.
پزشکیان با انتخاب بلاروس بهعنوان یکی از نخستین مقاصد سفر خارجی خود نشان داد که سیاست نگاه به شرق صرفاً میراث احمدینژاد یا رئیسی نیست، بلکه به یکی از پایههای ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
این سفر در شرایطی انجام شد که تنها یک ماه از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل – با حمایت مستقیم آمریکا – میگذرد. جنگی که خسارتهای سنگینی برجای گذاشت. بنابراین، سفر پزشکیان را میتوان در بستر گستردهتری تحلیل کرد: تلاشی برای نشان دادن اینکه ایران، علیرغم فشارهای امنیتی و تحریمهای اقتصادی، همچنان به دنبال شبکهای از همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای است تا با انزوای استراتژیک مقابله کند. گرچه سیاست انزوای استراتژیک کشورمان توسط قدرتهای غربی، خود نتیجه جدال ایدئولوژیک جمهوری اسلامی با غرب و محوریت محو اسرائیل در سیاست خارجی کشورمان باید دانست.
هرچند بسیاری از توافقهای امضا شده هنوز در سطح تفاهمنامه باقی مانده و تحقق آنها به پیگیری عملی و رفع موانع ساختاری نیاز دارد، اما حضور پررنگ نمادها در کنار دستاوردهای واقعی، به سفر رنگی چندلایه بخشید. در ایروان، حضور در مسجد کبود و دیدار با جامعه ارمنی، و در مینسک، دیدار با ایرانیان مقیم و تأکید بر هویت ملی، همگی بخشی از دیپلماسی نمادین بودند. اما در سطح سیاسی و راهبردی، این سفر پیام آشکاری به همسایگان و قدرتهای جهانی داشت: دولت پزشکیان فعالانه در حال بازتعریف جایگاه خود در نظم منطقهای و جهانی است؛ جایگاهی که بر دو ستون اصلی استوار است: حفظ خطوط قرمز ژئوپلیتیک در قفقاز و تداوم سیاست نگاه به شرق در همکاری با کشورهایی مستقل از غرب.
کارشناس روابط بین الملل
۲۱۲/۴۲