صندوقهای درآمدثابت به عنوان یک دارایی کمریسک شناخته میشوند و بسیاری از شرکتها که قصد دارند بهعنوان یک محل امن سرمایهگذاری ریالی به آن نگاه کنند تا به وسیله این سود کمریسک، حقوق کارمندان خود را پرداخت کنند. در صورتی که چنین الزامی برای صندوقهای درآمدثابت اجرایی شود، ریسک بازار سهام به دارندگان واحدهای صندوقهای درآمدثابت تحمیل خواهد شد که این امر از نظر اخلاقی نادرست است، چرا که ریسک خرید سهام را به افرادی تحمیل کردیم که مقصدشان انتخاب یک دارایی کمریسک بوده است.
نرخ صندوقهای درآمدثابت نیز از جمله متهمان وضعیت فعلی هستند. برخی از کارشناسان ادعا دارند که این نرخها باعث خروج پول از بازار سهام به سمت درآمدثابتها شدهاند. در پاسخ به این مساله باید گفت که صندوقهای درآمدثابت بیش از اینکه قیمتساز (Price maker) باشند، قیمتپذیر (Price taker) هستند. بنابراین صندوقهای درآمدثابت نمیتوانند علت بالا بودن نرخ بازدهیهای بدون ریسک باشند.
درآمدثابتها به تامین مالی شرکتها کمک میکنند
ابراهیم دادگر، به عنوان یک کارشناس بازار سرمایه و مدیر دارایی، در مورد بحث الزام خرید سهام به میزان حداقل 15درصد دارایی تحت مدیریت، توسط صندوقهای درآمدثابت اظهار کرد این تصمیم از نظر اخلاقی و تجاری، نادرست خواهد بود و اعتماد به صندوقهای درآمدثابت را بهعنوان تنها بخش قابلدفاع بازار سرمایه خدشهدار خواهد کرد. وی گفت: مساله صندوقهای درآمد ثابت و برداشتهایی که در فضای عمومی نسبت به آن شکل گرفته، نیازمند بازنگری جدی است. نخست باید دید چرا چنین تصوری وجود دارد که این صندوقها مانع رشد بازار سهام شدهاند و سپس توضیح داد که این نگاه تا چه حد اشتباه است. در ادامه نیز باید راهحلی برای این سوءتفاهم ارائه کرد.
کارشناس بازار سرمایه اضافه کرد: سرمایهگذارانی که در صندوقهای درآمدثابت حضور دارند معمولا ریسکگریز هستند؛ دارایی آنها ریالی است و به دلایل کاری یا بیزینسی، الزام دارند با ریال فعالیت کنند. نمونه روشن آن شرکتهای بیمه یا بنگاههایی است که موظف به پرداخت حقوق ریالی هستند. طبیعی است که این دسته از سرمایهگذاران نمیتوانند وارد داراییهای پرریسک شوند؛ چرا که این امر برای آنها مشکلساز خواهد شد. در مقابل، سرمایهگذارانی که در بازار سهام فعالاند، به دنبال رشد داراییهای خود هستند و زمانی دارایی خود را از سهام خارج و وارد درآمدثابتها میکنند که متوجه شوند وضعیت درآمدثابتها بهتر از سهام است. بنابراین، ورود نقدینگی به صندوقهای درآمدثابت بیش از آنکه یک علت باشد، معلول جذاب نبودن مقطعی بازار سهام است.
این مدیر دارایی افزود: بااینحال، در فضای مجازی گاه چنین مطرح میشود که صندوقهای درآمدثابت باعث افت بازار سهام شدهاند و حتی پیشنهاد میشود این صندوقها داراییهای خود را به سمت خرید سهام هدایت کنند تا بازار تقویت شود. این نگاه هم از نظر اخلاقی و هم از جنبه بیزینسی نادرست است. از نظر اخلاقی، زیرا تصمیمگیری درباره داراییهای ریسکگریز سرمایهگذاران برای تامین منافع کسانی که ریسکپذیرند، به دلیل ریسکهایی که به بازار سهام وارد شده، اقدامی غیرقابلدفاع است. از منظر بیزینسی نیز باید توجه داشت که صندوقهای درآمدثابت آخرین بخش سالم بازار سرمایه هستند که اعتماد عمومی به آنها باقی مانده است. اگر این صندوقها بهاجبار وارد داراییهای پرریسک شوند، احتمال دارد زیان بزرگی متوجه آنها شود و در نتیجه اعتماد عمومی بهکلی از بین برود.
دادگر به ریشه اصلی مشکلات فعلی بازار سهام و اقتصاد کشور اشاره کرد و گفت: برخی از افراد، وضعیت فعلی را ریشه در نرخ بالای صندوقهای درآمدثابت میدانند. اما ریشه اصلی وضعیت فعلی بازار سهام و افزایش نرخ بهره را باید در جای دیگری جستوجو کرد. بخشی از این شرایط ناشی از تحولات سیاسی اخیر، ازجمله درگیریهای منطقهای است که ریسک سرمایهگذاری بلندمدت را افزایش داده است؛ موضوعی که کاملا خارج از کنترل صندوقهای درآمدثابت بوده است. بخش دیگر نیز ناشی از سیاستهای اقتصادی داخلی است؛ سیاستهایی که با نیت خیر اما در قالب قیمتگذاری دستوری و کنترلهای گسترده اعمال شده و آثار مخربی بر کل اقتصاد گذاشتهاند. این آثار تنها محدود به بازار سهام نیست، بلکه کسبوکارهای کوچک و متوسط را نیز با مشکلات جدی مواجه کرده است.
وی افزود: علاوه بر این، نرخ بهره نیز ارتباط مستقیمی با تصمیمات مدیران صندوقها ندارد. عامل اصلی، کسری بودجه دولت و تامین مالی آن از طریق انتشار گسترده اوراق بدهی است. دولت برای جبران حدود ۸۰۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه ناگزیر به انتشار اوراق شده و همین مساله بازار بدهی را تحت فشار قرار داده است. به این ترتیب، شرکتها با محدودیت شدید در تامین مالی مواجهاند و سیاستهای بانک مرکزی نیز که در هماهنگی با دولت اجرا میشود، بر این شرایط دامن زده است.
در پایان، این مدیر دارایی به نقش درآمدثابتها در تامین مالی شرکتها اشاره کرد: در کنار این سوءتفاهمها، تصور دیگری نیز وجود دارد که نیازمند اصلاح است. گاهی گفته میشود سرمایهگذاران صندوقهای درآمدثابت به اقتصاد ضربه میزنند، درحالیکه خریداران سهام در بازار ثانویه موجب رشد شرکتها و اقتصاد میشوند. این نگاه نادرست است. واقعیت این است که شرکتها تنها از طریق بازار اولیه سهام یا انتشار اوراق بدهی میتوانند تامین مالی کنند. بازار ثانویه نقش تسهیلگری دارد، اما به صورت مستقیم منجر به رشد شرکتها نمیشود. در مقابل، صندوقهای درآمدثابت با تجمیع سرمایههای خرد و خرید اوراق، منابع مالی را مستقیما در اختیار شرکتها قرار میدهند و همین امر به رشد آنها و در نتیجه رشد اقتصاد کمک میکند.
بنابراین، نهتنها صندوقهای درآمدثابت مانعی برای رشد بازار سرمایه نیستند، بلکه نقشی اساسی در تامین مالی شرکتها و پایداری اقتصاد ایفا میکنند. مقصر جلوه دادن این صندوقها در شرایط فعلی، انحرافی از واقعیت است و باید نگاهها از اتهامزنی به سمت اصلاح ریشهای سیاستهای اقتصادی و مالی هدایت شود.